رؤیای نفتی پاکستان و واقعیتهای سخت
هفته گذشته وقتی رئیسجمهور آمریکا درباره همکاری واشنگتن و اسلامآباد برای بهرهبرداری از «ذخایر عظیم نفتی» پاکستان صحبت کرد، بسیاری را شگفتزده کرد. پاکستانیها دهههاست منتظر روزی هستند که نفت، اقتصادشان را از کمبود مزمن انرژی و واردات سنگین رها کند؛ اما هر بار وعدهها به درهای بسته خورده است. نفت همچنان بزرگترین سهم واردات این کشور را در اختیار دارد و با هر کاهش ذخایر، خاموشیها و محدودیتهای برق بیشتر میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: هفته گذشته وقتی رئیسجمهور آمریکا درباره همکاری واشنگتن و اسلامآباد برای بهرهبرداری از «ذخایر عظیم نفتی» پاکستان صحبت کرد، بسیاری را شگفتزده کرد. پاکستانیها دهههاست منتظر روزی هستند که نفت، اقتصادشان را از کمبود مزمن انرژی و واردات سنگین رها کند؛ اما هر بار وعدهها به درهای بسته خورده است. نفت همچنان بزرگترین سهم واردات این کشور را در اختیار دارد و با هر کاهش ذخایر، خاموشیها و محدودیتهای برق بیشتر میشود. در تازهترین تحول، در سطح برآوردها خوشبینیهایی ایجاد شده است. اداره اطلاعات انرژی آمریکا رقم 9.1 میلیارد بشکه نفت قابل برداشت را برای پاکستان برشمرده؛ عددی که مقامهای پاکستانی بارها برای جلب سرمایهگذار روی آن دست گذاشتهاند. اما این ذخایر اثبات نشدهاند و فاصله میان نقشهها و میدان، همچنان زیاد است. ذخایر اثباتشده پاکستان بسیار کوچکتر هستند و جایگاه این کشور را در میانه جدول جهانی نگه میدارند. تولید روزانه در سال 2023 زیر 100 هزار بشکه بود؛ در حالی که ایالات متحده همان سال نزدیک به 13 میلیون بشکه در روز تولید کرد. این شکاف، از رؤیا تا واقعیت، بزرگتر از آن است که فقط با یک اعلامیه پر شود. ترامپ در یادداشت خود در تروثسوشال لحنی خوشبینانه داشت و از «انتخاب شرکت نفتی آمریکایی برای هدایت این شراکت» سخن گفت. نشانههایی از تحرک نیز دیده شد: یک پالایشگر پاکستانی از نخستین قرارداد واردات نفت خام آمریکا خبر داد و سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد همکاری دو کشور در توسعه ذخایر، امنیت اقتصادی هر دو طرف را تقویت میکند. در دولت پاکستان نیز پیامهای استقبال شنیده شد. وزیر نیروی پاکستان، اویس لغاری، گفت سرمایهگذاری از سوی آمریکا، چین یا هر کشور دیگری خوشایند اسلامآباد است و خوب است که این موضوع مورد توجه رئیسجمهور آمریکا قرار گرفته است. با این همه، در فضای عمومی و میان تحلیلگران، تردید و حتی طعنه پررنگ بود. برخی این پیام را بیش از آنکه طرحی برای توسعه پاکستان بدانند، هشداری خطاب به هند تعبیر کردند؛ رقیب پرجمعیت و پرنفوذی که در ماههای اخیر در روابطش با واشنگتن بر سر تجارت دچار تنش شده است. ترامپ همان هفته از تصمیم خود برای دو برابر کردن تعرفه کالاهای هندی تا 50 درصد به دلیل تداوم خرید نفت روسیه سخن گفت؛ پیامی که بلافاصله در دهلی و اسلامآباد تفسیر شد.
در دل این مجادله، نگاهها فقط به نفت نیست. بسیاری گمان میکنند علاقه تازه واشنگتن بیش از هر چیز به معادن و عناصر کمیاب پاکستان مربوط است؛ ذخایری که برای صنایع الکترونیک مصرفی و فناوریهای دفاعی حیاتیاند و در میانه تنشهای فزاینده تجاری آمریکا و چین، ارزش ژئوپلیتیک بیشتری یافتهاند. حضور مقامهای آمریکایی در مجمع سرمایهگذاری معادن پاکستان در ماه آوریل، نشانهای از همین توجه تلقی شد. اما در این جبهه نیز مثل نفت، فاصله سخن تا عمل زیاد است. بخش بزرگی از معادن پاکستان هنوز اکتشاف نشده و بهرهبرداری از آنها، هم از نظر فناوری و هم امنیت، دشوار است. کریدور اقتصادی چین و پاکستان که با شبکهای نزدیک به سه هزارو 200 کیلومتر از راه و ریل و خط لوله شمال و غرب کشور را به بندر آبهای عمیق جنوب پیوند میدهد، در سالهای اخیر با ناامنی فزاینده دستوپنجه نرم کرده است. در ایالت خیبر پختونخوا، فعالیت طالبان پاکستانی دوباره شدت گرفته و در بلوچستان، گروههای جداییطلب حملات خود را هدفمند ادامه میدهند. همین هفته جداییطلبان بلوچ مسئولیت حمله به دو کامیون معدنی را بر عهده گرفتند و هشدار دادند هرکس در «غارت منابع ملی بلوچ» یا انتقال مواد معدنی نقش داشته باشد، هدف مشروع تلقی خواهد شد. چنین تهدیدهایی نشان میدهد هر طرح سرمایهگذاری بدون بسته امنیتی و اجتماعی، روی زمینی لغزان بنا میشود. تجربههای گذشته میگوید مشکل فقط امنیت نیست؛ بوروکراسی پیچیده، مداخلات سیاسی و کندی تصمیمگیری، سالها سرمایهگذاران خارجی را دلسرد کرده است. بلندپروازانهترین تلاش اخیر در 2019، جستوجوی یک کنسرسیوم با حضور اکسونموبیل در آبهای کراچی بود که بینتیجه ماند. در عین حال، رابطه اسلامآباد با جوامع محلی نیز زخمی کهنه است. بارها پیش آمده که در محل استخراج، مردم سهمی از سود و خدمت ندیدهاند و احساس بیعدالتی، سوختی برای اعتراض و ناامنی فراهم کرده است. مقامهای سابق در وزارت نفت پاکستان اذعان میکنند که تلاش جدی برای تبدیل مردم محلی به شریک واقعی پروژهها صورت نگرفته و این خطا نباید تکرار شود. با این همه، همزمان دولت در پی جلب سرمایهگذاران خارجی، لوایحی را برای گسترش کنترل خود بر فرایند استخراج پیش برده که به بدگمانیها دامن میزند. از نگاه کارشناسان انرژی، هرجا مردم محلی منفعت ملموس ببینند، در تأمین امنیت و موفقیت پروژه احساس مالکیت میکنند و مسئولانهتر میایستند. این شاید مهمترین کلید هر شراکت تازه باشد؛ کلیدی که اگر جا بیفتد، اعلامیههای سیاسی میتوانند از کاغذ عبور کنند و به نتیجهای پایدار برسند. در پسزمینه این تحولات، خط تماس اسلامآباد و واشنگتن پررفتوآمدتر شده است. میانجیگری دولت آمریکا در ماه ژوئن، زمانی که درگیریهای مرزی میان هند و پاکستان خطر اوجگیری داشت، به آتشبس انجامید. دیدار و ناهار رئیس ستاد ارتش پاکستان، عاصم منیر، در کاخ سفید نیز پیامهایی روشن داشت و حتی در اسلامآباد حرف از نامزدی ترامپ برای جایزه نوبل صلح به میان آمد. اما همه این نشانهها تا زمانی که از سطح پیام فراتر نروند و به برنامههای دقیق، قراردادهای اجرایی و تضمینهای امنیتی و اجتماعی بدل نشوند، بهسختی میتواند مسیر اقتصاد انرژی پاکستان را تغییر دهد. وعدهها امید میآورند، اما میدان عمل، صبور و سختگیر است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.