|

درباره ماجرای حامدرضا معاونیان و علی کریمی

حرف‌هایی از جنس زوال

ماجرای حامدرضا معاونیان و علی کریمی داستانی عجیب است. حرف علی کریمی چیزی نبود که کسی را عصبانی کند یا نهادی را وادار کند بیلبوردهایش را پایین بکشد. سخنی بود که در افواه مردم هم بارها و به شکل‌های گوناگون مطرح شده است.

افشین امیرشاهی روزنامه‌نگار

ماجرای حامدرضا معاونیان و علی کریمی داستانی عجیب است. حرف علی کریمی چیزی نبود که کسی را عصبانی کند یا نهادی را وادار کند بیلبوردهایش را پایین بکشد. سخنی بود که در افواه مردم هم بارها و به شکل‌های گوناگون مطرح شده است.

علی کریمی گاهی مسائلی را بیان می‌کند که حرف بسیاری از مردم کوچه و بازار است؛ اما علی کریمی به‌عنوان یک چهره محبوب، به دلیل مواضعش نسبت به مسائل جامعه، مرجعیت اجتماعی هم پیدا کرده و در نتیجه وقتی همان حرف‌های مردم را می‌گوید، بازتاب بیشتری هم پیدا می‌کند. حرف کریمی انکار نذری نبود. نذر‌کردن فقط غذا‌دادن نیست. در سنت دینی موضوع نذر متنوع است. کریمی گفته به جای اینکه پول را برای غذا بدهید، جای دیگری هزینه کنید و‌ گرهی از مشکلات سخت و دشوار باز کنید. این حرف چرا باید موجب عصبانیت شود؟‌ مردم کوچه و بازار گفته‌ها و نگفته‌های بسیار زیادی دارند. موضوع فساد، دروغ، اختلاس، ناکارآمدی، فقر، بی‌کاری، بی‌آبی، بی‌اخلاقی و ده‌ها موضوع دیگر حرف مردم است. کسانی می‌توانند حرف مردم را بزنند که از جنس مردم باشند.‌اما چرا یک معمم تریبون‌دار به جای بیان نظر کارشناسی خودش و نقد سخنان علی کریمی، سراغ واژه‌هایی دور از شأن می‌رود؟ آن هم بی‌محابا و مقابل دیدگان مردم و جلوی دوربینی که صدای او را همه‌ جا می‌پراکند؟

در ماجرای معاونیان و علی کریمی، حرف یک طرف ماجرا در دستگاه‌های رسمی خریدار پیدا کرد و نتیجه اینکه بیلبوردهای یک ورزشکار خاطره‌ساز را پایین کشیدند؛ اما همان حرف‌ها در میان مردم به فاصله بیشتر منجر شد.

 همین شد که در نهایت کریمی کامنت‌های اینستاگرامش را باز گذاشت که مردم هر چیزی که می‌خواهند بنویسند و معاونیان اینستاگرام خودش را «پرایوت» کرد. یک طرف حرف‌هایش در نهادهای رسمی شنیده شد و دیگری در میان مردم.

متأسفانه برخی از معممان، به گونه‌ای حرف می‌زنند که دوقطبی ایجاد می‌کند. نه‌فقط حامدرضا معاونیان که برخی از شخصیت‌های اسم و رسم‌دار نیز به گونه‌ای حرف می‌زنند که نوعی مواجهه را ترویج می‌کند. حرف‌هایشان حس ناامنی دارد و شکاف ایجاد می‌کند.

در سال‌های گذشته نشانه‌های دوقطبی‌شدن را تنها در رویدادهای سیاسی و روزهای انتخابات مشاهده می‌کردیم؛ اما این مسئله مهم را در سال‌های اخیر در تعاملات روزمره هم می‌بینیم. به‌عنوان نمونه در بخش کامنت‌های یک پست اینستاگرامی، چنان جنگ و جدالی صورت می‌گیرد و الفاظی به کار می‌رود که باور آن بسیار سخت است که چرا این سطح از خشم و نفرت زیر یک پست ردوبدل می‌شود. درحالی‌که زیر متنی حرف‌های پر‌شدت ردوبدل شده که همان متن به نوعی دعوت به گفت‌وگو و مفاهمه کرده است.

وقتی یک شخصیت معمم، حرفی را با چاشنی توهین و تهدید مطرح می‌کند، در میان مخاطبانش به گونه‌ای دیگر معنی می‌شود. همین حرف‌های معاونیان و دیگرانی مانند او، این‌طور در میان بخش‌هایی از مردم تعبیر می‌شود که آنها به‌عنوان نماینده نهاد قدرت می‌خواهند مردم را از دغدغه‌های اصلی و مسائل مهم دور کنند. مردم پیش خودشان فرض می‌کنند که حرف‌های آنها، منافع‌شان را نمایندگی نمی‌کند. فشار اجتماعی و اقتصادی را از روی مردم برنمی‌دارد. اگر کشور در میان انواع بحران‌ها گرفتار شده است، مسئول آن علی کریمی نیست. مسئول آن کسانی هستند که حتی نمی‌توانند یک بحران را از میان ده‌ها بحران ریز و درشت حل کنند.

سخنان معاونیان‌ها برای مردم شغل به ارمغان نمی‌آورد، نابرابری‌ها را از بین نمی‌برد، به کاهش فساد منجر نمی‌شود، دردی از بیماران دوا نمی‌کند، مردم را برای مقابله با مشکلات متحد نمی‌کند؛ بلکه برعکس، بی‌اعتمادی و بدبینی را افزایش می‌دهد. این حرف‌ها مسئولانه نبود؛ بلکه خط‌کشی بین مردم جامعه ایجاد کرد. به جای اینکه محترمانه حرف بزند و از علی کریمی بخواهد در جایگاه خودش حرف بزند و خودش از جنبه کارشناسی به مسئله بپردازد، شروع به هتاکی می‌کند. وقتی جامعه با مشکلات بنیادین فراوان روبه‌رو است، یک شخصیت تریبون‌دار باید این مشکلات را ببیند، مطالعه کند و درست و اصولی درباره آنها با مردم حرف بزند. اگر معممان ما نگران ازدست‌رفتن ارزش‌های سنتی و دینی هستند، باید بپذیرند که یک گروه بزرگ‌تر که اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند، به دلیل محرومیت از فرصت‌های زندگی خوب، نگرانی‌های بیشتری دارند و به دنبال رفع مشکلات‌شان و شنیده‌شدن حرف و نظرشان هستند. اتفاقا روی‌گردانی از ارزش‌ها هم ناشی از کمبودهای فراوان در زندگی مردم و نیز برخوردهای تند با آنهاست. اما در نقطه مقابل علی کریمی قرار دارد و سخنانی که درباره نذری گفته است. خب علی کریمی، ورزشکاری است که به علت مواضعش در مسائل اجتماعی و سیاسی مورد توجه مردم قرار گرفته است. در واقع علی کریمی جایگاهی پیدا کرده که حرف‌هایش شنیده می‌شود و صدایش بیشتر از کارشناسان و افراد صاحب نفوذ بازتاب پیدا می‌کند؛ اما نکته اینجاست کسی که جایگاهی ویژه پیدا می‌کند، لازم است حتما هر حرفی را مطرح کند؟ حتی اگر درست هم باشد. به نظر می‌رسد که باید جایگاهش را بشناسد و براساس آن جایگاه حرف بزند؛ بنابراین باید در مواضعی ورود کند که به یک مسئله عمومی تبدیل شده است. در واقع وقتی موضوعی جنبه کارشناسی پیدا کرد، هرکسی که جایگاهی دارد، از مقامات عالی‌رتبه تا علی کریمی و سایر سلبریتی‌ها، قطعا صلاح نیست که وارد آن مسئله کارشناسی شوند و به نوعی از جایگاه‌شان بهره ببرند؛ بلکه در مسائلی باید ورود کنند که به یک مسئله عمومی تبدیل شده باشد. مانند سلبریتی‌های آمریکایی که در یک دوره علیه ترامپ ورود پیدا کردند؛ چون مسئله ترامپ یک مسئله عمومی شده بود. بنابراین شخصیت‌های تریبون‌دار، مسئول یا سلبریتی‌هایی که در جایگاهی قرار گرفته‌‌اند، باید در مقامی حرف بزنند که صلاحیت‌شان مورد تأیید باشد؛ یعنی در عرف جامعه گفته شود که صلاحیت فرد ثابت شده است و مثلا کتاب نوشته، تحصیل کرده و مطالعه لازم را داشته است. فارغ از اینکه حرف درست باشد یا غلط و جامعه هم بپذیرد. از این منظر علی کریمی و افرادی که جایگاهی پیدا کرده‌اند، لازم است درک کنند که باید در امور کلان جامعه که اتفاق نظر نسبی به وجود آمده، اظهارنظر کنند و مسائل کارشناسی را به اهل آن واگذار کنند. البته این مسئله درباره روحانیون هم صدق پیدا می‌کند که در هر مسئله‌ای ورود می‌کنند. مثلا ورودشان به عرصه روان‌شناسی از همین جنس است. خب وقتی معممان مشاور روان‌شناسی می‌شوند، علی کریمی هم می‌تواند مشاور مذهبی شود. نکته آخر اینکه همه ما در یک جامعه زندگی می‌کنیم و حذف یکدیگر از این سرزمین و جامعه امکان‌پذیر نیست؛ بلکه باید با انسجام اجتماعی بتوانیم بر انواع مشکلات غلبه پیدا کنیم؛ اما راه و رسمی که سال‌هاست پیش گرفته شده، نه‌تنها به انسجام اجتماعی منجر نمی‌شود؛ بلکه هویت ملی را نشانه رفته و نتیجه‌اش زوال همبستگی اجتماعی است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها