|

اقتصاد چرخشی و توسعه صنعت و پایداری محیط زیست

عنوان این یادداشت را توسعه صنعت و پایداری محیط زیست انتخاب کردم؛ زیرا از طرفی برای ادامه زندگی و رفع نیازهای روزافزون بشر، ادامه ساخت‌وساز و تولید و توسعه صنعتی اجتناب‌ناپذیر است و از طرف دیگر تا جایی که دیده‌ام، معنی زیست محیطی توسعه پایدار برای بسیاری از صنعتگران و حتی مقاماتی که باید حامی و ناظر بر پایداری توسعه باشند، روشن نیست.

اقتصاد چرخشی و توسعه صنعت و پایداری محیط زیست

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 عنوان این یادداشت را توسعه صنعت و پایداری محیط زیست انتخاب کردم؛ زیرا از طرفی برای ادامه زندگی و رفع نیازهای روزافزون بشر، ادامه ساخت‌وساز و تولید و توسعه صنعتی اجتناب‌ناپذیر است و از طرف دیگر تا جایی که دیده‌ام، معنی زیست محیطی توسعه پایدار برای بسیاری از صنعتگران و حتی مقاماتی که باید حامی و ناظر بر پایداری توسعه باشند، روشن نیست. بسیاری گمان می‌کنند منظور از پایدار، سرعت‌بخشیدن دائمی به تولید است و رابطه جهانی و زیست‌محیطی توسعه همراه با تجدیدپذیربودن منابع به خوبی جا نیفتاده است. در‌واقع هر تولیدی نیاز به منابع دارد و بهره‌برداری از منابع به دو صورت به تعادل طبیعت آسیب می‌رساند؛ یکی کاستن از منابع اولیه سوختی و غیر‌سوختی است‌ و دیگری آسیب‌هایی ‌که این گونه بهره‌برداری‌ها با انواع آلاینده‌های مخرب به محیط زیست بر‌می‌گردانند. یعنی حتی از امکان بهره‌مندی آینده از منابع موجود یا باقی‌مانده نیز می‌کاهند. یکی از این آلایش‌ها، استفاده از سوخت‌های فسیلی‌ اعم از زغال‌سنگ یا نفت است. زغال‌سنگ و نفت حاصل بقایای انباشت‌‌شده طی میلیون‌ها سال است که با استفاده از انرژی خورشید گیاهان را پرورانده و انرژی را به صورت ماده هیدرو‌کربن فسیلی انباشته‌اند و حاوی مواد معدنی دیگر مانند گوگرد نیز هستند. سوزاندن این مواد در‌واقع به معنی بازگرداندن انرژی خورشیدی ذخیره‌شده طی میلیون‌ها سال به فضا و محیط زیست امروزی است. در‌واقع در حالی که هم‌اکنون گرمای لایزال خورشیدی به زمین می‌تابد، گرمای انباشته‌شده طی میلیون‌ها سال نیز بر آن افزوده می‌شود! به‌علاوه، سوختن مواد معدنی مانند گوگرد یا رها‌شدن گازها و مواد نیم‌سوخته بر آلایندگی می‌افزاید. پس طبیعی است که باید هرچه کمتر از انرژی‌های انباشته فسیلی که با یک بار مصرف اثر منفی خود را می‌گذارند و نابود می‌شوند و نیز پیشگیری از آلایندگی‌های بعدی حاصل از مصرف آنها اقدام و تا حد‌اکثر ممکن از انرژی‌های طبیعی و تجدید‌پذیر ماند انرژی خورشیدی و بادی و حرارت درونی زمین‌‌ و امواج دریا و جذر و مد استفاده شود. اما آلایندگی صنعتی به همین‌جا ختم نمی‌شود. در فرایند تولیدهای ضروری از ذوب و تولید فلزات تا پارچه و کاغذ و مواد غذایی و حتی دامداری ‌و مرغداری تا کشتارگاه و نیز تولید انواع مواد شیمیایی و پولیمری و پالایشگاه‌ها، آلاینده‌هایی به‌ویژه در بخش آب صنعتی پدید می‌آید که به دلیل هزینه بالای پالایش در واحدهای صنعتی کوچک و متوسط، اجرای آن برای بسیاری از آنها مقدور نیست. ذکر مصیبت‌های زیست‌محیطی در مطبوعات و رسانه‌ها بسیار است و گرچه دولت‌ها تلاش‌هایی برای مقابله با آن می‌کنند، اما گویی توجه ندارند که مردم از طرف اصلی سود و زیان آن هستند و معمولا پاسخ و توضیحی از برنامه‌های خود به آنها نمی‌دهند. در اینجا می‌کوشیم اشاره مختصری به راه‌حل‌های ممکن برای کاستن هرچه بیشتر از منابع تجدید‌ناپذیر و استفاده بیشتر از منابع تجدید‌پذیر خصوصا در بخش صنعتی داشته باشیم. با این تذکر که در مورد آب تا 90 درصد در کشاورزی مصرف می‌شود که باید با گلخانه‌ای‌کردن هرچه بیشتر تولید، مصرف آب را تا 90 درصد کاهش داد‌.‌ ثانیا آلودگی ناشی از باز‌زهکش زمین‌های بالادستی و آلودگی آب به املاح و سموم نباتی در پایین‌دست و نیاز به پالایش و نمک‌زدایی آن را تذکر داد. اما در صنایع که این روزها بیشتر در شهرک‌های صنعتی متمرکز هستند، گذشته از فیلتر‌گذاری‌های کاهنده غبارها در آسیاب‌ها و در دودکش‌ها، در‌باره تصفیه پساب‌های صنعتی نیز لازم است مراکز تصفیه مشترک در شهرک ایجاد شود که کارش دریافت پساب‌های واحد‌های کوچک و متوسط و تصفیه و فروش آب قابل مصرف در صنعت یا کشاورزی باشد. بدیهی است باید تصفیه و بازیافت آب مصرفی بخشی از فرایند تولید صنایع بزرگ‌ باشد. استفاده از گرمایش خورشیدی و نصب پنل‌ها و کلکتورهای خورشیدی روی بام سالن‌های تولید، چه برای تأمین بخشی از برق مصرفی آنها یا فروش به شبکه در زمان‌های مازاد و چه برای کمک به گرمایش داخلی یا مقدماتی آب مصرفی و کاهش مصرف سوخت فسیلی باید الزامی باشد. اما در مورد صنعت لازم است به شیوه‌های جدیدتر بهره‌وری بهینه از منابع اشاره شود و آن شکل‌گیری بحث علمی اقتصاد چرخشی است.

‌با افزایش کمی و کیفی مصرف برای مثال چین که زمانی صادرکننده بزرگ نفت و بسیاری از منابع اولیه دیگر بود، به موازات جهش اقتصادی خود که با افزایش مصرف داخلی و صادراتی همراه بود، با وجو افزایش تولید آن مواد به بزرگ‌ترین وارد‌کننده انرژی و مواد خام تبدیل شده است. منابع داخلی آن کشور بزرگ دیگر کفاف برآوردن نیازهای تولیدی آن کشور را نمی‌کند. با اینکه چین با تلاش بسیار توانسته است سطح زندگی نیمی از جمعیت بزرگ خود را که بیشتر ساکن سواحل اقیانوس آرام یا در امتداد رود بزرگ یانگ تسه کیانگ هستند، به سطحی قابل مقایسه یا کمتر از میانگین اروپایی برساند و در حالی که ادامه توسعه اقتصادی را تا جایی که شامل کل جمعیت یک‌میلیارد‌و 400 میلیون نفری در دستور کار دارد، هم‌اکنون با بحران مواد اولیه مواجه است. این در حالی است که غول‌های جمعیتی در کشورهای بزرگ دیگری مانند هند، اندونزی، برزیل و حتی پاکستان و مجموعه جهان عرب نیز همین مسیر را می‌پیمایند و به نیاز بحرانی به منابع دامن می‌زنند. اروپای مرفه همراه با ژاپن و تا حدی ایالات متحده نیز نگران منابع برای خودشان هستند، تا جایی که به مقابله با رقیب اصلی خودشان در این زمینه یعنی چین برخاسته‌اند. چین که اندوخته ارزی فوق‌العاده‌ای هم دارد، نه‌فقط بخش مهمی از منابع اولیه را در سطح جهان به خود تخصیص می‌دهد و با ساخت بنادر و راه‌های دستیابی زمینی و ریلی و دریایی با عبور از آسیا به اروپا و آفریقا نیز دستیابی ارزان‌تری دارد، بلکه بخشی از سرمایه‌ها و تکنولوژی غربی را هم از سالیان پیش به چین منتقل کرده و بزرگ‌ترین بازار صادراتی جهان را در اختیار دارد. در‌واقع جهان غرب که طی دهه‌ها انحصار تدارکات مصرفی جهان را در اختیار داشت، اکنون خود را به رقابت فشرده جهانی توسط چین، هند، اندونزی، برزیل، پاکستان و جهان عرب رویارو‌ می‌بیند. می‌داند نمی‌تواند مانع توسعه دیگران شود‌ و می‌داند که حفظ استاندارد زندگی سطح بالا و پرهزینه و ادامه توسعه خودش در بازار رقابتی جهان و در تأمین منابع با مشکل و بحران مواجه است. پس باید به دنبال راه‌حل‌هایی باشد که مشکلات زیست‌محیطی و تغییرات اقلیمی را نیز در نظر داشته باشد.  طبیعتا منابع تجدیدپذیر انرژی را پیش از دیگران آزموده است، اما اکنون منبع دیگری مطرح است که در قالب سیاست‌های بازیافتی قرار می‌گیرد. بازیافت نه‌فقط از اتکا به منابع طبیعی می‌کاهد، بلکه مشکل بزرگ معدوم‌کردن ضایعات را نیز کاهش می‌دهد. آمریکا و اروپا از دهه‌های پیش، با تولید و مصرف میلیون‌ها اتومبیل و واگن و کشتی در سال و میلیون‌ها ابزار و کالاهای تولیدی فلزی دیگر از سال‌ها پیش به مرحله استهلاک و ضایعاتی‌شدن تولیدات قبلی رسیده‌اند، می‌توانند هر سال میلیون‌ها تن از این کالاها را از طریق بازیافت همان ضایعات تأمین کنند. یکی دیگر از کالاهای مهم مصرفی انواع کاغذ تحریر و روزنامه و بسته‌بندی و بهداشتی است. مصرف کشورهای توسعه‌یافته بسیار بالاتر هم هست. کاغذ از درختان جنگلی و تولیدات جانبی محصولات کشاورزی مانند نیشکر تولید می‌شود. حفاظت محیط زیست قطع درختان را برای تولید فزاینده کاغذ تجویز نمی‌کند. اکنون در این کشورها بازیافت کاغذ بخش مهم تری از تولید را در این صنعت به خود تخصیص داده است. با افزایش جمعیت و ثابت‌ماندن منابع آب بازیافت آب یا کاهش مصرف با کشاورزی قطره‌ای و گلخانه‌ای، اهمیتی حیاتی دارد. این مباحث شناخته‌شده توسعه پایدار و انرژی‌های جایگزین‌شدنی و صنایع بازیافتی در 50 سال اخیر مطرح بوده و تحولات علمی و صنعتی مناسبی هم یافته است، اما با مقوله اقتصاد چرخشی یا دایره‌ای یا CIRCULAR ECONOMY که در سال های اخیر در محافل اقتصادی و صنعتی مطرح شده است، فرق می‌کند. در جست‌وجو در مراجع اینترنتی از این مقوله که از آن به نام مخفف «CE» یا دَوَرانی هم نام می‌برند، به‌عنوان «مدل» یا معیاری از تولید و مصرف تعریف می‌شود، که شامل مشارکت، کرایه یا اجاره، استفاده دوباره، تعمیر، بازسازی و البته بازیافت مواد و کالاهای موجود تا حد امکان است. طبق این تعریف هدف اقتصاد چرخشی این است که چالش‌های جهانی از قبیل تغییرات آب‌وهوایی، از دست رفتن تنوع زیستی، افزایش زباله، و آلودگی را مهار کند، با تأکید بر اینکه در برنامه اجرائی سه اصل بنیادی این «مدل» رعایت شود.

سه اصل بنیادی برای تبدیل‌شدن به اقتصاد چرخشی عبارت‌اند از: حذف دورریز (ضایعات) و آلودگی، چرخش تولیدات و مواد، و بازتولید یا بازسازی طبیعت. تعریف اقتصاد چرخشی یا دایره‌ای در تضاد با تعریف اقتصاد سنتی و خطی است. در اقتصاد خطی منابع طبیعی تبدیل به تولیداتی می‌شوند که با توجه به شیوه‌ای که طراحی و ساخته شده‌اند، نهایتا به دورریز و ضایعات تبدیل می‌شوند. عنوان این فرایند «بگیر، بساز، دورریز» است. برخلاف آن، اقتصاد چرخشی با استفاده از مصرف دوباره یا بازمصرف، مشارکت، تعمیر، نوسازی، بازسازی و بازیافت سامانه‌ای به صورت حلقه بسته، کاهشی در مصرف منابع و تولید دورریز، آلودگی، و گازهای کربن پدید می‌آورد.

هدف اقتصاد چرخشی این است که تولیدات، مواد، تجهیزات و زیرساخت‌ها بادوام‌تر باشند، ازاین‌رو بهره‌وری این منابع را بهبود می‌بخشد. مواد دورریختنی و انرژی باید به مواد مورد نیاز برای فرایند دیگر یا منابعی برای بازسازی طبیعت مانند کود یا کُمپوست تبدیل شود. بنیاد اِلِن مک آرتور اقتصاد گردشی را به‌عنوان اقتصادی صنعتی تعریف می‌کند که ارزش و طرح آن ترمیم‌پذیر یا بازسازنده باشد. از اقتصاد گردشی تعاریف متفاوتی شده است. در چین اقتصاد چرخشی به‌عنوان یک هدف ملی و سیاسی از بالا به پایین تعریف شده است، درحالی‌که در ژاپن و اروپا و آمریکا ابزاری است برای برنامه‌ریزی سیاست‌های زیست‌محیطی و مدیریت دورریز‌ها از پایین به بالا. هدف نهایی از ترویج اقتصاد چرخشی رهاکردن محیط زیست از فشار رشد اقتصادی است. به عبارت دیگر «اقتصاد چرخشی سامانه‌ای اقتصادی است که هدف آن به صفر رساندن دورریز و آلودگی از طریق دوره‌های استفاده از مواد است، از استخراج از محیط زیست گرفته تا تغییر شکل دادن صنعتی، و تا مصرف‌کننده نهایی، شامل همه زمینه‌های زیستی می‌شود. به طوری که مواد هنگام فرارسیدن عمر خود یا باز به فرایندی صنعتی سپرده شوند یا درصورتی‌که پسماند ارگانیک تصفیه شده است، به طور سالم به‌عنوان یک دوره بازسازی طبیعی به محیط زیست بازگردانده می‌شود. به عبارت کلی‌تر، «توسعه چرخشی» مدلی از تولید و مصرف اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی است که هدف آن ساختن جامعه‌ای پایدار و متکی به خود است که سازگار با مسئله منابع زیست‌محیطی باشد. هدف اقتصاد چرخشی این است که اقتصاد ما را به اقتصادی تبدیل کند که بازسازنده باشد. اقتصادی که هدف از نوآوری در آن کاهش ضایعات و اثرات زیست‌محیطی صنایع پیش از وقوع باشد. نه اینکه منتظر نتایج عمل بعد از وقوع بمانند. این کار برای مطلوب‌سازی بهره‌برداری و اتکا به منابع رو به زوال نیاز به طراحی فرایندها و راه‌حل‌های تازه‌ای دارد. درواقع از یک پینه‌دوز تا هرگونه تعمیرکار اصولی و بازسازنده کالاهای موجود تا طراحان بزرگ صنعتی و معدنی که بتوانند انواع ضایعات جنبی یا تولیدی را به مواد و منابعی برای تولیدات تازه‌ای برای رفع نیاز زندگی بشر تبدیل کنند، کوشندگان مقوله علمی-اخلاقی اقتصاد چرخشی محسوب می‌شوند. به‌عنوان مثال در باب کشت گلخانه‌ای که نیاز به سرمایه‌گذاری و هزینه اولیه دارد، با توجه به فراهم‌آوردن امکان کشت چند نوبتی در سال می‌تواند نتیجه امکان‌سنجی اقتصادی مثبتی داشته باشد. اگر ساخت گلخانه‌ها با توجه به شرایط هر منطقه با نصب ستون‌های پیش‌ساخته استاندارد همراه باشد، و هاشور زدن تابش آفتاب از سقف برای کنترل گرمای داخل گلخانه با نصب پنل‌های سیلیکونی و تولید برق همراه باشد، و حتی تولید آب شیرین از آب دریا مانند صحرای اسپانیا با تمرکز تابش نور خورشید با آینه‌های بزرگ بر کانون تقطیر که از آب دریا با به جوش آوردن و تبخیر و تقطیر، آب شیرین تهیه کند و به‌عنوان تولید جانبی از نمک و املاح دیگر دریایی حاصل از آن نیز بهره‌مند شود و از برق حاصل نیز می‌توان برای روشنایی و تنظیم حرارت و رطوبت گلخانه مناسب کشت متنوع گرمسیری و سردسیری استفاده کرد. ضایعات کشت گلخانه‌ای نیز اگر قابل تبدیل به غذای دام نباشد، به کمپوست تبدیل خواهد شد. تشویق به توسعه کشت گلخانه‌ای برای انواع تولیدات کشاورزی در اراضی پیرامون شهرها که موجب کاهش در هزینه‌ها و آلودگی‌های حمل‌ونقل و کاهش دورریزهای غذایی می‌شود، نیز در همین مقوله قرار می‌گیرد.

درواقع کشتارگاه‌های مدرن را که پشم و پوست و خون و گوشت و چربی و استخوان و غضروف و روده و فضولات را در فهرست تولیدی خود قرار می‌دهند، و آب شست‌وشوی کار را نیز بازیافت و مصرف می‌کنند و درواقع هیچ دورریزی ندارند، می‌توان نوعی از مدل واحد اقتصاد گردشی نامید. چون این مقوله تازه اقتصادی مورد بحث و بررسی بسیار قرار خواهد گرفت. بررسی و کار روی مدل اقتصاد گردشی ازجمله بازیافت باید در دستور کار برنامه‌ریزی توسعه پایدار ایران قرار داشته باشد و صنایع را در اجرای آن راهنمایی کند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.