|

موزه؛ نهاد روشنگر در آینده بشر

در ‌ اجلاس شورای عالی موزه‌ها در پراگ که سال گذشته برگزار شد، مصوبات متعددی را شاهد بودیم؛ اما در میان تمام تصمیمات اخذشده در این اجلاس، تعریف جدید موزه از اهمیت بسزایی برخوردار بود؛ زیرا ‌ تعریف موزه‌ها براساس تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دستخوش تحول و دگرگونی می‌شود و امروزه به‌ویژه با تحولات سریعی که جامعه بشری در چهار دهه اخیر داشته است، شاهد تعریف جدیدی از موزه هستیم.

در ‌ اجلاس شورای عالی موزه‌ها در پراگ که سال گذشته برگزار شد، مصوبات متعددی را شاهد بودیم؛ اما در میان تمام تصمیمات اخذشده در این اجلاس، تعریف جدید موزه از اهمیت بسزایی برخوردار بود؛ زیرا ‌ تعریف موزه‌ها براساس تغییرات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دستخوش تحول و دگرگونی می‌شود و امروزه به‌ویژه با تحولات سریعی که جامعه بشری در چهار دهه اخیر داشته است، شاهد تعریف جدیدی از موزه هستیم. آخرین تعریف موزه متعلق به سال 2007 میلادی است که در وین صورت گرفت. ‌طبق این تعریف، موزه‌ها مؤسساتی غیرانتفاعی هستند که بخشی از میراث فرهنگی، طبیعی، تاریخی و هنری بشر را مورد محافظت قرار داده، می‌شناسند و معرفی می‌کنند. موزه‌ها به صورت نهادهای آموزشی و پژوهشی هستند که در‌عین‌حال دارای ویژگی‌های مفرح نیز هستند و ارتباط آنها باید به صورت آزاد صورت گیرد که همه این مفاهیم در تعریف قبلی موزه هم قرار داشت؛ اما تحولات مختلفی که در طول زمان شاهد بودیم، باعث شد تعریف موزه به صورت ذیل درآید. این تعریف برای اولین بار در 50 سال گذشته به طور درخور‌توجهی تغییرات اجتماعی را در خود جای داده و نمایندگان بیش از 500 موزه در سراسر جهان به این تغییر رأی مثبت دادند و مشارکت بالایی در تهیه این تعریف صورت گرفت؛ مفاهیمی مانند دسترسی، فراگیر‌بودن و پایداری در این تعریف گنجانده شده است. موزه یک مؤسسه غیرانتفاعی و دائمی در خدمت جامعه است که به تحقیق، جمع‌آوری، نگهداری، تفسیر و نمایش میراث ملموس و ناملموس می‌پردازد.

درهای این مؤسسه به روی عموم باز است و همچنین به تنوع و پایداری کمک می‌کند. موزه‌ها به صورت اخلاق حرفه‌ای و با مشارکت جوامع عمل کرده و ارتباط برقرار می‌کنند و تجربیات متنوعی را برای آموزش لذت، تفکر و اندیشه به اشتراک می‌گذارند. نکته مهم در تعریف جدید موزه‌ها نقش آنها همسو با جامعه و اهمیت به فراگیری و مشارکت جامعه و پایداری است؛ اما با همه این تغییرات همچنان می‌بینیم که تعریف موزه با آنچه در ذهن ما می‌تواند باشد، فاصله دارد. به طور مثال میراث طبیعی در این تعریف گنجانده نشده است. اگرچه معتقدند که میراث طبیعی همان میراث ناملموس است؛ اما به طور واضح این دو معنا با هم تفاوت دارند. از طرف دیگر با تحولات علمی اخیر بشر، ما با فضای مجازی، هنر و میراث دیجیتال روبه‌رو هستیم. میراث دیجیتال نیز در این تعریف جایگاهی نداشته است. با وجود تمام این مسائل، تعریف موزه گامی رو به جلو نسبت به گذشته است. باید متذکر شد که شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن فراگیری است؛ به این معنا که همه اقشار جامعه از معلول گرفته تا سالم با تفاوت‌های جنسیتی، نژادی، سنی و اعتقادی باید بتوانند از موزه‌ها بازدید کنند و هر قانون و مقرراتی که بخشی از جامعه را از بازدید از این فضا محروم کند، به آن معناست که این رفتار با تعریف موزه در تضاد است.

در کشور ما ایران، موزه‌ها به‌ویژه بعد از انقلاب مشروطیت شکلی نوین یافتند. اگرچه در دوره ناصرالدین‌شاه فضایی در کاخ گلستان به نام تالار موزه بود؛ اما شایان توجه است که در آن مکان بیشتر آثار خارجی که شاه هدیه گرفته یا خریداری کرده، قرار گرفته بود؛ اما با انقلاب مشروطیت در مدرسه دارالفنون فضایی با آثار سفالی در دسترس دانش‌آموزان قرار گرفت که معنای جدیدی از موزه را به ما می‌رساند.

به‌تدریج با تغییر و تحولاتی که در ایران پیش می‌آید، تعریف و کارکرد موزه تغییر می‌کند. در ابتدا موزه‌ای مثل موزه ایران باستان برای این بود که اثری مانند جام حسنلو را در خود قرار داده تا باعث افتخار ما به نیاکان و پدران‌مان باشد؛ اما با تغییر و تحولات به آن نقطه می‌رسیم که موزه باید به این نکته توجه کند که چرا این اثر در آن زمان به وجود آمده است؟ کدام مسائل اجتماعی و فرهنگی و باورهای جامعه باعث شده که جامعه تاریخی ما این اثر را خلق کند؟ اما به‌تدریج با تحولاتی که شاهد بودیم، از این وضعیت نیز موزه‌ها عبور کردند و در زمان نزدیک ما به این نقطه رسیدند که موزه حالا باید از طریق جام حسنلو یا مدارک و اسنادی که دارند، پاسخ‌گوی مشکلات روز جامعه باشد؛ یعنی باید توجه کنیم که بر روی این جام یک اسطوره مربوط به آب قرار گرفته است و با توجه به این اسطوره‌ها و مفاهیم تاریخی ما مشکلات کم‌آبی و بحران خشک‌سالی امروز خود را مورد توجه قرار می‌دهیم. این موزه است که به ما یادآوری می‌کند کم‌آبی و خشک‌سالی بحران اصلی نیست، بلکه تغییر نگاه در مدیریت نسبت به سرزمین است که ما را دچار این مشکل کرده؛ زیرا ما جامعه‌ای بودیم که در گذشته از سود آب زندگی می‌کردیم. قنات‌ها و آب‌انبارها و حتی الهه‌ باران و دیگر موارد نشان از همین ویژگی جامعه ما داشته است؛ اما از زمانی که چاه‌های عمیق و نوع دیگر انتقال آب و رفتارهای خصمانه با طبیعت باعث ایجاد این بحران شده، این موزه است که به ما یادآوری می‌کند بحران آب را چگونه می‌توان حل کرد یا هر مشکل دیگری را که در اجتماع هست، با استفاده از حافظه‌ای که در اختیار دارد، می‌تواند پاسخ‌گو باشد. از نظر شخصی اعتقادم بر این است که موزه‌ها امروزه به این نقطه رسیده‌اند که اندیشه انسانی را مورد حفاظت و معرفی و در شکل ملموس و ناملموس قرار می‌دهند. در‌واقع این تفکر انسانی‌ است که عالی‌ترین شکل مفهوم موزه‌ای را برای ما رقم می‌زند؛ به‌ همین ‌خاطر می‌بینیم که در 10 سال گذشته موزه‌ای مانند موزه معصومیت در استانبول به وجود می‌آید که بر اساس یک رمان خلق شده و در اصل موضوعی که جنبه حقیقی ندارد، شکل موزه‌ای پیدا کرده تا اندیشه او را در فضای ملموس در مقابل مخاطب قرار دهد. از طرف دیگر کاتالوگ موزه معصومیت زودتر از خود موزه تهیه شده و اینجاست که ارزش‌های اندیشه و فکری به ما آشکار می‌شود.

در نهایت موزه بیشتر از اینکه فضای مادی و کالبدی باشد، یک نوع نگاه است. این نگاهی است که باید جامعه دارای آن باشد. در‌واقع نگاهی‌ است که برای رسیدن به یک آینده مطمئن و به یک توسعه پایدار به گذشته خویش بازمی‌گردیم و این به معنای آن نیست که موزه‌ها برای آن‌ هستند که ما را در گذشته نگه دارند. موزه‌ها برای آن‌اند که ما را به آینده‌ای مطمئن و فضای مناسب‌تر رهنمون کنند. موزه‌ها نهادهای روشنفکر جامعه آینده هستند. منظور از این جمله چیست؟ با درنظرگرفتن انقلاب علمی که از 1980 به بعد در جهان روی داد و ما را وارد عصر اینترنت و پس از آن متاورس و هوش مصنوعی کرد، با این ویژگی روبه‌رو شدیم که علم در خدمت جامعه به‌‌طور عام قرار می‌گیرد و انسان با استفاده از این علم بسیاری از نیازهای خود را بدون مراجعه به افراد فرهیخته یا نهادهای خاص می‌تواند برآورده کند و شاید دیگر برای عکاسی به عکاس یا معماری به معمار یا برای طراحی پوستر به گرافیست نیازی نیست؛ بنابراین با فضایی روبه‌رو شده‌ایم که ارزش‌های بسیاری از انسان‌های تأثیرگذار نادیده گرفته می‌شود و داستان دانایی و دانش را برای ما مجددا مطرح می‌کند. دانشی که در دست دانا، رستگاری و در دست جاهل، شرایط بحران را ایجاد می‌‌کند. به عبارت دیگر این موزه است که امروزه به یاد ما می‌آورد که ممیز گرافیست کیست؟ هوشنگ سیحون در معماری کیست؟ یا مثلا در موزه سینما می‌گوید که فیلم‌ساز چه شخصی می‌تواند باشد، درحالی‌که می‌توان با موبایل هم فیلم گرفت؛ ولی مهم این است که کار عالی و تأثیرگذار از سوی شخصی صورت می‌گیرد که در این حوزه صاحب اثر است. در‌واقع موزه‌ها نقش انسانی موضوع را برای ما یادآور می‌شوند و به ‌همین ‌دلیل نهاد معترض، روشنگر و آگاه‌ساز جامعه آینده، موزه‌ها هستند.

* مدیر کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم ایران)

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها