|

خطر اسرائیل «شکست‌خورده» و راهکارهای ما 

جنگ اسرائیل علیه ایران از آغاز تاکنون‌ نوعا پیوست رسانه‌ای داشته و بیشتر‌ از این منظر به آن پرداخته شده است. در این پردازش رسانه‌ای گو آنکه بعضی از ویژگی‌های جنگ ۱۲‌روزه مد‌نظر قرار گرفت و تبیین و تحلیل شد، اما بعضی دیگر هم مغفول ماند. ‌

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جنگ اسرائیل علیه ایران از آغاز تاکنون‌ نوعا پیوست رسانه‌ای داشته و بیشتر‌ از این منظر به آن پرداخته شده است. در این پردازش رسانه‌ای گو آنکه بعضی از ویژگی‌های جنگ ۱۲‌روزه مد‌نظر قرار گرفت و تبیین و تحلیل شد، اما بعضی دیگر هم مغفول ماند. ‌

یکی از موارد مغفول، خوانش خاصی است که می‌توان از مقوله شکست و پیروزی نظامی طرفین این جنگ داشت که در نوع خود منحصربه‌فرد است.

بدیهی است که هر جنگ‌افروزی انتظار پیروزی دارد. از سوی دیگر، کشوری هم که جنگ به او تحمیل می‌شود، در پی دفع آن و دورراندن شکست از خود و در صورت ممکن، مغلوبه‌کردن نتیجه جنگ و رقم‌زدن پیروزی برای خود است. به این معنا، چه کشور مهاجم و چه کشور مدافع، به پیروزی خود و شکست طرف مقابل، هر‌چند به شکلی مختص خود، نگاه می‌کند. جنگ اسرائیل و ایران نه‌تنها جنگ یک رژیم صاحب کلاهک‌های هسته‌ای علیه یک کشور فاقد آن است و نه‌تنها جنگ رژیمی نپیوسته به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) با کشوری است که آن را پذیرفته، بلکه جنگی است که دست‌کم تا آنجا که مربوط به پیامدهای آن است، با دیگر جنگ‌های متعارف و کلاسیک تفاوت ماهوی دارد. شگفتانه چنین تفاوتی آن است که شکست نظامی رژیم که بالطبع‌ برای کشورمان پیروزی و اسباب خشنودی و ارضای غرور ملی است، حاوی عنصر خطرناکی هم هست! این عنصر خطرناک بالقوه از آن‌رو است که در هماوردی بین رژیم و ایران، ناترازی عجیبی برقرار است.

اسرائیل به‌عنوان حکومتی ساخته و پرداخته نهایی خط‌کشی‌ها و بلوک‌بندی‌های جنگ جهانی دوم، در انجام هیچ جنایت‌ و خیانتی به ابنای بشر خط قرمز ندارد. اسرائیل به‌عنوان نیابتی غرب، ناتو و به طریق اولی آمریکا، مأمور انجام مأموریت‌های نظام سلطه حداقل در منطقه غرب آسیا‌ست. این رژیم با وجودی که رسما خود را قدرت هسته‌ای اعلام نکرده، اما دارای بمب اتمی و به احتمال زیاد به فراوانی حداقل ۲۰۰ کلاهک است.

اسرائیل هیچ تعهدی به هیچ هنجار و قانون بین‌المللی‌ای ندارد و همان‌گونه که گفته شد، عضو NPT نیز نیست و از این‌رو، با قلدری تمام، هیچ نوع نظارتی از سوی آژانس بین‌المللی هسته‌ای را نپذیرفته و با وجود برخورداری از مزایای هسته‌ای، هیچ تعهدی در قبال آن برای خود ایجاد  نکرده است.

با توجه به مراتب پیش‌گفته و اینکه در راهبردهای نظامی اسرائیل در طول دوره حیات ۷۶‌ساله آن، شکست نظامی معنا ندارد و اگر هم شکستی در کار باشد باید به شدیدترین و خشن‌ترین وجه مغلوبه شود، لذا اگر فرض را بر شکست نظامی اسرائیل در جنگ مورد بحث بگذاریم، آن را باید سرآغاز دوره‌ای از قبل خطرناک‌تر بدانیم. این نوشتار به‌هیچ‌وجه بر آن نیست که ایجاد یأس و نومیدی در جامعه کند؛ آنچه مراد است، دادن پیش‌آگاهی به قصد ایجاد آمادگی حداکثری برای هر نوع شرارت جدیدی است که احتمال دارد‌ از ناحیه رژیمی سر بزند که به گفته صدراعظم آلمان، مأمور انجام کارهای کثیف است؛ کارهای پلیس بد که غربی‌هایِ پلیس خوب خود انجامش نمی‌دهند و آن را به عامل منطقه‌ای‌شان می‌سپارند. اینکه بعد از اظهارات رئیس دولت آلمان، ترامپ با سرمستی از پیروزی‌اش در بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران با مادر‌بمب‌ها و استراتژیک‌ترین پرنده‌ها، یادآور بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی می‌شود و آن را مبنای شبیه‌سازی موذیانه و بسیار خطرناک قرار می‌دهد، تصادفی نیست. چکیده کلام آنکه‌ در این زمانه عجیب که کشور تنهای‌ ما‌ در معرض جنگی بدخیم و با مشارکت همه کشورهای غربی و بعضا منطقه‌ای و اسرائیل است و استفاده از سلاح غیرمتعارف محتمل است، باید مام میهن را از هر جهت سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در وضعیت آمادگی کامل قرار دهیم.

از روز بعد از اعلام آتش‌بس، سیل عظیم سلاح و مهمات به سوی اسرائیل سرازیر شد که همچنان ادامه دارد. این حجم اسلحه و مهمات دیگر برای تأمین کسری و کمبودها نیست، بلکه به منظور تقویت بیش از پیش نظامی و زرادخانه‌های رژیم است. اینک جای هیچ مسامحه و قصور و تقصیر و توجیه و کم‌کاری و غفلتی نیست. پدافند غیرعامل که کارنامه قابل قبولی نداشته، باید مورد بازخواست قرار گیرد؛ ایضا هر نیرو و نهاد و حتی هر شخص حقیقی‌ای. پدافند عامل باید آسمان کشور به‌ویژه مناطق غربی و مرکزی را کاملا پس بگیرد. آموزش‌های لازم به شهروندان داده شود و هسته‌های اجتماعی و امدادگری هوشمند محله‌محور برای ارائه خدمات اورژانس پزشکی و اجتماعی و عام‌المنفعه ایجاد شود و از همه کسانی که به این کشور عشق می‌ورزند، اعم از داخل‌نشین و خارج‌نشین، خواسته شود‌ ظرفیت‌های فکری خود را به میدان آورند و برای نجات کشور طرحی دراندازند و با هم‌افزایی کاری کارستان‌ بکنند.

حکومت هم هر سدی، ولو کوچک‌ را که بر سر راه آشتی و وحدت ملی و آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی و حتی مالی (بعد از تأمین بدهی‌شان از راه کمک‌های مردمی و قرضه عمومی و حتی دولتی) قرار دارد، بردارد و از های‌و‌هوی زیاده‌خواهان و کلفت‌گویان چند‌درصدی نهراسد و به قدرت لایزال الهی و ابرقدرت جامعه ۹۰‌میلیونی خودمان اتکا کند.

با تمهیدات و تدارکات مورد نظر و روا‌داشتن خیرات در خانه پدری، وقت به دیپلماسی می‌رسد که با دست پر سراغش را بگیریم. آمریکا باید مسئولیت اقدامات غیرقانونی انجام‌شده توسط خود و اسرائیل را بر عهده بگیرد و در‌صدد جبران خسارات وارده برآید و از قلدری و تحریک دیگران (از‌جمله تروئیکای اروپایی برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه) دست بردارد. در یادداشتی مستقل به این مهم بیشتر می‌پردازیم.

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.