|

داستان هارلی؛ سرگذشت زندگی یک موتورسیکلت افسانه‌‌ای

‌سکوت پرحرف هارلی دیویدسون

هارلی دیویدسون در دنیای موتورسواری یکی از محبوب‌ترین و برجسته‌ترین نام‌ها و برندهای موتورسیکلت است. اگر شما از همه موتوربازها و کلکسیون‌دارهای بزرگ موتورسیکلت سؤال کنید که فقط یک موتور نام ببرند که حتما می‌خواهند در مجموعه خودشان نگهداری کنند یا زیر پایشان باشد، برای پزدادن و گزکردن در خیابان‌ها و حتی جاده‌ها، به احتمال فراوان می‌گویند: هارلی دیویدسون.‌ ولی واقعا چرا هارلی دیویدسون این میزان محبوبیت دارد؟

 ‌سکوت پرحرف هارلی دیویدسون

صادق دهقان:‌ هارلی دیویدسون در دنیای موتورسواری یکی از محبوب‌ترین و برجسته‌ترین نام‌ها و برندهای موتورسیکلت است. اگر شما از همه موتوربازها و کلکسیون‌دارهای بزرگ موتورسیکلت سؤال کنید که فقط یک موتور نام ببرند که حتما می‌خواهند در مجموعه خودشان نگهداری کنند یا زیر پایشان باشد، برای پزدادن و گزکردن در خیابان‌ها و حتی جاده‌ها، به احتمال فراوان می‌گویند: هارلی دیویدسون.‌ ولی واقعا چرا هارلی دیویدسون این میزان محبوبیت دارد؟ موتور هارلی نه مثل سوزوکی و هوندا به سرعت خیره‌کننده‌اش معروف است و نه مانند موتورهای تریل یا کراس به جست‌وخیز روی صخره‌ها و تپه‌های شنی‌ و نه حتی قدرت مانور این موتور در کورس‌های مسابقه‌ای و خیابانی زبانزد است. همین‌طور‌که می‌بینیم، به‌طور مشخص هیچ‌یک از این ویژگی‌ها در هارلی برجسته نیست؛ باوجود‌این هارلی مجموعه‌ای است از تمام این خصوصیات.

هارلی در عین داشتن ابعاد بزرگ و وزن سنگین، سرعت و قدرت بالا را توأمان با هم دارد. برای همین این موتور یک گزینه مناسب و در‌عین‌حال جذاب برای پیمایش‌های طولانی و حتی سفرهای جاده‌ای است؛ به‌ویژه با وجود باک بزرگی که دارد، می‌توانید مطمئن باشید در میانه راه نمی‌مانید و نباید سطل به دست در کنار جاده به عبور ماشین‌ها چشم بدوزید. ضمن آنکه قدرت موتور و چرخ و تایرهای پهن و بزرگ هارلی این امکان را می‌دهد که در شرایط مختلف مثل تانک هر مانعی را پشت‌سر بگذارید. از امنیت بالای این موتورسیکلت نیز همین بس که شکل و بدنه هارلی به گونه‌ای طراحی شده که موتورسوار حداقل از ناحیه خودش واهمه‌ای از برخورد با مانعی ندارد.

گذشته از همه اینها هیبت هارلی دیویدسون نقطه برتری آن است. سواری با هارلی با آن دسته فرمان‌های بلند و کشیده، چرخ‌های بزرگ و باک برجسته و زین منحنی و تک‌نفره، احساس فرّ و شکوه و خاص‌بودن به سرنشین می‌دهد؛ به‌ویژه آنکه این موتور با صحنه‌های هارلی‌سواری ستاره‌های محبوب اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی هالیوود مانند آرنولد در فیلم‌های ترمیناتور در ذهن بسیاری از ما حک شده است. از صدای هارلی هم نگویم؛ مهیب و پرطنین، صدایی که آن را در طبیعت فقط با غرش شیر می‌توان مقایسه کرد.

بیخود نیست که با وجود آنکه 120 سال از حیات و تولد این موتورسیکلت می‌گذرد و مسئولان این شرکت همچنان اصرار دارند از طراحی و فناوری‌های سنتی خود پیروی کنند؛ اما همچنان در بازار رقیبی روی دست این موتور نیامده و چیزی از محبوبیت آن در میان موتوردوستان کم نشده است.

البته در این سال‌ها شرکت‌های موتورسازی زیادی سعی کردند از روی طراحی هارلی کپی‌برداری کنند؛ اما موتورهای تولیدشده، در کسب موفقیت و محبوبیت هرگز به گرد پای آن نرسیده‌اند و به نظر می‌رسد هارلی همچنان بی‌رقیب به یکه‌تازی خود در این عرصه ادامه دهد.

تولد  هارلی

داستان زندگی هارلی در یک کارگاه 20‌متری شروع شد؛ سال 1903. در حقیقت نسخه اولیه این موتور را دو دوست قدیمی به نام ویلیام هارلی و آرتور دیویدسون ساختند و نام هارلی دیویدسون از نام خانوادگی آنها گرفته شد. وقتی برادران دیویدسون و دوست صمیمی‌شان آقای هارلی، تصمیم گرفتند با سوارکردن یک انجین 116 سی‌سی روی یک دوچرخه، موتورسیکلتی بسازند، اصلا فکرش را هم نمی‌کردند روزی موتور آنها تا این حد معروف شود؛ اما الان از آن تصمیم 120 سال گذشته و هارلی دیویدسون تبدیل به یکی از برجسته‌ترین برندهای موتورسیکلت در جهان شده است.

نمونه اولیه این موتورسیکلت در سال 1904 ساخته شد و شرکت هارلی دیویدسون به طور رسمی در سال 1907 بنیان‌گذاری شد. هارلی‌هایی که تا سال 1940 ‌ساخته می‌شد، از نظر طراحی بسیار شبیه به سایر موتورسیکلت‌های تولیدشده در جهان بود؛ اما در واقع از سال 1940 بود که انقلابی در طراحی محصولات هارلی به وجود آمد. در این سال، هارلی دیویدسون با ابعاد بزرگ‌تر و چیزی شبیه به موتورهایی که ما آن را به نام هارلی دیویدسون می‌شناسیم، طراحی شد. حدود نیمی از فروش هارلی دیویدسون در سال ۱۹۱۷ برای استفاده در جنگ جهانی اول به نیروهای مسلح ایالات متحده اختصاص یافت و به‌این‌ترتیب این برند در تأمین موتورسیکلت برای سربازان نقش مهمی داشت؛ اما بعد از جنگ، تولیدات تنوع و وسعت زیادی پیدا کرد؛ به حدی که امروز هارلی دیویدسون به یک برند نمادین موتورسیکلت در جهان تبدیل شده است.

هارلی دیویدسون در ایران

هارلی دیویدسون در ایران به‌عنوان وسیله نقلیه به سفارش نیروهای نظامی برای استفاده در ادارات و ارگان‌ها، عمدتا نظامی و انتظامی وارد کشور شد و این موتورسیکلت به‌طور گسترده از سوی پلیس مورد استفاده قرار گرفت. این موتورسیکلت‌ها حتی تا اواخر دهه 60 شمسی در اختیار پلیس قرار داشت؛ اما به دلیل مشکلاتی که در زمینه تأمین قطعات آن به وجود آمد، به‌تدریج از رده خارج شد و بسیاری از موتورها به همراه قطعات یدکی آن در مزایده‌ها به فروش رسید. در ادامه سرنوشت موتورهای هارلی دیویدسون را در ایران از زبان «یوسف شکارانداز» که مجموعه‌ای از موتورهای هارلی دیویدسون کلاسیک را در زیرزمین مغازه‌اش حوالی خیابان جمهوری نگهداری می‌کند، دنبال می‌کنیم. او از آن دست کسانی است که این موتورها یا بهتر بگوییم قطعات آکبند آن را با واسطه از مزایده‌ها خریداری کرده و بعد از آنکه قطعات را روی هم سوار می‌کند، آنها را در زیر‌زمین مغازه‌اش جای می‌دهد.

وقتی همراه او برای دیدن موتورهایش پا به راه‌پله‌های کم‌نور و قدیمی زیرزمین گذاشتم، اصلا فکرش را نمی‌کردم یک‌مرتبه با کلکسیون شیک و تر و تمیزی از موتورسیکلت‌ها روبه‌رو شوم؛ مجموعه‌ای بی‌نظیر از موتورهای آنتیک و کلاسیک، آن زیر انتظار ما را می‌کشیدند که قدمت برخی‌ از آنها به بیش از یک قرن قبل می‌رسید. علاوه بر هارلی‌ها، موتورهایی با برندهایی مثل تریومف، زونداپ، هرکولس و بی‌‌اس‌ای هم در زیرزمین وجود داشت که بوق‌های لاستیکی یا دنده‌های دستی‌شان قدمت زیاد آنها را نشان می‌داد. دیدن موتورهای کلاسیک قدیمی در گوشه دنج و ساکت زیرزمین و مقایسه آن با شلوغی و همهمه جمعیت در آن بالا در خیابان جمهوری ناخودآگاه من را یاد فیلم فاخر «زیرزمین» محصول 1995 انداخت که زندگی عده‌ای پارتیزان را نشان می‌داد که در بحبوحه جنگ جهانی دوم برای در امان ماندن از نازی‌ها به زیر‌زمین خانه‌ای پناه می‌برند؛ ۲۰ سال از آن زمان گذشته و جنگ تمام شده؛ اما آنها با تصور آنکه همچنان درگیری ادامه دارد، در زیر‌زمین خانه مانده‌اند؛ در‌حالی‌که زندگی بر روی زمین با شکلی کاملا متفاوت از دوره جنگ جریان دارد.

مطمئنا هیچ‌یک از افرادی که آن بالا از جلوی مغازه عبور می‌کنند، هم گمان نخواهند کرد در این زیر، مجموعه‌ای از با‌ارزش‌ترین موتورهای کلاسیک و قدیمی خاک می‌خورد. شکارانداز درباره نحوه شکل‌گیری این مجموعه می‌گوید: کار اصلی من در گذشته آنتیک فروشی بود و بیشتر از 30 سال قبل در خیابان نادری، چهارراه استانبول آنتیک‌فروشی داشتم‌ اما الان چند سالی است به جبر روزگار و تصمیم شرکای سابق در این مغازه به کار فروش اکو و لوازم صوتی مشغول شده‌ام و اصلا هم به این کار علاقه‌ای ندارم.

‌من مثل بیشتر بچه‌های هم‌دوره‌ام از کودکی به موتور علاقه داشتم؛ یادم می‌آید روبه‌روی خانه‌مان در سلسبیل یک موتورسازی بود که هر روز با حسرت به موتورهای آن نگاه می‌کردم. یواش‌یواش که بزرگ‌تر شدم، شروع کردم به موتور خریدن؛ از سوزوکی 1000 تا کاوازاکی 1300 و... اما اولین موتور کلاسیکی که 19 سال پیش خریداری کردم، یک موتور زونداپ آلمانی بود. آن را مثل یک مجسمه در اتاق طبقه سوم خانه جای دادم. آن موتور یک چیز متفاوت از سایر آنتیک‌هایم شد، هر که می‌دید نگاهش به آن جلب می‌شد. خوشم آمد، یک، دو، سه و... همین‌طور موتور می‌خریدم. بعدش گفتم حالا باید یک هارلی دیویدسون تهیه کنم اما همه هارلی دیویدسون‌های موجود در بازار قراضه بود. آن زمان فکر نمی‌کنم در کل ایران بیشتر از 37، 38 تا هارلی پیدا می‌شد. شما می‌دانید هارلی دیویدسون زمان رژیم سابق، موتور اصلی مورد استفاده در ارگان‌های نظامی از قبیل راهنمایی و رانندگی، ژاندارمری و تشریفات‌های رسمی بود، چون موتوری بسیار پرقدرت و بادوام است. اما بعد از انقلاب چون روابط ما با کشور سازنده قطع شد، دیگر امکان ورود لوازم یدکی و قطعات وجود نداشت و به‌تدریج این موتورها از ناوگان موتوری پلیس کنار گذاشته شد. بعد از آن قطعات و موتورهای موجود در انبارها به مزایده گذاشته شد. در این مزایده‌ها بسیاری از این قطعات آکبند که تمام آنها با کیفیت بسیار عالی مخصوص پلیس ایران تولید شده بود، توسط افراد سودجو خریداری و به خارجی‌ها فروخته شد. آن زمان شنیدم یک فردی قطعات موتور هارلی را در مزایده‌ای خریداری کرده که از داخل این قطعات آکبند می‌شود چندین موتور درآورد. این شد که با فروش ماشین و قرض و قوله، مقداری پول تهیه کردم و با آن دو کانتینر 20 فوت لوازم و قطعات آکبند هارلی خریدم.

وقتی این قطعات را خریدم هر که می‌دید می‌گفت این قطعات به چه درد می‌خورد غافل از آنکه من آنتیک‌فروش بودم و می‌دانستم این قطعات که روی کارتن‌های آن زده شده بود مثلا برای 60، 70 سال پیش چه ارزشی دارد. تمامی این قطعات در کمپانی میلواکی بسته‌بندی شده که الان آن کمپانی تبدیل به موزه شده و خودش دیگر قطعه‌ای برای هارلی نمی‌سازد. این قطعات همه دستی تولید شده‌اند، درحالی‌که قطعات که بعد از دهه 80 میلادی تولید شده، کاملا به‌صورت ماشینی است و دیگر از ریخته‌گری، سوهان‌کاری و سوراخ‌کاری دستی در ساخت قطعات خبری نیست.

سپس با کمک یک مکانیک شروع کردیم به جمع‌کردن موتورها؛ انجین کامل، شاسی کامل و سایر قطعاتی را که وجود داشت، روی هم سوار کردیم. از آنجا که خودم مجسمه‌ساز بودم، مدیریت کار و دیزاین موتورها را بر عهده گرفتم و در نهایت بیش از 40 تا هارلی دیویدسون به دست آمد که تمام آنها برای من حکم مجسمه داشت.

اول که قطعات شکل موتور گرفت یک مقدار برای نگهداری از آنها دچار وحشت شدم. با خودم می‌گفتم نکند بیایند ایراد بگیرند؛ همچنان‌که بعد از آن از کالای قاچاق، از پلیس و... که خبردار می‌شدند، آمدند و گفتند این موتورها را از کجا آورده‌ای؟ مدارک را نشان می‌دادم می‌گفتم از خودتان خریدیم. بعد آن یک جای امن و تر و تمیز در زیرزمین برای عشقم ایجاد کردم و موتورها را در بخش‌های جداگانه‌ای مرتب کردم ولی دومرتبه از شهرداری آمدند به سازه‌ها ایراد گرفتند و آنها را جدا کردند. بعد از این قضایا یک تعداد از موتورها را فروختم و باقی آنها هم همین‌طور که می‌بینید، اینجا خاک می‌خورند. درحالی‌که به نظر خودم باید از من تقدیر می‌شد، چون اینها سرمایه و میراث ماست. جالب اینجاست که حتی یکی از این موتورها هم در موزه راهنمایی و رانندگی وجود ندارد. دلیل آن‌هم این است که ارزش قائل نشدند‌؛ درحالی‌که این موتور جزء تاریخچه راهنمایی و رانندگی و پلیس ما محسوب می‌شود. شکارانداز درباره مشخصات و تعداد موتورهای فعلی‌اش توضیح می‌دهد: الان در مجموع حدود 15 موتور هارلی دیویدسون دارم و حدود 30 موتور کلاسیک دیگر از برندهای معروف موتورسیکلت دنیا. موتور هارلی دیویدسون از حدود 1940 وارد ایران شده اما قدیمی‌ترین هارلی دیویدسونی که من دارم یک موتور 1200 سی‌سی متعلق به سال 1942 میلادی است. مدل باقی هارلی‌ها هم تا سال 1979 هستند که همه این موتورها تا آن سال به‌صورت دستی قالب‌ریزی و تولید شده‌اند و همگی صفر کیلومتر هستند. به همین خاطر این مجموعه در ایران و حتی دنیا نظیر ندارد زیرا اگزوز قدیمی‌ترین محصولات خود شرکت هارلی هم داغی دارد ولی این موتورها در حد روشن‌شدن و استارت‌زدن کار کرده‌اند. موتورهای کلاسیک دیگری هم از شرکت‌های وسپا، هرکولس، زونداپ و... دارم که قدیمی‌ترینشان یک موتور تریومف مدل 1914 میلادی محصول کشور انگلیس است.

از او می‌پرسم حیف نیست این موتورها اینجا خاک می‌خورد و آیا علاقه ندارد آنها را در مجموعه‌ای به شکل موزه جای دهد؟ می‌گوید: مطمئنا از این کار استقبال می‌کنم اما مسئولان ارزشی برای چنین مجموعه‌ای قائل نیستند. ضمن آنکه بدون همراهی و صدور مجوز از سوی ارگان‌های ذی‌ربط و حمایت مالی آنها برای ایجاد یک مجموعه چنین اقدامی شدنی نیست. من انتظار دارم از من حمایت شود و جایی تهیه شود که امکان نگهداری حدود 40 تا موتور را داشته باشد و حداقل مدیریت آن به من سپرده شود تا از وضعیت و سلامت موتورها اطمینان خاطر پیدا کنم. اگر این کار انجام شود، من از اینکه مردم بیایند و از نزدیک موتورهای من را ببینند، بالطبع خوشحال می‌شوم.

به او می‌گویم باقی قطعات را می‌خواهی چه کار کنی؟ می‌گوید: الان حدود 37، 38 هزار قطعه یدکی دارم که از میان آنها حدود 30 موتور دیگر می‌توان سوار کرد‌ اما هرکدام چند قطعه جزئی کم دارند. حدود 95 درصد قطعات هریک از موتورها را دارم، برخی موتورها یک دست پیچ یا نهایتا یک سیلندر می‌خواهند، چون می‌دانید قطعات و حتی پیچ سایر موتورها به هارلی دیویدسون نمی‌خورد. به خاطر همین با وضعیت موجود و تحریم‌ها امکان آوردن این قطعات وجود ندارد. از طرفی خارجی‌ها برای این قطعات سر و دست می‌شکنند، زیرا یک فردی که هارلی دیویدسون مدل قدیمی دارد، حاضر نیست قطعات جدید روی آن ببندد و حتما قطعه‌ای را می‌خواهد که متعلق به همان دوره بوده و اصلی باشد. برای همین اگر یک قطعه یدکی 10 دلار باشد یک قطعه قدیمی صد دلار قیمت دارد.