• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    مطالبه‌گری و معنای شهروندی

    فرض کنید که قصد ساختن خانه‌ای را دارید و از بین گروه‌های مختلفی که ادعای ساخت و ساز دارند یکی را انتخاب می‌کنید و کار ساخت بنا را به او می‌سپارید. حالا شما به‌عنوان مالک و او به عنوان کارگزار رابطه‌ای برقرار می‌کنید که شما از او انتظار دارید که کار را مطابق برنامه و بودجه تعیین شده در زمانی مشخص به سرانجام برساند. طبیعتا در طول انجام ساخت و ساز بر کار این گروه سازنده نظارت دارید و صرف اطمینان از توانای و صداقت آنها برای انجام کار کفایت نمی‌کند و هر جا که از روند کار ناراضی باشید یا کار مطابق آنچه از قبل ادعا شده پیش نرفته باشد، از این گروه سازنده مطالبه انجام صحیح کار را در زمان و کیفیت مورد نظر خواهید داشت.

     فرض کنید که قصد ساختن خانه‌ای را دارید و از بین گروه‌های مختلفی که ادعای ساخت و ساز دارند یکی را انتخاب می‌کنید و کار ساخت بنا را به او می‌سپارید. حالا شما به‌عنوان مالک و او به عنوان کارگزار رابطه‌ای برقرار می‌کنید که شما از او انتظار دارید که کار را مطابق برنامه و بودجه تعیین شده در زمانی مشخص به سرانجام برساند. طبیعتا در طول انجام ساخت و ساز بر کار این گروه سازنده نظارت دارید و صرف اطمینان از توانای و صداقت آنها برای انجام کار کفایت نمی‌کند و هر جا که از روند کار ناراضی باشید یا کار مطابق آنچه از قبل ادعا شده پیش نرفته باشد، از این گروه سازنده مطالبه انجام صحیح کار را در زمان و کیفیت مورد نظر خواهید داشت. این مطالبه‌گری حق شماست و طبیعتا این حق شماست که اگر از کار تیم کارگزار و اجرایی ناراضی باشید، انجام کار را از آنها بستانید و به گروه دیگری بدهید و قاعدتا کسی نمی‌گوید که شما حق چنین کاری را ندارید و همچنین هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌دهد که از شما ایراد بگیرد که چرا از مجریان و کارگزاران پروژه ساختمانی‌ای که خودتان انتخاب کرده اید، مطالبه‌گری می‌کنید.

    سیاست‌وری در جهان مدرن دقیقا یعنی همین. یعنی شهروندان یک کشور از طریق انتخابات، اداره امور یک کشور (ساخت همان ساختمان مورد مثال) را به گروهی می‌سپارند و طی مراحل ساخت، از این گروه سازنده مطالبه‌گری می‌کنند و اگر به هر دلیلی از کیفیت کار این کارگزاران رضایت نداشتند، بخشی یا همه تیم کارگزاری را کنار می‌گذارند و کار را به گروهی دیگر می‌سپارند و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که سفازش‌دهنده، حق چنین کاری را ندارد. اما ما در این 46 سال با وضعیت دیگری روبه‌رو بوده‌ایم، وضعیتی که خودمان به‌عنوان صاحبان کشور و به‌عنوان شهروند در شکل‌گیری آن نقش داشته‌ایم. با توجه به مثالی که در بالا آمد، ما شهروندان، صاحبان این کشوریم و نه قثط صاحبان اصلی، بلکه «تنها صاحب این کشور» ما هستیم و اینجاست که این سخن بنیانگزار انقلاب، حضرت امام خمینی معنی پیدا می‌کند که گفت «اگر به من خدمتگزار بگوئید بهتر از آن است که رهبر بگوئید» و این عین معنای سیاست‌ورزی مدرن است. در سیاست‌ورزی مدرن، کارگزاران یک کشور فقط خدمتگزارند و شهروندان صاحبان کار، که خدمتگزاران خود را انتخاب کرده یا کنار می‌گذارند. مشکل اما از همان ابتدای انقلاب این بود که با وجود تصریح بنیانگزار انقلاب، ما شهروندان خودمان را در جایگاه صاحبان اصلی نمی‌دیدم و حتی اگر یادتان بیاید، مرحوم فخرالدین حجازی به‌عنوان نماینده اول تهران در جریان ملاقات نمایندگان اولین دوره مجلس با امام، وقتی از طرف آنان پشت تریبون قرار گرفت، خطاب به حضرت امام گفت «تو چون سلیمان سلطنت کن». این دقیقا نگاهی بود که در اکثر ما هواداران حکومت جدید در آن روزها وجود داشت، نگاهی که خوشمان بیاید یا نه، میراث 2500 سال سلطنت بود، چرا که ما که حکومت جمهوری را تجربه نکرده و نیاموخته بودیم و یاد نگرفته بودیم که شهروندی یعنی مطالبه‌گری از آنکسی که برای اداره کشور برمی‌گزینیم و همین سبب شد که «شهروند مطالبه‌گر» از عرصه سیاسی کشور خارج شود و به‌جای آن گروه‌هایی که نهایتان می‌توانستد مدعی باشند که کارگزاران بهتری هستند در تقابل با آن کارگزارانی که کار اداره کشور از سوی مردم به آنها سپرده شده بود، به رسم همان چیزی که از پیش از انقلاب یاد گرفته بودند، یعنی تقابل، عرصه خالی از شهروند مطالبه‌گر را پرکنند و صحنه سیاسی کشور تبدیل شد به کارزار تقابل بین کارگزاران منتخب و مدعیان کارگزاری.

    این وضعیت سبب شد که تا چندین سال هیچ کس متوجه نشود که ایراد اصلی در فقدان شهروند مطالبه‌گر در عرصه سیاسی است و همین باعث شد که برخی از کارگزاران، وظایفی غیر از اداره کشور برای خود معین کنند که قابل سنجش نبود که آیا در آن موفقند یا خیر. مثلا همین که برخی می‌گفتند وظیفه ما هدایت مردم به بهشت است. اما این وظیفه‌ای نیست که بتوان موقیت یا عدم موفقیتش را سنجید، چون آخرتی رخ نداده که بشود فهمید که کارگزارانی با این وظیفه، چقدر در رساندن مردم به آن سرمنزل موفقند؟ این وضعیت ادامه یافت تا انتخابات مجلس پنجم که جامعه پوست انداخت و برای اولین بار، کارگزاران کشور با شهروند مطالبه‌گر روبه‌رو شدند. شهروندانی که هر روز وسعت و قدرت بیشتری می‌گیرند و متاسفانه هر گاه که مطالبه‌گریشان به رسمیت شناخته نمی‌شود و راه تقابل با این مطالبه‌گری از سوی کارگزاران در پیش گرفته می‌شود، بخشی از مطالبه‌گران هم خواهی نخواهی به تقابل کشیده می‌شوند و متاسفانه هر بار این تقابل رنگ و بوی خشنت‌ر و وسعت بیشتری می‌یابد.