هنر مولد لذت نیست
به مناسبت رویداد نمایش ساختههای رضا لواسانی در گالری «+2»
رضا لواسانی مصداق واژه هنداختار در فارسی میانه است. این واژه از ریشه هنداز به معنی طرح و اندازه است. واژه عربی مهندس هم مشتق از هنداز است. لواسانی مهندس، طراح و رسام است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
فاروق مظلومی
رضا لواسانی مصداق واژه هنداختار در فارسی میانه است. این واژه از ریشه هنداز به معنی طرح و اندازه است. واژه عربی مهندس هم مشتق از هنداز است. لواسانی مهندس، طراح و رسام است. او از معدود مجسمهسازانی است که آثارش زیباییشناسی و ایستایی (استتیک و استاتیک) توأمان دارند و اغلب مجسمههایش خودایستا هستند و مثل آثار فروشگاهی آویزان نیستند. اتفاقا ساختههایش آویزان و محتاج موضوعهای اجتماعی و وصایای بهداشتی و اخلاقی هم نیستند. حتی اگر گاهی خودشان هم از اسطورهها حرف بزنند، باز ساختههایشان حرف خودشان را میزنند.
نمایش حاضر با عنوان قاف، آثار حجمی برنزی و دوبعدی رضا لواسانی و یک صندلی کاربردی از چوب را شامل میشود.
اما نوشتن از رضا لواسانی و ساختههای او سخت است. کلمه ساخته را به کار میبرم چون میخواهم به ساختار و فرایند برسم. رضا عابدینی هم بهدرستی در مکتوبش درباره این نمایش، روی کلمه ساخته و مقاومت امر دیداری در برابر نوشتن تأکید کرده است. در ساختار آثار لواسانی، طراحی، بنیان است و این ساختار با همراهی هنرمند و ماده و تکنیک به جای خودش میرسد. به قول خود هنرمند: «همه چیز با هم ساخته میشود». مبدأ و مقصدی که از پیش تعیین شده باشد، وجود ندارد؛ چون هنر مبدأ و مقصد خودش را دارد و مقصد هنر در جهان ادراکی ما همان ناکجاست. منظور از طراحی، طرح اولیه ساخته نیست، بلکه اسکلت نامرئی اثر است.
ساختههای رضا لواسانی در برابر هر توضیحی مقاومت میکنند؛ چون جهان هنر اصیل، واضح نیست و واضح نمیشود. این جهان، جهان گیجی و سؤال است. مثلا وقتی میخواهیم آثار لواسانی را با ارجاع به امور خارج از خودشان مثلا رؤیاها و خاطرات واضح کنیم، نقض غرض کردهایم؛ چون آنها درونماندگار و خودبنیان هستند. هر چیزی که مرجعی خارج از خود داشته باشد، امری دستدوم است؛ دستدوم همان مرجع.
لواسانی میگوید نزدیک به صد نوع پرنده طراحی کرده است. اسطورهها و موتیفها، طرح هر پرندهای را در خطر کیچشدن قرار میدهند. از طرفی اعتقاد لواسانی به طرحهای هماندازه پرندههای واقعی، خطر واقعگرایی و مستندسازی را بیشتر میکند. اما چه چیزی در ساختههای لواسانی هست که حتی آثار براق او را از خطر کیچشدن و مستندسازی نجات میدهد و از ناهنر متمایز میکند؟ ما آن چیز ممیز را فقط حس میکنیم و این همان رسیدن به انرژیهای رؤیتناپذیر با امور رؤیتپذیر است. و اما رسیدن به این حسهای ناآشنا و تکینه از طریق تصاویر آشنا وجه دیگر آثار لواسانی است.
در گفتوگویی دوستانه در یک میهمانی که با رضا لواسانی داشتم، از طراحیهای رضا عباسی گفتند که همه را مجبور به احترام میکند. در نگاه اول اجبار به احترام خوشایند نیست، اما این جبر مثل جبر در برابر یک ظالم نیست، بلکه عدالت هستی است؛ همانطور که هر انسان بزرگی در برابر کوه تعظیم میکند. در برابر آثار رضا لواسانی هم مجبور به احترام و سکوت هستیم؛ از اینرو بیشتر از آنکه این ساختهها را دوست داشته باشیم، باورشان داریم. این ساختهها لذیذ نیستند، بلکه عزیزند. لواسانی مولد لذت نیست.
نگاه رضا لواسانی به دانش و آموزش هم قابلیت تدقیق دارد. رویکرد دانشمحور در هنر بعد از رنسانس شروع و بنیان آموزش هنر گذاشته شد. لواسانی معتقد است مینیاتور قابل آموزش نیست، ما نمیدانیم جوتو چگونه کار میکرد. از اینرو شاید 99 درصد آثار فعلی با فرمول تولید میشوند.
آثار لواسانی را نمیشود توضیح داد یا فهمید؛ این ساختهها را فقط باید نگاه کرد. آنها در برابر دیدهشدن که تحلیلهای مغز بعد از نگاهکردن است، مقاومت میکنند. دید، تقلیل نگاه به سایهای از مفاهیم و معانی است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.