|

اندوه بی‌پایان بر توقف توسعه و فقر تربیت اجتماعی

حادثه جان‌گداز قتل دختر جوان ‌ایران‌زمین، «الهه حسین‌نژاد»، یک بار دیگر جامعه پُرالتهاب کشور را در غم و اندوه بزرگ از دست دادن یکی از فرزندان بی‌گناه خود سوگوار کرد. بدون تردید این نخستین بار نیست که عزیزی این‌‌چنین قربانی ناهنجاری‌ها و رفتارهای خشونت‌بار می‌شود و احتمالا آخرین نمونه آن هم نخواهد بود.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

حادثه جان‌گداز قتل دختر جوان ‌ایران‌زمین، «الهه حسین‌نژاد»، یک بار دیگر جامعه پُرالتهاب کشور را در غم و اندوه بزرگ از دست دادن یکی از فرزندان بی‌گناه خود سوگوار کرد. بدون تردید این نخستین بار نیست که عزیزی این‌‌چنین قربانی ناهنجاری‌ها و رفتارهای خشونت‌بار می‌شود و احتمالا آخرین نمونه آن هم نخواهد بود. اینکه دختری جوان در روز روشن و با اعتماد به وجود امنیت در جامعه از خانه خارج می‌شود، به محل کار می‌رود و در مسیر بازگشت و به شوق دیدن خانواده مورد تهاجم قرار می‌گیرد و در زمانی کوتاه و‌ هنگام دفاع شجاعانه از خود، جان شیرینش را از دست می‌دهد و خانواده و جامعه را عزادار می‌کند، فارغ از جنبه‌های عاطفی، دردمندانه و جانسوز آن، از زوایا و ابعاد گوناگون شایان تأمل، تحلیل و بررسی همه‌جانبه است.

یکم. در لایه‌های عمیق‌تر باید علت وقوع چنین حوادث ناگوار و رفتارهای خشنی را علاوه بر فقر مالی و تنگناهای اقتصادی و فشارهای روانی ناشی از تنش‌های مختلف در جامعه، در فراموشی و فقر تربیت اجتماعی و توقف توسعه اجتماعی جست‌وجو کرد. دیر‌زمانی است که کم‌رنگ‌شدن موضوع تربیت فراگیر فرزندان ایران در ابعاد مختلف آن، به‌ویژه برای جوانان و نوجوانان و آشنا‌کردن با حقوق و مقررات و قوانین و مسئولیت‌ها و مهارت‌های اجتماعی و فردی از یک سو و از سوی دیگر‌ قانون‌گریزی و تخلفات از مقررات اجتماعی که در شکل آشکار آن می‌توان به افزایش تخلفات و بی‌اعتنایی برخی به مقررات راهنمایی و رانندگی و عبور از چراغ قرمز و گذرگاه‌های یک‌طرفه اشاره کرد که مقدمه ارتکاب بزه‌های بزرگ‌تر اجتماعی مانند واقعه تلخ قتل الهه است، حکایت از نپرداختن به جنبه مهم تربیت اجتماعی از سوی نهادهای ذی‌ربط و عدم توجه جدی دستگاه‌های آموزشی و تربیتی کشور به آموزش مهارت‌های زندگی اجتماعی دارد.

 افزایش آمار خلاف و طلاق و از‌هم‌گسستگی خانواده‌ها و رها‌شدن فرزندان از نظارت‌های خانوادگی از دیگر عوامل درخور تأمل در وقوع تخلفات اجتماعی و بروز ناهنجاری‌های رفتاری محسوب می‌شود.

دوم. وزارت آموزش و پرورش که مهم‌ترین نقش را در تربیت نسل آینده کشور بر عهده دارد، باید در روش‌ها و متون تربیتی و آموزشی به صورت جدی و بنیادی تجدیدنظر کرده و به‌ویژه حوزه معاونت پرورشی، به جای روی‌آوردن به برنامه‌های شکلی و تبلیغی غیرمؤثر، اهتمام خود را مصروف انجام وظیفه اصلی یعنی تربیت فرهنگی و اجتماعی کند و با آشناسازی دانش‌آموزان با قوانین و مقررات و مسئولیت‌های اجتماعی و مهارت‌های زندگی، آنان را برای ایفای نقش مفید و مؤثر فردی و اجتماعی خود آماده کند. تربیت نسلی که علاوه بر آشنایی با امور یاد‌شده به حقوق دیگران احترام بگذارد، از خشونت بپرهیزد و برای استیفای حقوق خود رفتاری آگاهانه، هوشمندانه و توأم با معرفت و اخلاق داشته باشد و به حریم دیگران تعرض نکند، از وظایف ذاتی آموزش و پرورش است که در سال‌های گذشته مورد غفلت قرار گرفته است.

سوم. وزارت کشور که مسئولیت خطیر امنیت کامل شهروندان را بر عهده دارد، باید علاوه بر اقدامات پیشگیرانه از وقوع جرم و جنایت در جامعه توسط نیروی انتظامی که یکی از دو وظیفه مهم دولت و حکومت است، موضوع توسعه اجتماعی را در دستور کار خود قرار دهد و با آموزش عمومی و آشناسازی بیشتر مردم با قوانین و مقررات و حقوق اجتماعی خود و اجرا و نظارت کامل آن و توسعه نهادهای مدنی و انجمن‌های اجتماعی و مشارکت‌دادن مردم در اداره امور جامعه و نقش‌آفرینی احزاب و جمعیت‌ها، از آسیب‌های اجتماعی که متوجه شهروندان است، جلوگیری کند. ایمن‌سازی محیط‌های اجتماعی و حمل‌ونقل عمومی و ساماندهی خودروهایی که مبادرت به مسافرکشی به صورت غیرقانونی می‌‌کنند و اقداماتی از این دست توسط شهرداری‌ها و راهنمایی و رانندگی ازجمله مواردی است که موجب آرامش مردم می‌شود و سایه ترس، خشونت و تخلف را از جامعه دور می‌‌کند.

چهارم. دستگاه قضا با بازنگری در شیوه و میزان مجازات و تنبیه متخلفان از حقوق اجتماعی و قوانین و مقررات، به جنبه‌های تربیتی و اصلاحی نیز توجه ویژه مبذول دارد. 

مراقبت‌های بعد از وقوع جرم و تحمل مجازات توسط مجرمان و نظارت بر رفتارهای آنان پس از رهایی از حبس به صورت محسوس و نامحسوس و سازمان‌یافته می‌تواند در تأمین امنیت روانی جامعه تأثیر بسزایی داشته باشد. پنجم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز باید در سیاست‌گذاری حوزه فرهنگ به نیازها و مطالبات اخلاقی و اجتماعی مردم در آفرینش‌های ادبی، فرهنگی و هنری ازجمله آثار مکتوب، نمایش‌ها،‌ فیلم‌ها و دیگر آثار توجه ویژه داشته باشد تا جنبه‌های تربیتی و آموزشی مستقیم و غیرمستقیم بر روی مخاطب نیز بتواند به‌‌عنوان مکمل اقدامات دستگاه‌های آموزشی، امنیتی و اجتماعی ایفای نقش و وظیفه کند.

و در نهایت، نقش مردم به‌ویژه نهاد خانواده در تربیت و مراقبت از فرزندان و نظارت بر رفتارهای آنان، انتخاب دوستان و همسالان و‌... و کسب تجربه در کنار نهادهای فرهنگی و اجتماعی نیز از وظایف بنیادینی است که غفلت از آن خسارت‌بار است. در پایان با تسلیت و تعزیت به خانواده داغدار «الهه حسین‌نژاد» و جامعه سوگوار ایران، امید و آرزو داریم که مسئولان کشور به‌ویژه متولیان نهادهای امنیتی، انتظامی و اجتماعی با پندآموزی از وقایع تلخ و ناگواری که احساسات جامعه را جریحه‌دار می‌کند و موجب از‌هم‌گسستگی و ناامنی در جامعه می‌‌شود، اقدامات و وظایف خود را با اولویت امنیت و آرامش مردم به کار ببندند. نقش رسانه‌ها در تعیین ابعاد چنین فجایعی و آگاه‌سازی مردم و نظارت افکار عمومی و انتقال نیازهای اجتماعی به متولیان امور نیز حائز کمال اهمیت است.

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.