|

شکاف فناوری؛ از رنجی که برده‌ایم و می‌بریم!

این روزها فارغ از همه شعارها و سفیدشویی‌ها یا دروغ‌پردازی‌ها و سیاه‌نمایی‌ها، وطن ما ایران در یک «بزنگاه تاریخی حساس و بزرگ» قرار گرفته است؛ بزنگاهی که بی‌شک نقطه عطف تاریخ معاصر کشور است؛ تاریخی که در حال نوشته‌شدن است و تک‌تک لحظات و تصمیمات این روزهای مهم، چه از سوی مسئولان کشور و چه نیروهای متخاصم و «متفقین جدید عالم»، آن را خواهد ساخت.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

این روزها فارغ از همه شعارها و سفیدشویی‌ها یا دروغ‌پردازی‌ها و سیاه‌نمایی‌ها، وطن ما ایران در یک «بزنگاه تاریخی حساس و بزرگ» قرار گرفته است؛ بزنگاهی که بی‌شک نقطه عطف تاریخ معاصر کشور است؛ تاریخی که در حال نوشته‌شدن است و تک‌تک لحظات و تصمیمات این روزهای مهم، چه از سوی مسئولان کشور و چه نیروهای متخاصم و «متفقین جدید عالم»، آن را خواهد ساخت. در چنین شرایط خطیر و بغرنج و صحنه‌آرایی پیچیده‌ و غبارآلودی که فراروی کشور است، ما هم نیاز به «قلب گرم» برای ادامه نبرد با دشمن قلدر و غدار داریم و هم نیاز به «عقل سرد» برای تفکر و چاره‌اندیشی درباره اداره کشور در دوران پساجنگ. این کشور میراثی تمدنی است که هرچند دست‌کم سه بار از خاکستر تهاجم قلدرهای زمانه خویش یعنی اسکندر مقدونی، چنگیز مغول و محمود افغان به پا خاسته و دشمنان و غاصبان خویش را در درون تمدن اصیل و غنی خویش هضم کرده است، ولی این‌ بار در یک مهلکه و بازی پیچیده‌تری گرفتار شده که تنها هوشمندی و ذکاوت تصمیم‌گیران کشور می‌تواند ما را از عواقب و پیامدهای سناریوهای خطرناک و مرموزانه‌ای که متفقین جدید عالم (آمریکا، اسرائیل، تروئیکای اروپایی و برخی قدرت‌های منطقه‌ای رقیب) فراروی آن چیده‌اند، نجات دهد.

دشمن غدار و قلدرمآبی که کمر به تسلیم یا تخریب کشور با توجیه دفاع پیش‌دستانه بسته و با یک برنامه‌ریزی چند‌لایه و طولانی و گسیل ادوات جنگی و به‌کارگیری مزدوران داخلی از یک سو و صدمه‌زدن به شبکه راداری و پدافندی کشور از سوی دیگر امروز تلاش دارد تا هدف شوم خویش برای تغییر چهره خاورمیانه را آن‌چنان که جورج بوش پسر در سال ۲۰۰۱ وعده داد، عملیاتی و نهایی کند. در چنین بزنگاهی که تشت رسوایی همه نهادهای بین‌المللی و شعارهای توخالی و پوچ مدعیان دموکراسی و حقوق بشر آنها از بام افتاده و عملا کشور ما در میانه این نبرد نابرابر و تخاصم ظالمانه گرفتار شده است، درس‌آموزی و عبرت از مرور تاریخ پر‌فراز‌و‌نشیب ایران برای ما می‌تواند حاوی نکته‌ها و آموزه‌های زیادی باشد تا با فهم درست موقعیت و درک عقلایی از توانمند‌ی‌ها و دارایی‌ها از یک طرف و گرفتاری‌ها و تنگناها از طرف دیگر، از یک سوراخ دو بار گزیده نشویم. موقعیتی که امروز کشور در آن قرار گرفته، سویه‌هایی ترکیبی از چند واقعه تاریخی مهم داخلی و خارجی در دو قرن گذشته را  در درون خود دارد:

اول) موقعیت ایران دوره فتحعلی‌شاه قاجار و پایان جنگ‌های اول و دوم با قوای روس و تن‌دادن به امضای عهدنامه گلستان و ترکمنچای برای بقای کشور.

دوم) موقعیت ایران در دوره جنگ دوم جهانی در شهریور ۱۳۲۰ و تجاوز به ایران از طرف قوای متفقین و اصرار آنها به تعویض پادشاهِ به گمانِ آنها هوادار هیتلر و ادعای انضمام بخش‌هایی از آذربایجان به شوروی سابق که با سیاست‌ورزی هوشمندانه محمدعلی فروغی و ابتکار او کشور از مهلکه گریخت.

سوم) موقعیت ایران در تیرماه ۱۳۶۱ و بازپس‌گیری خرمشهر از رژیم بعث و صدور قطع‌نامه ۵۱۴ سازمان ملل برای آتش‌بس که ایران آن را نپذیرفت.

چهارم) موقعیت ایران در مرداد ۱۳۶۷ که رژیم بعث با پشتیبانی لجستیک و تجدید قوا از سوی غرب و شرق آماده تداوم نبرد با ایران بود، ولی امام‌(ره) با درک مصلحت‌های اعلامی مقامات جنگ کشور و شرایط بغرنج حاکم بر خزانه دولت و قوای انسانی مورد نیاز، سرانجام قطع‌نامه ۵۹۸ را پذیرفت و آن را به نوشیدن جام زهر تعبیر کرد.

موقعیت امروز کشور هرچند استثنائی و منحصربه‌فرد است، ولی درس‌آموزی از علل شروع، تداوم و پایان جنگ در این چهار موقعیت و نکات پنهانی که در درون جزئیات، تصمیمات، نتایج و پیامدهای این موقعیت‌ها و جنگ‌ها به همراه داشته است، ما را به ضرورت درک واقعیت‌های کتمان‌ناپذیری رهنمون می‌کند.

شاید اصلی‌ترین این واقعیت‌ها (که مدنظر اصلی این یادداشت است) که درک آن برای امروز و فردای این میهن همچنان آموزنده است، این است که در اغلب موارد ما با یک ضعف و نارسایی بزرگ و عمده مواجه بودیم که شاید در برخی ادوار سعی کردیم آن را با پروپاگاندای رسانه‌ای پنهان کنیم یا در افکار عمومی طور دیگری وانمود کنیم، ولی در نهایت این واقعیت تلخ خود را بر ما تحمیل کرده است: «شکاف فناوری»؛ موضوعی که همواره یکی از گلوگاه‌های هزیمت یا شکست ما در نبردهای مختلف به طرق گوناگون بوده است؛ چه در زمانی که عباس‌میرزا فهمید قوای روس به توپخانه به‌عنوان فناوری روز مسلح بوده و با تفنگ‌های ساچمه‌ای‌ و ادوات قدیمی امکان پیروزی وجود ندارد و به‌ناچار قاجاریان عهدنامه گلستان و ترکمنچای را برای حفظ کیان کشور پذیرفتند و چه در دوره پایان جنگ تحمیلی که رژیم بعث به تانک‌ها و موشک‌های جدید غربی و شرقی و اطلاعات ماهواره‌ای سرویس‌های جاسوسی غربی مجهز و‌ نونوار شده و امکان داشت دست برتر را در صورت تداوم جنگ و نپذیرفتن آتش‌بس از سوی ما پیدا کند، این واقعیت خود را بر سرنوشت کشور تحمیل کرد.

ازاین‌رو واقعیت این است که در دنیای هوش مصنوعی، اینترنت اشیا، فناوری‌های ماهواره‌ای و هواپیماهای رادارگریز، این «جنگ اراده‌ها» نیست که سرنوشت جنگ را مشخص می‌کند، بلکه این «جنگ فناوری» است که پیروز میدان را مشخص می‌کند. راهی که هرچند کشور در طی سه دهه اخیر با قدرت آغاز کرده تا بتواند در حوزه نظامی در لبه فناوری با دیگر قدرت‌های جهانی هماوردی کند و در نتیجه امروز کشور در حوزه موشکی یک ابرقدرت نظامی به شمار می‌رود؛ با این حال تحریم‌ها و وارد‌نشدن فناوری‌های جدید به کشور قطعا تأثیرات سوء خود را بر سرعت و کیفیت این پیشرفت‌ها گذاشته یا خواهد گذاشت. امید که با پایان این جنگ تحمیلی و عبور سلامت کشور از این شرایط سخت و بغرنج، بتوان شالوده یک توان 

دفاعی-تهاجمی مستحکم‌تر‌، بازدارنده‌تر و کارآمدتر مبتنی بر جدیدترین فناوری‌های روز جهان را با همت جوانان نخبه و با غیرت ایرانی و راهبری مسئولان دلسوز کشور بنیان گذاشت تا دیگر احدی فکر تجاوز به خاک میهن را در سر خود نپروراند.

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.