بیست سال بعد از «امپراتوری»
کالبدشکافی جهانیشدن
زمانی که آنتونیو نگری و مایکل هارت کتاب «امپراتوری» را برای نخستین بار منتشر کردند، فرایندهای اقتصادی و فرهنگی جهانیشدن صحنه را به تسخیر خود درآورده بود: «همه میتوانستند ببینند که نوعی نظم نوین جهانی در حال ظهور است. امروزه جهانیشدن یک بار دیگر موضوعی محوری به شمار میرود، اما اینک صاحبنظران در سراسر طیف سیاسی در حال کالبدشکافی جنازه آن هستند».


به گزارش گروه رسانهای شرق،
پارسا شهری: زمانی که آنتونیو نگری و مایکل هارت کتاب «امپراتوری» را برای نخستین بار منتشر کردند، فرایندهای اقتصادی و فرهنگی جهانیشدن صحنه را به تسخیر خود درآورده بود: «همه میتوانستند ببینند که نوعی نظم نوین جهانی در حال ظهور است. امروزه جهانیشدن یک بار دیگر موضوعی محوری به شمار میرود، اما اینک صاحبنظران در سراسر طیف سیاسی در حال کالبدشکافی جنازه آن هستند».
نگری و هارت معتقدند تحلیلگران سیاسی دستگاه حاکم، بهویژه در اروپا و آمریکای شمالی، بر زوال نظم بینالمللی لیبرال و مرگ صلح آمریکایی مویه میکنند. به مدد برچیدن معاهدات تجاری و ازسرگیری منازعات اقتصادی، نکوهش نهادهای فراملی و نخبگان جهانوطن و در همین حال دمیدن در کوره نژادپرستی و خشونت علیه مهاجران، نیروهای ارتجاعیای که بهتازگی مسلط شدهاند خواستار بازگشت حاکمیت ملیاند. حتی نزد چپ برخی منادی قسمی حاکمیت ملی احیا شدهاند تا بتوان از آن همچون سلاحی دفاعی در برابر تعرضات نئولیبرالیسم، شرکتهای چندملیتی و نخبگان جهانی استفاده کرد. اما بهرغم این دست اظهارنظرهای آرزومندانه و مضطربانه، جهانیشدن نه مرده است و نه حتی در حال زوال، بلکه صرفا دیدن و فهم آن دشوارتر شده. نگری و هارت میگویند درست است که نظم جهانی و ساختارهای استیلای جهانی ملازم آن همهجا با بحران دستوپنجه نرم میکنند، اما بحرانهای گوناگون امروزین به صورتی پارادوکسیکال مانع از تداوم فرمانروایی ساختارهای جهانی نیست. «نظم جهانی در حال ظهور همانند خود سرمایه از رهگذر بحران عمل میکند و حتی از آن تغذیه میشود. این نظم جهانی از جهات بسیاری به مدد در هم شکستهشدن کارش را پیش میبرد».
از نظر مؤلفان کتاب «امپراتوری، بیست سال بعد» این واقعیت که فرایندهای جهانیشدن امروزه کمتر دیده و فهم میشود اهمیت بس بیشتری میبخشد به بررسی گرایشات بیست سال اخیر هم در بطن ساختار متنوع حکمرانی جهانی که شامل قوای دولتملتها میشود اما کاملا به فراسوی آنها میرود، و هم در قلب ساختارهای جهانی تولید و بازتولید کاپیتالیستی. نگری و هارت بیست سال بعد از نوشتن «امپراتوری» مینویسند گرچه از دو دهه پیش موقعیتهای تقریبی قدرتهای گوناگون در ساخت ترکیبی نظم امپراتوری بالا و پایین شده، و بهرغم دادوقالهای ایدئولوگهای حاکمیت ملی، بههیچوجه از توان نیروهای سلطه و کنترل اعمالشده بر نظم جهانی کاسته نشده است. از اینروست که در کتاب « امپراتوری، بیست سال بعد» مینویسند: «این نیروها در عوض، صرفا از دیدهها پنهان و کمتر از سابق تشخیصپذیر شدهاند، چنانکه گویی فرمول معجون نامرئیشدن را کشف کرده باشند.
آنچه امروزه بدان نیاز داریم چرخههای مبارزات بینالمللی و نیز هوش و فراستی است که هر دو همزمان رویاروی ساختارهای نظم جهانی حاکم بایستند. هرچه باشد گاهی کار نظری مندرج در جنبشهای اجتماعی بیش از مطالب انبانشده در کتابخانهها آموزنده است»، بنابراین «وارونهسازی این نامرئیشدن» نخستین گام در کسب توان کشاکش با آنها و سرانجام به زیر کشیدن ساختارهای امپراتوری است.
نگری و هارت در بخشی از کتاب «امپراتوری، بیست سال بعد» معتقدند تفسیر ساختارهای اصلی استیلا و استثمار در بستر جهانی برای شناسایی و پیشراندن نیروهای بالقوه شورش و آزادی کلیدی است. بیتردید نظم جهانی در حال ظهور و شبکههای سرمایه عملیاتی تهاجمی را به راه انداختهاند که باید در برابرشان از اقدامات دفاعی پشتیبانی کنیم؛ اما همچنین باید آنها را پاسخهایی به تهدیدات و تقاضاهایی در نظر بگیریم که از بطن تاریخچه طولانی انواع گوناگون انترناسیونالیسم انقلابی و مبارزات رهاییبخش سر برآوردهاند.
درست همانگونه که امپراتوری کنونی در پاسخ به شورشهایی شکل گرفته که انبوه خلقها در سراسر جهان از پایین برپا کردهاند، به همین قرار و به صورت بالقوه امکان دارد که به دست آنها از پای درآید، البته مادام که انبوه خلقهای مزبور بتوانند نیروهایشان را به قالب ضدقدرتهایی مؤثر و کارآمد درآورند، و مسیر منتهی به فرم بدیلی از سازماندهی اجتماعی را در پیش بگیرند. از این منظر است که نگری و هارت اعتقاد دارند که جنبشهای اجتماعی و سیاسی کنونی از جهات بسیار پیشاپیش به این مسیر اشاره دارند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.