|

قتل «الهه» به‌مثابه پیامد انتقام اجتماعی

قتل ناجوانمردانه و بغرنج الهه حسین‌نژاد 24‌ساله و امیرمحمد خالقی 19‌ساله به فاصله نه‌چندان دور را نمی‌توان به انگیزه، طمع و جنون لحظه‌ای قاتلان جوان فروکاست.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

قتل ناجوانمردانه و بغرنج الهه حسین‌نژاد 24‌ساله و امیرمحمد خالقی 19‌ساله به فاصله نه‌چندان دور را نمی‌توان به انگیزه، طمع و جنون لحظه‌ای قاتلان جوان فروکاست.

بر این باورم که هر قتلی که در این چندساله بر اثر سرقت‌های خشونت‌بار یا تعدی و تجاوز رخ داده و کرامت انسانی را له کرده و زندگی‌های زیادی را از طرفین مقتول و قاتل نابود کرده است، دارای ریشه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی است. انباشت بحران‌های اقتصادی نظیر تحریم‌ها و تورم و فشار اقتصادی فزاینده، وجود پرونده‌های باز فساد، فقدان امید به آینده (ناامیدی اجتماعی)، آرزوهای دست‌نیافتی جوانان (یافتن شغل مناسب، ازدواج و برآورده‌کردن نیازهای عاطفی و حسرت ساختن زندگی معمولی)، بی‌کاری فزاینده جوانان و سخت‌گیری اجتماعی از سوی حکمرانی و ناکارآمدی نظام مدیریت این بحران‌ها و مسئله‌ها، فرد را به سوی «خلق امید خودخواهانه» یا «خودمحورانه» سوق داده است. در‌واقع زمانی که فرد و جامعه خسته و خشمگین و ناامید، به این نتیجه می‌رسد که رسیدن به آرزوها و خواسته‌های معمولی خود را نمی‌تواند از راه‌های درست و اخلاقی و مبتنی بر منافع جمعی محقق کند، به سمت رفتارهای خودمحورانه و خودخواهانه و ترجیح منافع فردی بر جمعی سوق پیدا می‌کند که تنها راه برای نجات از این وضعیت بحرانی، بیرون‌کشیدن گلیم خود از آب حتی به روش‌های غیراخلاقی و غیرانسانی است. تلاش برای خلق «امید خودخواهانه» یا یکی از مصداق‌های انتقام از جامعه است. انتقام از جامعه، نوعی واکنش روانی و رفتاری فردی به ناامیدی از حل مسئله‌ها و بحران در جامعه است.

در این پدیده، افراد یا گروه‌هایی که در رسیدن به آرزوهای خود از راه‌های مشروع و اخلاقی ناکام مانده‌اند، خشم و سرخوردگی خود را به شکلی تهاجمی، اغلب خشونت‌بار و کور، در برخورد با دیگر اعضای جامعه تخلیه می‌کنند.

به عبارتی انتقام اجتماعی نوعی عصیان و نافرمانی فردی یا جمعی یک جامعه ناامید از بهبود اوضاع است که برای نجات خود از این اوضاع دشوار زندگی، یا خودزنی و خودکشی می‌کند یا از اطرافیان و جامعه انتقام می‌گیرد و به سرقت و قتل (حتی برای یک گوشی) و خشونت کور و طلاق و له‌کردن حقوق و جان دیگر انسان‌ها دست می‌زند تا به آرزوهای فردی خود دست یابد.

انتقام از جامعه بیانگر ناکامی اجتماعی هم هست. نظریه ناکامی-پرخاشگری هم در این زمینه می‌گوید: وقتی افراد از رسیدن به اهداف خود بازمی‌مانند، این ناکامی تبدیل به پرخاشگری می‌شود. افراد ناکام به‌تدریج به این باور می‌رسند که قانون و اخلاق، ابزاری ناکارآمد برای رسیدن به نیازها و خواسته‌هاست. انتقام اجتماعی نتیجه ناامیدی از رسیدن به خواسته‌ها از راه درست است، و به شکل خشونت علیه مردم خودش را نشان می‌دهد. در‌واقع چنین خشونتی، گاهی نه از «شرارت»، بلکه از «استیصال» ناشی می‌شود.

انتقام اجتماعی، فقط یک رفتار مجرمانه فردی نیست، بلکه زنگ خطری است برای یک جامعه خسته، ناامید و بی‌افق. برخوردهای صرفا پلیسی و قضائی و امنیتی با این پدیده، بدون توجه به ریشه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و روانی آن، نه‌تنها اثربخش نیست، بلکه ممکن است موج‌های جدیدتری از خشم و خشونت اجتماعی را برانگیزد. تنها با ایجاد فرصت‌های برابر، احیای اعتماد اجتماعی، مبارزه واقعی با فساد و تقویت امید به آینده می‌توان راه این انتقام خاموش اما ویرانگر را بست.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.