|

خوانشی از فضای زیر‌زمین به‌عنوان پدافند غیر‌عامل

فرصت‌های پنهان بافت تاریخی

شفق متولی، پژوهشگر میراث معماری: آشیان‌کردن و خانه‌سازی، وسیله‌ اصلی و اساسی ابراز وجود و رشد شخصی است. ما محیط بلافصل خودمان را خلق می‌کنیم و بعد درباره‌‌اش می‌اندیشیم و تحت تأثیر آن قرار می‌گیریم. ما خودمان را انعکاس‌یافته در آن می‌یابیم، آنچه را که هنوز پیدا نیست، می‌بینیم و انعکاس مزبور را بازمی‌گردانیم و درون درک‌مان ادغام می‌کنیم... .

فرصت‌های پنهان بافت تاریخی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شفق متولی، پژوهشگر میراث معماری: آشیان‌کردن و خانه‌سازی، وسیله‌ اصلی و اساسی ابراز وجود و رشد شخصی است. ما محیط بلافصل خودمان را خلق می‌کنیم و بعد درباره‌‌اش می‌اندیشیم و تحت تأثیر آن قرار می‌گیریم. ما خودمان را انعکاس‌یافته در آن می‌یابیم، آنچه را که هنوز پیدا نیست، می‌بینیم و انعکاس مزبور را بازمی‌گردانیم و درون درک‌مان ادغام می‌کنیم... . یک خانه درخور می‌تواند از ما محافظت کند، ما را درمان کند و اعاده و احیای‌مان کند، آنچه را که اکنون هستیم، بیان دارد و در طول زمان به ما کمک کند تا آنچه قرار است باشیم، بشویم (همه چیز درباره خانه، مایکل آلن فاکس، مهدی نصراله‌زاده، نشر بیدگل، چاپ دوم).

اگر در هفته گذشته مطالبه‌ای مبنی بر بازنگری ضوابط طراحی پلان بناها با درنظر‌گرفتن موضوع زیرزمین در نقش «پدافند غیرعامل» مطرح می‌شد یا ایده‌ای بیان می‌شد که «بافت تاریخی» می‌تواند علاوه بر اینکه نقش هویتی-گردشگری خود را ایفا می‌کند، پتانسیل تأمین‌کننده یکی از نیازهای زیر‌ساختی ما را به‌عنوان پدافند غیرعامل داشته باشد، گوش شنوایی برای شنیدن یا اندک زمانی برای اندیشیدن به این ایده نیز حتی یافت نمی‌شد.

اما شاید حالا در کمتر از یک هفته که زیست شهری ما در ایران دستخوش تغییراتی شده، باید از این مجال برای ایجاد امکان بازاندیشی بهره برد.

در ساده‌ترین تعریف پدافند غیرعامل آمده است: «پدافند غیرعامل به مجموعه اقداماتی گفته می‌شود که بدون استفاده از جنگ‌افزار و با هدف کاهش آسیب‌پذیری در برابر تهدیدات مختلف (مانند جنگ، بلایای طبیعی و...) انجام می‌شود. این اقدامات شامل پوشش، پراکندگی، استتار، اختفا و دیگر تمهیدات است که به منظور حفظ جان و مال انسان‌ها و همچنین کاهش خسارات وارده به تأسیسات حیاتی و زیرساخت‌های کشور انجام می‌شود».

به خاطر بیاوریم که مهم‌ترین درس‌آموزی بیماری کرونا به جامعه متخصص می‌توانست یادآوری فقدان یکی از مهم‌ترین بخش‌های معماری خانه با عنوان «حیاط» باشد. عنصری که قربانی سرمایه‌داری زمین و پاسخ‌گویی نامناسب مدیران و کارشناسان به موضوع مسکن شد. هرچقدر مبانی معماری مدرن در تلاش برای ایجاد اصولی بود که کیفیت زیست زندگی بشر را در فضاها بهبود ببخشد، آنچه به‌عنوان تحول به صورت گسترده به جامعه ایرانی عرضه شد (به دلیل عدم خوانش صحیح معماری فضاها اعم از تاریخی و مدرن) عاری از کیفیت‌های زیست مناسب بود. در نهایت حذف‌شدن فضاهای نیمه‌باز (بالکن و حیاط) و اضافه‌شدن آنها به توده بنا بدون در نظر گرفتن عواقب روان‌شناختی آن و سنگین‌شدن وزنه کمّی بنا در برابر عوامل کیفی، در نهایت 50 سال بعد در یک بحران، خود را نمایان کرد. بیماری کرونا از هریک از ما به‌عنوان ابزار خود بهره می‌برد برای گسترش خود. به نوعی ما عامل آسیب به عزیزان خود بودیم، در‌حالی‌که برای محافظت از روحیه و جلوگیری از افسردگی نیز دیدار عزیزان امری ضروری بود. اگر عنصر «حیاط» در معماری خانه‌ها حفظ می‌شد یا با خوانشی صحیح از آن امروز در فضاهای مسکونی عنصری مشابه آن را مهیا می‌کردیم، امکان هم‌رسانی و دیدار بدون ترس از آسیب مهیا می‌شد.

حالا در شرایط کنونی، فقدان یکی دیگر از عناصر حذف‌شده معماری به صورت یک نیاز اساسی احساس می‌شود. اولین پیشنهاد توصیه‌های آموزشی درباره حمله‌های هوایی مراجعه به پناهگاه است. پناهگاه‌های شهری به عامیانه‌ترین شکل‌شان اشاره به تونل‌های مترو (در صورت داشتن زیرساخت‌های تأسیساتی و خدماتی) طبقات منهای یک پارکینگ‌ها و مراکز تجاری است و البته اشاره به این نیز دارد که در صورت داشتن زیرزمین، پناه‌گرفتن در آن بهترین جای امن است که در نبودش حمام‌ها جای آن را گرفته‌اند.

پرداختن به «پناهگاه‌های شهری، استانداردها و ضرورت‌های‌شان» فرصت دیگری را می‌طلبد اما در میان هیاهو و اضطراب این روزها، بازاندیشی به پتانسیل‌های «بافت تاریخی» به‌عنوان یک محوطه شهری که می‌تواند پناهگاه بزرگ شهر باشد، ضروری است؛ بافتی که ساختار در‌هم‌تنیده‌اش سکوت توأم با صدای پرندگان را فراهم می‌آورد و معماری‌اش با زیرزمین‌های به‌هم‌پیوسته در زمان نیاز تبدیل به پناهگاه می‌شود و در زمان زندگی روزمره فضایی برای انجام کار و حتی انبار. از یاد نبریم که این فضاها در زمانی نه‌چندان دور بخشی از فضای خدماتی خانه مانند آشپزخانه-مطبخ، سرویس بهداشتی و حمام را در خود جای می‌دادند. همین عنصر در ادامه در اولین تجربه‌های خود در معماری مدرن به صورت فضاهای نیمه‌باز نقش مفصلی بین بنا و حیاط را بازی می‌کردند و فعالیتی نظیر گلخانه یا فضای کار را داشتند. نمونه آن در خانه گفتمان شهر (خانه وارطان) اثر وارطان هوانسیان و خانه اندیشمندان علوم انسانی اثر پل آبکار قابل مشاهده است.

معماری سرزمینی ما همان‌قدر که در طول سال‌های گذشته با برچسب‌هایی نظیر «بافت فرسوده و ناکارآمد» یا «کلنگی» برای معماری دوره تحول از خوانش و درس‌آموزی محروم مانده، به نظر می‌رسد به همان اندازه نیز ظرفیت پاسخ‌گویی نیازهای اضطراری زیست آدمی را دارد و تنها نیازمند بازاندیشی در شیوه‌های ارزش‌گذاری از مبنای کمّی به کیفی و به‌روزرسانی تأسیسات است. امیدواریم سرزمین ایران این مرحله از تاریخ پر‌درد خود را به سلامت طی کند و امید به اینکه جامعه کارشناسی و مدیریتی در روزگار ثبات از آسیب‌شناسی معماری امروز و درس‌آموزی‌های معماری ایران غفلت نکند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.