حذف 4 صفر در میانه شوک؛ جراحی پولی در زمان نامناسب
درحالیکه اقتصاد و افکار عمومی هنوز از تبعات جنگ 12 روزه در شوک و بیاطمینانی بهسر میبرند، طرح حذف چهار صفر از پول ملی بیش از آنکه درمان باشد، میتواند به بحران ادراکی و عملیاتی تازهای دامن بزند. «اول ثبات، بعد واحد پول» قاعدهای است که نادیدهگرفتنش هزینه دارد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
علیرضا دقیقی - وکیل پایهیک دادگستری
درحالیکه اقتصاد و افکار عمومی هنوز از تبعات جنگ 12 روزه در شوک و بیاطمینانی بهسر میبرند، طرح حذف چهار صفر از پول ملی بیش از آنکه درمان باشد، میتواند به بحران ادراکی و عملیاتی تازهای دامن بزند. «اول ثبات، بعد واحد پول» قاعدهای است که نادیدهگرفتنش هزینه دارد.
۱) چرا زمان مهم است؟
حذف صفر ذاتا اصلاحی «اسمی» است؛ ارقام را کوچک میکند، نه واقعیتها را. موفقیت آن به انتظارات تورمی و اعتماد عمومی گره خورده است. در فضای پساشوک، ذهن جامعه مستعد خطای ادراکی است: مردم کوچکشدن ارقام را با کوچکشدن واقعی درآمد خود یکی میپندارند. این سوءبرداشت میتواند میل به پسانداز ارزی، تعویق خرید و حتی افزایش قیمتگذاری احتیاطی از سوی فروشندگان را تحریک کند؛ رفتاری که خود تورم انتظاری میسازد.
۲) ریسکهای عملیاتی و حقوقی
• قیمتگذاری و حسابداری: هر تغییر واحد پول در مقیاس ملی، اگر بدون آموزش فراگیر و دستورالعملهای صریح اجرا شود، خطاهای گسترده در صورتحسابها، قراردادها و دفاتر مالی ایجاد میکند.
• سوءاستفاده و رانت: شکاف دانشی میان کنشگران بازار، فضا را برای چندقیمتی و کلاهبرداری فراهم میکند؛ از «گرد کردن» قیمتها تا انتقال نامرئی هزینهها به مصرفکننده.
• زنجیره پرداخت: پایانهها، نرمافزارهای مالیاتی، سامانههای خزانه و بانکها باید همزمان و بینقص بهروزرسانی شوند؛ هر عدم هماهنگی، کسبوکارهای خرد را مختل میکند.
۳) درس تجربه جهان
حذف صفر زمانی موفق بوده که پس از دورهای از ثبات پایدار انجام شده است؛ مانند ترکیه پس از کاهش تورم و انضباط مالی. در مقابل، کشورهایی که در متن بیثباتی و تورم بالا دست به این کار زدند، با بازگشت سریع تورم و بیاعتباری واحد جدید روبهرو شدند. پیام مشترک: «زمانبندی و پیشنیازها» مهمتر از خودِ اقداماند.
۴) پیشنیازهای غیرقابل اغماض
• تورم تکرقمیِ پایدار و مهار کسری بودجه پنهان و آشکار
• ناترازی بانکیِ کنترلشده و انضباط اعتباری
• نقشه راه ارزی روشن (حداقل پیشبینیپذیری در دامنه نوسان)
• هماهنگی نهادی میان بانک مرکزی، خزانه، مالیات، گمرک و اصناف
• آموزش و اقناع افکار عمومی با جدولهای تبدیل، خط تلفن راهنما و کمپین رسانهای
• آزمایش میدانی (Pilot) منطقهای/ بخشی برای کشف خطاهای اجرائی پیش از تعمیم ملی
۵) تبعات روانی نادیدهگرفتهشده
پول، فقط ابزار مبادله نیست؛ «نماد ثبات» است. در افق ذهنی خانوار، کوچکشدن رقم حقوق -even if proportionally adjusted - حس کوچکشدن «قدرت» را تداعی میکند. اگر این حس با بیثباتی قیمت کالاهای ضروری همزمان شود، بیاعتمادی تعمیق مییابد و سیاست، سرمایه اجتماعی لازم برای اصلاحات بعدی را از دست میدهد.
۶) چه باید کرد؟ (پیشنهاد سیاستی مرحلهای)
• توقفِ مشروط و اعلام «آستانههای ماشه»: حذف صفر را به تحقق شاخصهای کمی (مثلا شش فصل تورم واحد رقمی، کاهش کسری بودجه تا X٪ تولید ناخالص داخلی، پوشش سامانهای Y٪ پایانهها) مشروط کنید.
• بسته «ضدتورم و شفافیت»: انضباط مالی، توقف برداشتهای شبهپولی، و انتشار ماهانه ترازنامه منسجم بانک مرکزی برای اقناع بازار.
• فازبندی اجرائی:
1. پاکسازی سامانهها و استانداردسازی قراردادها؛
2. آموزش عمومی و توزیع گسترده جدولهای تبدیل؛
3. اجرای آزمایشی محدود؛
4. تعمیم ملی با «دوره همزیستی» دو واحد (قدیم/ جدید) حداقل ۶–۱۲ ماه؛
• حمایت هدفمند از دهکهای پایین: تعدیل یارانه نقدی/ غیرنقدی متناسب با واحد جدید تا شوک ادراکی به «سفره» منتقل نشود.
• نظارت میدانی قیمتها: اختیارات چابک برای مقابله با گردکردنهای فرصتطلبانه و اختلاف قیمتهای ناموجه در دوره گذار.
جمعبندی
حذف چهار صفر، اگر در پایانِ مسیر اصلاحات و ثبات اجرا شود، میتواند صورتحسابها را ساده و تصویر پول ملی را ترمیم کند. اما در میانه شوک و بیثباتی، مانند جراحی در تب است: ریسک خونریزی بیشتر میشود. امروز، عاقلانهترین تصمیم این است: اول ثبات و اقناع، سپس واحد پول جدید. شفاف بگوییم چه زمانی و با چه شاخصهایی این «کلید» چرخانده خواهد شد؛ و تا آن زمان، سرمایه اجتماعی اصلاحات را نسوزانیم.
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.