نگاهی به تغییر ریل در سیاست خارجی بعد از جنگ ۱۲ روزه؛
افق اوراسیایی ایران در بزنگاه ژئوپلیتیک
تقویت سیاست و راهبرد اوراسیایی ایران، با تمرکز بر همکاریهای زیرساختی و انرژی با روسیه و چین، کلید جلوگیری از تنشهای جهانی است. این چرخش که سلطه غرب را به چالش میکشد، نیازمند حمایت کشورهای جنوب جهانی است تا نظمی عادلانه و پساامپریالیستی شکل گیرد. ایران، با مقاومت در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل، میتواند از طریق دیپلماسی و اتحادهای راهبردی، صلح جهانی را تقویت کند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
جهان در آستانه تحولات عمیق ژئوپلیتیک قرار دارد و ایران، بهعنوان گرهگاه اتصال اوراسیا، نقشی محوری در شکلدهی به نظم نوین جهانی ایفا میکند. در همین باره، مت اهرت در The Cradle، مقاله با عنوان «چرخش اوراسیایی ایران، کلید جلوگیری از جنگ جهانی سوم» منتشر کرده و در آن مطلب استدلال میکند که اتحادهای راهبردی ایران با روسیه و چین، بهویژه در چارچوب ابتکار کمربند و جاده و دالان شمال-جنوب، سلطه غرب را به چالش کشیده و مسیر اقتصاد چندقطبی را هموار کرده است.
جنگ ۱۲ روزه آمریکا و اسرائیل علیه ایران در ژوئن ۲۰۲۵، نهتنها تلاشهای دیپلماتیک برای حل بحران هستهای را مختل کرد، بلکه عزم تهران برای تعمیق همکاریهای اوراسیایی را تقویت نمود. این چرخش، که با پروژههای زیرساختی عظیم و توافقات انرژی همراه است، میتواند از تشدید تنشهای جهانی جلوگیری کند، مشروط بر آنکه کشورهای جنوب جهانی در برابر فشارهای امپریالیستی مقاومت کنند.
توافقات هستهای و دیپلماسی اوراسیایی
توافق ایران و روسیه برای ساخت هشت راکتور هستهای جدید که در ۹ ژوئن ۲۰۲۵ امضا شد، نقطه عطفی در همکاریهای اوراسیایی است. این پروژه، بخشی از توافقنامه جامع ۲۵ ساله دو کشور، با سرمایهگذاری روساتم، ظرفیت برق هستهای ایران را تا سال ۲۰۴۱ به ۲۰ گیگاوات افزایش خواهد داد. این همکاری نهتنها انرژی ایران را تقویت میکند، بلکه پاسخی به تلاشهای غرب برای مهار برنامه هستهای تهران است. پیشنهاد مسکو برای صادرات اورانیوم غنیشده ایران و تبدیل آن به سوخت غیرنظامی که پیش از جنگ مطرح شد، نشاندهنده عزم روسیه برای نجات مذاکرات هستهای بود. با این حال، حمله آمریکا و اسرائیل این ابتکار را متوقف کرد، که به گفته سرگئی ریابکوف خیانتی به دیپلماسی بود.
نقش ایران در یکپارچگی اوراسیا
ایران با ایفای نقش محوری در ابتکار کمربند و جاده (BRI) و دالان شمال- جنوب (INSTC)، به گرهگاه اتصال شرق و غرب اوراسیا تبدیل شده است. افتتاح خط ریلی ۸,۴۰۰ کیلومتری شیآن–آپرین در ۲۴ مه ۲۰۲۵، که زمان حملونقل را ۱۶ روز کاهش میدهد، نمونهای از این تحول است. این خط، که با دالان شمال-جنوب پیوند خورده، تجارت ایران را از نظارت آمریکا آزاد میکند. همچنین، احیای خط ریلی استانبول- اسلامآباد و توسعه بندر چابهار، دسترسی ایران به بازارهای آسیای مرکزی و اروپا را تقویت کرده و سلطه دلار را به چالش میکشد.
حمله مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران در ژوئن ۲۰۲۵، با هدف تضعیف جایگاه منطقهای تهران انجام شد. مت اهرت استدلال میکند که برنامه هستهای ایران بهانهای برای مهار اتحادهای اوراسیایی آن است که سلطه غرب را تهدید میکند. نقش ایران در منطقه و امتناع از پذیرش پروژه «اسرائیل بزرگ» تهران را به مانعی در برابر طراحیهای امپریالیستی تبدیل کرده است. در مقابل، پروژههای غربی مانند دالان هند–خاورمیانه–اروپا(IMEC)، به دلیل فقدان زیرساخت و اعتبار، در برابر طرحهای چینی-روسی شکست خوردهاند.
پیامدهای منطقهای و جهانی
چرخش اوراسیایی ایران، با حمایت چین و روسیه، نظم تکقطبی غرب را به چالش کشیده است. همکاریهای بریکس پلاس، که بر توسعه زیرساخت و انتقال فناوری متمرکز است، الگویی برای اقتصاد چندقطبی ارائه میدهد. با این حال، تردید برخی کشورهای جنوب جهانی، مانند هند، که از محکوم کردن تجاوزات غرب خودداری کرده، میتواند این روند را تضعیف کند. ایران، با وجود هزینههای سنگین جنگ، همچنان ستون ثبات منطقهای است و میتواند از طریق دیپلماسی از تنشهای جهانی بکاهد.
تقویت سیاست و راهبرد اوراسیایی ایران، با تمرکز بر همکاریهای زیرساختی و انرژی با روسیه و چین، کلید جلوگیری از تنشهای جهانی است. این چرخش، که سلطه غرب را به چالش میکشد، نیازمند حمایت کشورهای جنوب جهانی است تا نظمی عادلانه و پساامپریالیستی شکل گیرد. ایران، با مقاومت در برابر فشارهای آمریکا و اسرائیل، میتواند از طریق دیپلماسی و اتحادهای راهبردی، صلح جهانی را تقویت کند.
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.