قتل الهه حسین نژاد را به اعدام قاتل تقلیل ندهیم
حسین نورانینژاد در یادداشتی نوشت: قتل جانخراش الهه حسیننژاد بسیاری از ما را آشفته کرد. دختری جوان، پرامید و در آستانه ساختن زندگی، قربانی فجیع یکی از هولناکترین جلوههای خشونت در جامعه ما شد. اما آنچه پس از این جنایت در افکار عمومی و به ویژه در زبان و قلم برخی صاحبان تریبون جریان یافت، خود به نوعی بازتولید همان چرخه خشونت بود: تقلیل عدالت به قصاص، و فروکاستن مسأله به "اعدام یک قاتل".

به گزارش گروه رسانهای شرق،
بیگمان قاتل الهه حسیننژاد باید پاسخگوی عمل جنایتبار خود باشد. اما آیا واقعن عدالت با حذف یک فرد از صحنه روزگار محقق میشود؟ آیا ریشههای این فاجعه، تنها در نیت پلید یک نفر خلاصه میشود؟ آیا مسئولیت جامعه، حاکمیت و ما شهروندان، با فریادهای قصاص پایان میپذیرد؟ آیا همه اینها فرار به جلو نیست؟
قاتل نیز محصول همین جامعه است؛ جامعهای که فقر، بیکاری، خشونت ساختاری، و بیاخلاقی روزافزون در آن بیداد میکند. کسی که به خاطر گوشی تلفن، جان انسانی را میگیرد، اگرچه مقصر و مرتکب جنایت است، اما قربانی نیز هست؛ قربانی انباشت سالها تبعیض، بیعدالتی، ناکارآمدی در آموزش و پرورش، در نوع اخلاق و ارزشهای رسمی و شیوه ترویج آن، در عدالت کیفری و در سیاستهای اقتصادی.
الهه نیز قربانی همین ساختار معیوب است. دختری از طبقه متوسط یا فرودست که برای امرار معاش باید ساعتها در خیابانهای ناامن شهر بگردد، با تاکسیهای بیضابطه جابهجا شود، و بدون حمایت قانونی مؤثر، در سایه ترس به زندگی ادامه دهد. این حاصل همان دیدگاهی است که اولویت حاکمیت را نه توسعه و تامین رفاه و امنیت شهروندان که اموری دیگر میداند؛ اموری که کسی هم حاضر نیست با صراحت بیانشان کند! نگاهی که به فقر مردم نگاه موسمی و ابزاری دارد، تبعیض و خشونت علیه زنان را نه مساله که طبیعی میداند، تمامقد مقابل لایحه منع خشونت علیه زنان میایستد، و در برابر عادی شدن ناامنی، تنها به صورتی از اقتدار به نام اعدام میاندیشد.
وقتی عدالت را به چوبه دار تقلیل میدهیم، در واقع صورت مساله را پاک میکنیم. مسوولیت نظامهای حکمرانی، نهادهای آموزشی، دستگاههای قانونگذاری و رسانهها نادیده گرفته میشود. گویی همه چیز را میتوان با یک «اعدام» حل کرد و وجدان عمومی را آرام ساخت. اما مگر نه اینکه ما در کشوری زندگی میکنیم که از بالاترین نرخهای اعدام در جهان برخوردار است؟ اگر اعدام «پایان» خشونت بود، امروز الهه میان ما بود.
آنچه لازم داریم، نه افزایش خشونت دولتی بلکه بازنگری جدی در سیاستهای کلان حاکمیتی در همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، قضایی و فرهنگی است. تحقق عدالت، نیازمند نگاهی کلنگر و عمیق به ریشههای خشونت است؛ و تا زمانی که این نگاه در سطوح تصمیمگیری شکل نگیرد، فاجعهها ادامه خواهند داشت.
خاماندیشی و بیمسئولیتی است اگر تصور کنیم با حذف یک فرد، مسئلهای تا این حد ریشهدار و ساختاری را حل کردهایم. عدالت، با اصلاح ساختارها، با پیشگیری، و با به رسمیت شناختن کرامت انسانی همه افراد محقق میشود.
قاتل الهه احتمالا اعدام میشود. اما همه ریشههای این قتل باقی میمانند. پول دیه قاتل برای چنین قتل پر سر و صدایی تامین میشود، اما زنکشیهای دیگر همچنان کمهزینه خواهند ماند، همچنان فقر بیرحمی میزاید، همچنان خشونت رشد میکند و ... تا اصلاحی در ساختار و رویکردها و نگرشها صورت نگیرد.
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.