اقتدار نیروی دریایی در ژئوپلیتیک سیاسی
تأثیرات ژئوپلیتیکی اقدام ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
اقدام نیروی دریایی ارتش ایران در اقیانوسنوردی موفق، نمادی از یک حرکت مؤثر در استمرار قدرت ژئوپلیتیک دریایی برای جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران در نظام ژئوپلیتیک جهانی، کشوری دریامحور با ویژگی منحصربهفرد گذرگاهی است. این جایگاه با چنین برجستگی ژئوپلیتیکی، مستلزم استقرار راهبردهایی است که با تبعیت از سازههای ژئوپلیتیکی شکلدهنده آن بتواند در سه سطح جهانی، منطقهای و ملی کسب قدرت کند.

کیومرث یزدانپناه درو*:اقدام نیروی دریایی ارتش ایران در اقیانوسنوردی موفق، نمادی از یک حرکت مؤثر در استمرار قدرت ژئوپلیتیک دریایی برای جمهوری اسلامی ایران است. جمهوری اسلامی ایران در نظام ژئوپلیتیک جهانی، کشوری دریامحور با ویژگی منحصربهفرد گذرگاهی است. این جایگاه با چنین برجستگی ژئوپلیتیکی، مستلزم استقرار راهبردهایی است که با تبعیت از سازههای ژئوپلیتیکی شکلدهنده آن بتواند در سه سطح جهانی، منطقهای و ملی کسب قدرت کند. امروزه با اثبات نقش دریا در تولید قدرت ترکیبی در نظریههای مطرح ژئوپلیتیکی و تمرکز کشورهای دریامحور بر این اصل پایدار، هرگونه غفلت از اهمیت و جایگاه ژئوپلیتیکی دریا در تولید قدرت جهانیگستر کشورها، خسارت جبرانناپذیری وارد میکند. بهرهمندی انحصاری از بیش از دو هزار کیلومتر مرز آبی در دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان از ایران یک کشور دریامحور در منطقه و جهان ساخته است. برخورداری از محیط مطلق دریایی و سواحل مناسب و مستعد تولید قدرت، نقش ثابت و بسزایی در ارتقای جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی کشور در سطح منطقه و نظام جهانی دارد. درجه اهمیت دریاها همواره در زمینه تاریخ و متناسب با شرایط متفاوت بوده و با پیشرفتهای حاصلشده در حوزه فناوری و تغییر الگوهای سیاست جهانی دستخوش تغییر شده است. در قرن ۲۱ دریا و قدرت دریایی علاوه بر اهمیت نظامی، امنیتی و سیاسی، دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک است و برخورداری از قدرت دریایی مسلط، ازجمله نکات برجسته در مباحث ژئوپلیتیکی و راهبردی است. این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که بسیاری از نظریهپردازان ژئوپلیتیکی و راهبردی معتقدند بدون وجود دریا و قدرت دریایی، هر کشوری بهسرعت به نقطه تمایل و تاختوتاز برای تسلط دیگران تبدیل خواهد شد. توسعه قدرت دریایی در کشور ایران از دیرباز مورد توجه بوده و امروزه هم به یکی از ارکان ثابت تولید قدرت ملی در کشور تبدیل شده است؛ پس با توجه به اینکه دریاها برترین حوزه رقابتهای ژئوپلیتیکی در قرن بیستویکم محسوب میشوند، تمرکز بر قدرت دریایی و انعکاس میزان این قدرت اثرگذار در حوزه دریایی و اقیانوسی، مقدمهای برای تعیین جایگاه ژئوپلیتیکی در دوره پرفشار رقابتی در جهان معاصر به شمار میآید. درحالیکه در گذشتههای نهچندان دور، فقط آمریکا و بریتانیا قدرتهای بلامنازع دریایی بودند، اما از میانه قرن بیستم این معادله شکسته شد و امروزه دهها کشور در کرانههای دریایی و اقیانوسی نمایشی از قدرت را به اجرا میگذارند و اینک که در حال گذار از ربع اول قرن بیستویکم هستیم و در این برهه زمانی، بازیگران مقتدر در سطوح مختلف جهانی، قارهای، منطقهای و حتی نگرشهای محلی دریایی مثل دریای خزر سعی میکنند با یافتن ظرفیتها و کشف مزایای خود، وارد این بازی و رقابت پرمنفعت و پرهزینه ژئوپلیتیکی شوند، جمهوری اسلامی ایران هم بهدرستی اهمیت این موضوع را درک کرده و فعالیتهای زیادی را در این زمینه انجام داده است.
ایران با داشتن سواحل گسترده و مستعد و بنادر متعدد در خلیج فارس، دریای عمان و دریای خزر و بهرهمندی از تنگه هرمز به لحاظ ژئوپلیتیکی، دارای موقعیت ساحلی و راهبردی منحصربهفردی است. این موقعیت و این ارزش ذاتی ژئوپلیتیکی ضمن اینکه الزاماتی را برای اداره کشور گوشزد میکند، دارای فواید و مزایایی نیز هست که نیاز به درک عمیق و تفکرات راهبردی مستمر دارد. بهطوریکه اگر ایران بخواهد بهعنوان یک قدرت منطقهای با تأثیرگذاریهای جهانی در کنار سایر قدرتهای نوظهور، ساختار تکقطبی فعلی به رهبری ایالات متحده آمریکا را به چالش بکشد، باید راهبرد کلان خود را بر مبنای دکترین دریامحور تنظیم کند؛ یعنی با در اولویت گذاشتن زیربنای دریایی خود، نهتنها از فواید اقتصادی و مزایایی آبهای آزاد بهرهمند شود، بلکه به یاری قدرت دریایی، نظام موجود را به چالش بکشد. در این مرحله، راهبردهایی مؤثر است که یک نیروی دریایی قدرتمند با کارایی چندمنظوره میتواند بهعنوان بازوی ژئوپلیتیکی متغیر نقشآفرینی کند؛ زیرا امروزه بهرهگیری مؤثر و بهموقع متناسب با فرایندهای ژئوپلیتیک زمان و مکان، از بازوها و ابزارهای قدرتساز و رمز موفقیت کشورها در تولید قدرت به شمار میآید که میتواند زمینهساز احیای قدرت ژئوپلیتیکی و ارتقای سطوح قدرت در منظر جهانی باشد.
بدونشک قدرت نظامی بهعنوان یکی از ارکان 10گانه تولید قدرت ملی، در جای خود نقش مؤثری در تحقق این اهداف ارزشساز دارد. در میان شاخههای مؤثر نظامی، نیروی دریایی در خط مقدم تولید قدرت در عرصه دریاها، سواحل و کرانههای اقیانوسی به شمار میآیند. این نیرو در صورت بهرهگیری از علم روز و مجهزبودن به رزمآوری پیشرفته، میتواند نقش خود را به بهترین شکل ممکن در عرصه قدرت دریایی ایفا کند. هر اقدام این نیرو در عرصه دریا، نماد و نشانهای از قدرت ژئوپلیتیکی کشورهای ساحلمحور و دریامحور به حساب میآید. در جمهوری اسلامی ایران با در نظر داشتن موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی آن در نقشه سیاسی جهان، نیروی دریایی در سطح بالای تصمیمسازی برای کسب شرایط لازم در نظام قدرت منطقهای و جهانی تعریف میشود. آنچه نیروی دریایی ارتش ایران به دنبال تحقق آن در آبهای بینالمللی، بهویژه اقیانوسها و کرانههای دوردست است، اثبات دستاوردهای روز دنیا در عرصه علوم دریایی و فناوریهای نوین است تا به واسطه آن، نظر جهانی را به سطح ارتقایافته قدرت دریایی ایران و تسلط آن بر آبها و آبراهههای بینالمللی بهویژه در حوزههای دریایی و اقیانوسی پیرامون جلب کند. در همین راستا اقدام مؤثر و نسبتا موفقیتآمیز ناوگروههای ارتش در عملیاتهای اقیانوسی را میتوان در پنج بُعد ژئوپلیتیکی ارزیابی کرد:
بُعد اول: ارتقای منزلت ژئوپلیتیک دریایی ایران با اثبات در بهرهگیری از فناوری روز دنیا و ورود به مرحله رزم پیشرفته و پیوستن ایران به جریان فرصتساز ملی و بینالمللی در حوزه دریایی که این قاعده فقط در اختیار چند کشور مطرح دنیا بود و حال ایران نیز میتواند زمینههای تولید قدرت و نمایش قدرت را در سطوح جهانی به کرسی بنشاند. هدفی که اگر از حالت نمادین خارج و به حالت راهبردی تبدیل شود، مورد پذیرش جامعه جهانی قرار خواهد گرفت و راه را برای اقدامهای اثربخش بعدی فراهم خواهد کرد.
بُعد دوم: فراهمکردن مقدمات مشارکت راهبردی در سه حوزه امنیت دریایی، ترانزیت دریایی و پشتیبانی دریایی در نقاط مختلف دریایی در جهان که این مسئله مستلزم باور ملی، تدارک و برنامهریزی برای تقویت زیرساختها و از همه مهمتر بابکردن فضای مشارکت فنی با کشورهای سرآمد در حوزه فناوری دریایی بهویژه کشورهای موفق در حوزه شرق آسیاست.
بُعد سوم: اصلاح تفکر توسعهای در ایران بهویژه در سازههای فکری نیروی دریایی و خروج از پارادوکس امنیت برای امنیت است. در این زمینه باید پوستاندازی اساسی انجام شود و تفکر توسعه برای امنیت جایگزین تفکر سنتی و غیرکاربردی شود.
بُعد چهارم: ارتقای قدرت تجزیه و تحلیل ژئوپلیتیکی از موفقیت نسبی ناوگروه ارتش و رهاوردهای تحقیقاتی آن است که میتواند به توان علمی و تجزیه و تحلیل مهندسان حوزه دریایی ارتش و استادان فنی این حوزه در کنار دیگر تحلیلگران و نظریهپردازان دانشگاهی کشور و حتی خارج از کشور، در تسریع برنامههای راهبردی بعدی به این مجموعه کمک درخور کند. البته تحقق واقعی بُعد چهارم در گرو توسعه زیرساختهای توسعهای در سواحل ایران بهویژه سواحل جنوب کشور و بهویژه سواحل دریای عمان است. باید دانست که نیروی دریایی ارتش هرگز بهتنهایی نمیتواند منجی تحول در این سواحل طولانی و بزرگ باشد و باید همه اراده ملی در خدمت تحولآفرینی این مناطق قرار بگیرد.
بُعد پنجم: تثبیت مأموریتهای ذاتی با کارکردهای بازدارنده و انعکاس پیام قدرت از منظر ژئوپلیتیک صلح و دیپلماسی دریایی سازنده است؛ مانند پاکسازی دریا از فعالیتهای غیرمتعارف اقتصادی، قاچاق در عرصههای مختلف و تثبیت رزم قدرتمند توازنزا.
* دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران