جهان ناآرام
بازآرایی قدرتها در سالی که گذشت
در آستانه پایان سال ۲۰۲۵ جهان بیش از هر زمان دیگری به صحنهای از بیثباتی، رقابت و بازآرایی قدرتها تبدیل شد؛ سالی که در آن قدرتهای بزرگ نهتنها نتوانستند امنیت بیشتری برای خود و جهان ایجاد کنند، بلکه هرچه قدرتمندتر شدند، احساس ناامنیشان نیز افزایش یافت.
محسن شریفخدائی - تحلیلگر روابط بینالملل
در آستانه پایان سال ۲۰۲۵ جهان بیش از هر زمان دیگری به صحنهای از بیثباتی، رقابت و بازآرایی قدرتها تبدیل شد؛ سالی که در آن قدرتهای بزرگ نهتنها نتوانستند امنیت بیشتری برای خود و جهان ایجاد کنند، بلکه هرچه قدرتمندتر شدند، احساس ناامنیشان نیز افزایش یافت. این پارادوکس که قدرت بیشتر الزاما امنیت نمیآورد، در رفتار ایالات متحده، روسیه، چین، اروپا، اسرائیل و حتی قدرتهای منطقهای، آمریکای لاتین و خاورمیانه بهوضوح دیده شد. جهان در حال عبور از یک نظم قدیمی است، اما نظم جدید هنوز شکل نگرفته و همین «دوران گذار ژئوپلیتیک» را به خطری بزرگ در دوره تاریخ معاصر تبدیل کرده است.
در مرکز این تحولات، دکترین امنیت ملی ترامپ قرار داشت؛ رویکردی که تا حدی بر محدودسازی نقش جهانی آمریکا، تمرکز بر نیمکره غربی و نگاه سوداگرانه به روابط خارجی استوار بود. این دکترین، به ناچار آمریکا را از جایگاه «قدرت تثبیتکننده نظم جهانی» به «قدرتی با اولویتهای محدود و منطقهمحور» تبدیل کرد. پیامدهای چنین تغییری تنها به واشنگتن محدود نماند، بلکه اروپا، آسیا، خاورمیانه و آمریکای لاتین را نیز در معرض بازآراییهای ژئوپلیتیک قرار داد و مسیر آینده نظم بینالمللی را دگرگون کرد. اروپا نخستین منطقهای بود که این تغییر را با تمام وجود احساس کرد. امنیت این قاره طی 70 سال گذشته بر ستون حضور آمریکا در ناتو استوار بود. اما دکترین ترامپ با تردید نسبت به ناتو، فشار بر متحدان برای افزایش هزینههای دفاعی و کاهش تمایل به ایفای نقش رهبری در منازعات، این ستون را لرزان کرد. جنگ اوکراین نشان داد که اروپا بدون حمایت آمریکا قادر به ایجاد بازدارندگی کافی در برابر روسیه نیست.
اختلافات داخلی درباره نحوه مواجهه با تهدیدات، نبود اجماع درون اتحادیه و رشد جریانهای راست افراطی، اروپا را بیش از گذشته چندپاره و نگران کرد. اروپا در وضعیتی قرار گرفت که نه میتواند به طور کامل به آمریکا تکیه کند و نه آمادگی لازم برای خوداتکایی دفاعی را دارد؛ وضعیتی که خود به یکی از منابع بیثباتی در نظم در حال تغییر جهان تبدیل شده است.
در آسیا، پیامدهای دکترین ترامپ ماهیتی متفاوت اما به همان اندازه تعیینکننده داشت. متحدان آسیایی آمریکا -ژاپن، کره جنوبی و استرالیا- برای جبران نبود اطمینان درباره آینده نقش واشنگتن، بودجههای دفاعی خود را افزایش دادند و به سمت ایفای نقشی مستقلتر حرکت کردند. این روند، هرچند توان نظامی آنان را تقویت کرد، اما انسجام راهبردی ائتلاف را کاهش داد و فضای بیشتری برای چین ایجاد کرد تا نظم منطقهای مطلوب خود را پیش ببرد. چین نیز بدون تلاش برای درگیری مستقیم با آمریکا، از این فرصت برای گسترش نفوذ اقتصادی و فناوری خود در آسیا و فراتر از آن بهرهبرداری و روایت «چین در حال برخاستن» را با قدرت بیشتری در جهان طنینانداز کرد.
در خاورمیانه، سیاستهای سال گذشته واشنگتن عملا اختیار و آزادی عمل بیشتری به اسرائیل داد تا عملیاتهای نظامی خود را در غزه که منجر به نسلکشی شد و حملات فرامرزی علیه کشورهای همسایه را بدون محدودیت جدی تا درون ایران ادامه دهد. این سطح از حمایت سیاسی، نظامی و دیپلماتیک -که بدون هیچگونه شرطگذاری یا بازنگری صورت گرفت- به جای ایجاد بازدارندگی، به تشدید ناآرامی و بیثباتی در سراسر منطقه منجر شد. ایران، عربستان، ترکیه و دیگر بازیگران منطقهای هریک تلاش کردند جایگاه خود را در این محیط پرتنش تثبیت کنند و همین رقابت، دامنه درگیریهای نیابتی و تنشهای امنیتی را گستردهتر کرد. در چنین شرایطی، نبودِ هرگونه افق سیاسی برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به یکی از عوامل اصلی تداوم بحران تبدیل شد. تا زمانی که مسئله فلسطین در چارچوبی سیاسی و پایدار حلوفصل نشود، هیچیک از ابتکارهای امنیتی یا توافقهای منطقهای نمیتواند ثبات واقعی ایجاد کند. حمایت بیحدوحصر آمریکا از اسرائیل، بدون توجه به پیامدهای انسانی و ژئوپلیتیک آن، عملا امکان شکلگیری یک نظم امنیتی فراگیر را از میان برد و منطقه را در وضعیتی نگه داشت که نه جنگ پایان یافت و نه صلح متصور شد.
در آمریکای لاتین، دکترین ترامپ به جای ایجاد ثبات، به تشدید فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی منجر شد. سیاست «اول آمریکا» در این منطقه عمدتا به شکل مهار دولتهای چپگرا و اعمال تحریمهای شدید علیه کشورهایی مانند ونزوئلا ظاهر شد. این رویکرد، به جای تقویت نظم منطقهای، بحرانهای داخلی را عمیقتر کرد و موج جدیدی از مهاجرت و بیثباتی را در منطقه گسترش داد. در همین حال، چین بدون اعلام قصد رقابت ژئوپلیتیک مستقیم با آمریکا در حیاطخلوتش، نفوذ اقتصادی خود را به صورت آرام و هدفمند گسترش داد و به شریک مهم اقتصادی بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین تبدیل شد. این روند نشان داد که فشارهای واشنگتن نهتنها نفوذ چین را کاهش نداد، بلکه فضای بیشتری برای گسترش روابط اقتصادی پکن در این منطقه فراهم کرد.
در روسیه، سال گذشته با ترکیبی از پیشرویهای محدود در اوکراین و افزایش وابستگی به اقتصاد جنگی سپری شد. مسکو همچنان قدرتمند بود، اما بیش از هر زمان دیگری احساس محاصره میکرد. نخبگان امنیتی روسیه تهدیدها را بزرگتر از واقعیت میدیدند و همین ذهنیت، رفتارهای تهاجمی را تشدید کرد. روسیه نهتنها با غرب درگیر بود، بلکه از بیثباتی داخلی، فشار اقتصادی و وابستگی فزاینده به چین نیز هراس داشت. این کشور نمونه بارز همان چرخه قدرت بیشتر، ناامنی بیشتر بود.
در چنین جهانی، حتی اگر آمریکا در ونزوئلا پیروز شود، یا فشار بر چین و روسیه افزایش یابد، یا اسرائیل بازدارندگی خود را حفظ کند، آینده واشنگتن روشن نیست. سه روند ساختاری علیه آمریکا عمل کرد: نخست، فرسایش قدرت نرم؛ جهان نسبت به مداخلهگری آمریکا حساستر شد و اعتماد به رهبری اخلاقی واشنگتن کاهش یافت. دوم، افزایش ناامنی قدرتهای رقیب؛ هر اقدام آمریکا، ترس چین، روسیه و حتی اروپا و کشورهای خاورمیانه را افزایش داد و این ترس به رقابت تسلیحاتی و رفتارهای پرخطر منجر شد. سوم، محدودیتهای داخلی آمریکا؛ قطبیسازی سیاسی، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، و خستگی جامعه از جنگها، ظرفیت واشنگتن را برای مدیریت بحرانهای خارجی محدود کرد.
جهان امروز در حال گذار به نظمی چندقطبی است؛ نظمی که در آن هیچ قدرتی بهتنهایی قادر به مدیریت بحرانها نیست. اما دکترین ترامپ همچنان بر این فرض استوار است که آمریکا میتواند با تعریف محدودتری از منافع ملی -تمرکز بر مسائل داخلی، کاهش تعهدات جهانی و اولویتدادن به نیمکره غربی- جایگاه و منافع آمریکا را از یک چشمانداز جهانی به یک محاسبه کوتاهمدت داخلی تقلیل دهد.
در نهایت، آینده نظم بینالمللی به این بستگی دارد که آیا آمریکا میتواند میان منافع محدودشده خود و مسئولیتهای گستردهای که طی دههها برعهده داشته، توازن برقرار کند و آیا قادر خواهد بود واقعیت نظم چندقطبی در حال ظهور را بپذیرد. اگر این پذیرش رخ ندهد، جهان حتی با پیروزیهای ظاهری واشنگتن به سوی دورهای طولانی از رقابت و بیثباتی پیش خواهد رفت.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.