|

در حاشیه کتاب «آوارگان»: روایت‌های نویسندگان مهاجر

پناهنده‌ها و تبعیدی‌ها

دیگری‌سازی و مهاجرستیزی از مؤلفه‌های اصلی سیاست‌های راست‌گرایانه‌ای است که در سال‌های اخیر بیش از گذشته قدرت گرفته‌اند و چهره عریان آن مواجهه دولت آمریکا با مهاجران و پناهندگان و به‌طور خاص در قبال مهاجران مکزیکی است.

پناهنده‌ها و تبعیدی‌ها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

پیام حیدرقزوینی

 

دیگری‌سازی و مهاجرستیزی از مؤلفه‌های اصلی سیاست‌های راست‌گرایانه‌ای است که در سال‌های اخیر بیش از گذشته قدرت گرفته‌اند و چهره عریان آن مواجهه دولت آمریکا با مهاجران و پناهندگان و به‌طور خاص در قبال مهاجران مکزیکی است. مکزیک تأمین‌کننده بخش مهمی از نیازهای صنعتی و کشاورزی آمریکا است اما با این حال ورود مهاجران و پناهندگان از مرز مکزیک به‌عنوان مسئله‌ای جا زده می‌شود که باید با دیوارکشی مانع آن شد. سیاست‌های امپریالیستی آمریکا و کشورهای غربی از مهم‌ترین دلایل گسترش مهاجران و پناهندگان است. همین امروز جمعیت زیادی از ساکنان غزه آواره شده‌اند و به‌صراحت از ضرورت کوچ اجباری آنها صحبت می‌شود. روایت رسمی با جعل واقعیت آوارگان و مهاجران را مسئله می‌داند و نه سیاست‌هایی که منجر به آوارگی آنها شده است.

تجربه زیسته پناهندگان و جزئیات زیست آنها همواره غایبان روایت‌های مسلط به شمار می‌روند، به‌خصوص اگر این تجربه متعلق به پناهندگان مردم به‌اصطلاح جنوب جهانی باشند. کتاب «آوارگان» با عنوان فرعی تجربه پناهندگی به روایت نویسندگان مهاجر، اثری است که در آن تعدادی از این تجربه‌ها گرد آمده‌اند. این کتاب توسط ویت تان نوئن گردآوری شده و اخیرا توسط شکوفه میبدی در نشر بیدگل به فارسی منتشر شده است.

«آوارگان» شامل شانزده روایت کوتاه به قلم نویسندگان مختلفی است که به کشورهای مختلف تعلق دارند و هر یک در روایت‌شان بخشی از تجربه‌های بی‌خانمانی و از ریشه جداشدن را شرح داده‌اند. یکی از روایت‌های این کتاب توسط آریل دورفمن نوشته شده است.

دورفمن، از مشهورترین نویسندگان نسل بعد از شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین است که در ایران هم نویسنده شناخته‌شده‌ای به شمار می‌رود. او در روایتش به نحوه مواجهه دولت ترامپ با مهاجران و پناهندگان کشورهای آمریکای لاتین و سیاست دیوارکشی او پرداخته است و می‌گوید فارغ از اینکه دیواری کشیده شود یا نه، واقعیت این است که ترامپ در این مبارزه از پیش شکست خورده است. دورفمن از «قهرمان‌های گمنام» آمریکای لاتین نام می‌برد که رؤیای ترامپ برای تحقق آمریکایی با نژاد خالص را به هم می‌زنند و یکی از قهرمان‌ها را غذاهای آمریکای لاتین می‌داند که وارد آمریکا شده‌اند. دورفمن می‌گوید مهاجران آمریکای لاتین با خطر دستگیری و دیپورت‌شدن روبه‌رو هستند در حالی که همین مردان و زنان بوده‌اند که چرخ این مملکت را به کار انداخته‌اند و ساختمان‌ها را ساخته‌اند و جاده‌ها را صاف کرده‌اند. او با لحنی طعنه‌آمیز خطاب به ترامپ می‌گوید که «در دیوار شما خیلی پیش از اینها شکاف افتاده، خیلی قبل‌تر از این حرف‌ها با ورود صلح‌آمیزمان به خاک کشورتان، دیوار شما را متلاشی کرده‌ایم. ما خودمان هم همراه غذاهایمان آمده‌ایم تا اینجا بمانیم».

دروفمن نویسنده‌ای است که با قدرت‌گرفتن ژنرال پینوشه، در کودتایی که با حمایت آمریکا صورت گرفت، از خانه‌اش به بیرون رانده شد. درباره دوران وحشت پینوشه و خیل آوارگان و پناهندگان آن دوره آثار زیادی در فرم‌های مختلف نوشتاری منتشر شده که یکی از آنها نمایش‌نامه‌ای است با نام «هتل پناه‌جویان» از کارمن اگیره که به وضعیت کسانی پرداخته که در زمان دیکتاتوری پینوشه مجبور شده‌اند کشورشان را ترک کنند. کارمن اگیره از شاهدان کودتای پینوشه و از‌جمله کسانی بوده که در کودکی مجبور شده کشورش را ترک کند. پدر و مادر او هر دو از اعضای جنبش مقاومت علیه پینوشه بودند که پس از مدتی تن به مهاجرت می‌دهند و در کانادا پناهنده می‌شوند. به این ترتیب اگیره از همان دوران کودکی شاهد مستقیم تبعید و فروپاشی زندگی بخشی از جامعه شیلی بوده است. «هتل پناه‌جویان» روایت همین آدم‌ها است که مجبور شده‌اند خانه و کشورشان را ترک کنند تا دست‌کم زنده بمانند.

قضاوت تاریخ درباره کسی همچون پینوشه و کشته‌شدگان دوران او سرراست‌تر و ساده‌تر است، اما درباره آنان که کشورشان را ترک کرده‌اند این‌طور نیست. این پرسش در مورد شیلی و نمونه‌های مشابه پیش می‌آید که چرا مردم به جای ماندن و مقاومت‌کردن کشورشان را ترک می‌کنند. کسانی که پس از کودتا یا اشغال کشورشان را ترک می‌کنند حتی ممکن است برچسب خیانت هم بخورند و همیشه با این مسئله روبه‌رو هستند که برای زندگی بهتر به جامعه‌شان پشت کرده‌اند.

«هتل پناه‌جویان» گوشه‌هایی نادیده از زندگی کسانی را به تصویر کشیده که پس از کودتای پینوشه شیلی را ترک کرده‌اند و به کانادا رفته‌اند. در سال 1974 گروهی از پناه‌جویان شیلیایی به ونکور کانادا رفتند و در یکی از مدرن‌ترین هتل‌های آن مستقر شدند. روایت اگیره نشان می‌دهد که حتی برای خود آنان هم این مسئله وجود داشته که آیا آنها با ترک شیلی مرتکب خیانت شده‌اند یا نه. برای پاسخ به چنین پرسشی، باید به گذشته برگشت و روندهای طی‌شده تا تبعید خودخواسته را مرور کرد.

«هتل پناه‌جویان» اگرچه به پناه‌جویان شیلی پس از کودتای پینوشه مربوط است اما روایت آن را می‌توان به وضعیت اغلب پناهندگان در نقاط مختلف جهان تعمیم داد. نمایش‌نامه با پخش صدای سالوادور آلنده از رادیو آغاز می‌شود. جملات پایانی آخرین سخنرانی او شنیده می‌شود و یکی از شخصیت‌های نمایش با نام مانوئلیتا این جملات را ترجمه می‌کند. او در سرآغاز نمایش در سن بزرگسالی است و در حال روایت چیزی است که سال‌ها قبل و در کودکی‌اش تجربه کرده است. او در کودکی به ‌همراه پدر و مادرش از شیلی به کانادا رفتند تا در آنجا پناهنده شوند.

او حالا گذشته و داستان این مهاجرت را به یاد می‌آورد و روایت نمایش‌نامه این‌چنین آغاز می‌شود. مادر او، فلاکا، از اعضای جنبش ملی مقاومت بوده که پس از کودتای پینوشه دستگیر می‌شود و در زندان شکنجه‌های مختلف جسمی و روحی را تحمل می‌کند بی‌آنکه کسی را لو دهد. پدر مانوئلیتا، جورج‌چاقه نیز در شیلی دستگیر شده بود، اگرچه عضوی از جنبش ملی مقاومت نبوده است. او هم شکنجه‌هایی را پشت‌ سر گذاشته که پس از ترک شیلی همچنان کابوس‌شان را می‌بیند. کابوس‌های هرروزه او تنها نشانه‌ای است از اینکه در دوران بازداشت چه بر سرش آمده است. «هتل پناه‌جویان» روایتی است از تناقض‌های بی‌پایان موقعیتی به نام پناهندگی و این تناقض حتی در عنوان نمایش‌نامه هم دیده می‌شود. پناهندگان این نمایش هیچ ارتباطی با هتلی که در آن مستقر شده‌اند، ندارند و درواقع موقعیت‌شان در این هتل موقعیتی پرتناقض است. سایه گذشته همواره بر سر زندگی حال و آینده‌شان قرار دارد و رهایی از گذشته برایشان ممکن نیست. آنها به جایی تبعید شده‌اند که هیچ تعلقی به آن ندارند و مسائل و دغدغه‌های پیشین همچنان با آنها است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.