هشدار به دولت و مسئولان ورزشی کشور
1. ورزشگاهها و مکانهای شلوغ و پرتردد و پرازدحام مستعد ظهور وندالیسم است. ناشناختهماندن هویت افراد و گمشدن در لابهلای جمعیت انبوه، فرصتی است که گاه موجب طغیان هیجان بهویژه در میان جوانان و نوجوانان میشود. پیروزی یا شکست، مسائل اجتماعی و ناامیدی، خشم یا تعصب شدید روی تیم ورزشی و مانند آن ازجمله زمینههای بروز وندالیسم است.
1. ورزشگاهها و مکانهای شلوغ و پرتردد و پرازدحام مستعد ظهور وندالیسم است. ناشناخته ماندن هویت افراد و گمشدن در لابهلای جمعیت انبوه، فرصتی است که گاه موجب طغیان هیجان بهویژه در میان جوانان و نوجوانان میشود. پیروزی یا شکست، مسائل اجتماعی و ناامیدی، خشم یا تعصب شدید بر روی تیم ورزشی و مانند آن ازجمله زمینههای بروز وندالیسم است. در این شرایط، ممکن است هواداران یک تیم یا بخشی از هواداران یک تیم خود را بخشی از قبیله تیم بدانند و حریف را بهعنوان قبیله مقابل یا دشمن تلقی کنند. وندالیسم استعداد آن را دارد که به خشونت ختم شود و خونریزی و تلفات جانی در پی داشته باشد. بسیاری از کشورها، انواع و درجاتی از وندالیسم را در مسابقات ورزشی یا شورشهای خیابانی تجربه کردهاند. یکی از معروفترین نمونههای این پدیده، در فاجعه هیزل در سال 1985 و در مسابقه فوتبال میان تیم لیورپول انگلیس و یوونتوس ایتالیا در بروکسل بلژیک روی داد که به کشتهشدن 39 نفر و زخمیشدن بیش از 600 نفر انجامید. در سال 2012 فاجعه خونینتری در استادیوم پورت سعید مصر روی داد؛ در جریان مسابقه میان تیم الاهلی و المصری، هواداران المصری به زمین بازی حمله کردند و بر اثر خشونت رویداده، ورزشگاه به خاک و خون کشیده شد و بیش از 74 نفر کشته و 500 نفر زخمی شدند. این رویداد به یکی از بزرگترین و مرگبارترین فجایع ورزشی در تاریخ معاصر منجر شد. تشنج و آشوب ناشی از وندالیسم در مسابقات باشگاههای اندونزی در سال 2018، مسابقات کریکت میان هند و پاکستان در سال 1999، مسابقات بسکتبال آمریکا در میشگان در 2004 و نیز مسابقه مصر و الجزایر در سال 2009 ازجمله نمونههای دیگری از آشوبهای مشهور مسابقات ورزشی است. گاه آشوبهای مسابقات ورزشی حتی به خارج از زمین ورزش کشیده شده و به فجایع بدتری ختم شده است. جنگ فوتبال عنوانی است برای درگیری میان هواداران السالوادر و هندوراس در سال 1969 میلادی که به خارج از ورزشگاه کشیده شد و به جنگ تمامعیار صدساعته دو کشور با بیش از سه هزار نفر کشته و دهها هزار آواره منجر شد. مسابقه فوتبال تنها عامل جنگ نبود، اما نقش مشهودی در فوران زمینههای قبلی و در نتیجه بروز جنگ داشت. حضور ایدئولوژی و سیاست در زمین ورزش میتواند تحریککننده خشونت و التهاب باشد و به فجایع بزرگی ختم شود. یکی از نمونههای عبرتآموز ورود سیاست به میان تماشاگران مسابقات ورزشی، در ماه می1990 در کشور در آستانه فروپاشی یوگسلاوی روی داد. در حاشیه بازی دو تیم ستاره سرخ بلگراد (صربستان) و دینامو زاگرب (کرواسی) در استادیوم ماکسیمیر زاگرب، شعارهایی قومی و نژادی داده شد و بهسرعت بازی را تحت تأثیر قرار داد. این بازی لغو و هیچگاه به اتمام نرسید و در نهایت به تشدید دشمنی میان گروههای قومی در یوگسلاوی سابق منتهی شد. حاشیه مسابقات ورزشی آلوده به سیاست و قومگرایی شده بود و اگرچه این مسابقه علت جنگ خونین بالکان و فروپاشی یوگسلاوی نبود، اما نقش مشهودی در تحریک احساسات قومی بازی کرد. یک سال بعد، درگیریهای خونین نظامی در جنگ بوسنی و دیگر منازعات بالکان موجب شد تا در دل اروپا دهها هزار نفر قربانی نسلکشی شوند. فوتبال در این مسابقه بهعنوان جایگزین جنگ عمل کرد و خصومت جمعی را عمیقتر کرد.
2. داستان سلیمان هاویمانا در روندا، وجوهی از طرفیت بالای خشونت را در منازعات قومی نمایش میدهد. سلیمان هاویمانا یک مرد معمولی هوتو بود که در کنار همسایگان توتسی خود زندگی میکرد. تا 1994 این همسایگان با آرامش در کنار یکدیگر زندگی کرده و ارتباطات گستردهای داشتند و در جشنها و غمهای هم شریک بودند و حتی ازدواجهایی نیز میان هوتوها و توتسیها صورت گرفته بود. با آغاز حملات هوتوها به توتسیها، سلیمان هاویمانا در «آنی» بر سر دوراهی قرار گرفت؛ یا باید همسر توتسی خود را میکشت تا خود و فرزندانش سالم بمانند یا اینکه خود و خانواده کشته شوند. او در اوج درماندگی و هرجومرج و وحشت، همسر توتسی خود را به قتل رساند. او این عمل وحشیانه را نه از روی بغض و کینه نسبت به همسر، بلکه برای اثبات وفاداری اجباری به جوخههای مرگ و نجات جان بقیه خانوادهاش انجام داد. این فاجعه مانند فجایع مشابه در بالکان، روندا و دیگر نقاط جهان که به نسلکشی یا درگیریهای خونین منجر شد، نشان میدهد چگونه در یک «آن» در حاشیه مسابقه ورزشی در ورزشگاه یا در حوزه عمومی، غفلت از افراطیگری قومی میتواند به فجایع دردناکی مبدل شود.
3. حواشی مسابقات ورزشی یا دمیدن بر تفاوتهای قومی و زبانی و تباری میتواند و استعداد مبدلشدن به تنشها و آشوبها و فراتر از آن خونریزی گسترده را دارد. این تجربه بشری است؛ تجاربی که گاه مایه شرمساری است و با قتل و خونریزی لجامگسیخته و تجاوز و آوارگی و درد و رنج جانکاه انبوهی هزاران نفره از انسانها همراه بوده و بسیاری از شهروندان عادی را به جنایتکار مبدل کرد.
4. ایران عزیز ما هیچگاه صحنه چنین تنشها و آشوبهای لجامگسیختهای نبوده است، اما این سخن به آن معنا نیست که ما ایرانیان مصونیت ابدی داریم. اگر حواسمان نباشد و بیمبالاتی پیشه کنیم، خدای ناکرده هرجومرج و خشونت میتواند به ما رو کند. چندی است در حاشیه برخی مسابقات فوتبال و مسابقات والیبال در غرب و جنوب کشور شاهد ورود قومگرایی به ورزشگاهها بودهایم. وندالیسم خود در کمین است؛ اگر با قومگرایی هم آغشته شود، استعداد آشوب آن دوچندان میشود. در هفتههای گذشته در استان آذربایجان غربی برخی رویدادهای ناگوار در قالب توهینهای قومی و تباری روی داد. سکوت مقامات مسئول استانی از سویی و همراهی یکی از اعضای شورای شهر تبریز با رویداد از سوی دیگر، نمایانگر اتفاقات زیرجلدی نگرانکنندهای است. بارها صاحب این قلم در اینجا به مسئولان کشوری و استانی و مسئولان فدراسیون فوتبال و والیبال انذار و هشدار مشفقانه داده و البته گوش شنوایی نبوده است. اگر خدای ناکرده این حواشی سمتوسوی بدتری به خود گرفت، همه مسئولانی که در اینباره فقط سکوت کردید، مسئول هستید و باید پاسخگوی ملت ایران باشید. جولان این رفتارها باید مهار شود؛ وگرنه استمرار این وضعیت به پیامدهای مخاطرهانگیزی ختم میشود. مسئولان مربوطه از صندلی ریاست برخیزید و تا دیر نشده اقدامی کنید. آیا برای مدیریت این بیتدبیریها تدبیری اندیشیده میشود؟ فراموش نکنیم رقبای منطقهای کشور هم در حال تلاش برای اثرگذاری بر مباحث قومی در کشور هستند.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.