تاریخ بنگاهداری: اشکال بنگاهداری در ادوار تاریخ
کتاب جونز و زیتلین را باید دایرهالمعارفی از بنگاهداری دانست. این کتاب تاریخ بنگاهداری بهطور عام تا تاریخ مالی، مدیریت، توسعه اقتصادی، تاریخ سازمانهای خانوادگی و صنعتی تا تاریخ جهانیشدن را دربر میگیرد.
علی بیغش: کتاب جونز و زیتلین را باید دایرهالمعارفی از بنگاهداری دانست. این کتاب تاریخ بنگاهداری بهطور عام تا تاریخ مالی، مدیریت، توسعه اقتصادی، تاریخ سازمانهای خانوادگی و صنعتی تا تاریخ جهانیشدن را دربر میگیرد. اگرچه مورخان طیفی از روششناسی کیفی و کمّی را به کار میبرند، اما همگی به اهمیت درک تغییرات گذر زمان باور دارند. تاریخ بنگاهداری مانند دیگر حوزهها در علوم انسانی و اجتماعی شامل تعریف محدود و گسترده است. در تعریف محدود، به تاریخ بنگاهداری حرفهای و تخصصی برمیخوریم و در تعریف گسترده «با محققانی از رشتههای گوناگون علوم اجتماعی مواجهیم که توسعه تاریخی بنگاهداری را مطالعه میکنند» . از نظر مؤلفان، این دو محفل محدود و گسترده با هم ارتباط دارند و این رشته را غنی میکنند. کتاب در بخش اول به مباحث نظری و رویکردهای روششناختی اصلی در تاریخ بنگاهداری، در بخش دوم به اشکال مختلف سازمانهای بنگاهدار و کارایی اقتصادی و موفقیت بنگاهها در بافت و زمانهای مختلف، در بخش سوم برخی فعالیتهای کارکردی کلیدی شرکتهای بنگاهدار و در بخش چهارم، رابطه متغیر بنگاهها با بافتهای گسترده سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بررسی میشود.
1( تاریخِ تاریخِ بنگاهداری
1-1) ظهور یک رشته، به مدد یک مدرسه
تاریخ بنگاهداری، همچون رشتهای تخصصی، در قالب حرفه تاریخ متولد نشد. این رشته در سال 1927 در مدرسه تاریخ هاروارد در ایالات متحده پدیدار شد. دو بنیانگذار این رشته در ایالات متحده، ادوین افگی و اناس بیگراس بودند. گراس اولین کرسی تحصیلی در تایخ بنگاهداری را کسب کرد. مقاله گراس توجه مکتب آنال را به خود جلب کرد؛ تا جایی که مارک بلوک در سال 1929 با گراس تماس گرفت و به او تأسیس مجله «آنال آمریکایی» را پیشنهاد کرد. این مورخ آمریکایی تحت عنوانی فروتنانه با نام «بنگاهداری و تاریخ بنگاهداری» پیشنهاد کرد این رشته فرعی نوپا باید در جهان گسترش یابد و دانش تاریخی را غنی کند. گراس شاگرد گی بود اما راهی متفاوت از استاد پیش گرفت. گی که «متخصص تاریخ اقتصادی بود، باور داشت که هدف تاریخ بنگاهداری باید درکی ترکیبی از توسعه اقتصاد باشد» اما گراس «بهسان متفکری استقرایی باور داشت که رفتار بنگاهداری را باید فینفسه مطالعه کرد».
2-1) چندلر و تولد استقلال یک رشته
اگرچه رشد تاریخ بنگاهداری در دهه 1950 به شکل تاریخ شفاهی صورت گرفت و «گردآوری داستان زندگی 150 مدیر و کارمند شرکت خودروسازی فورد که مورخی توسط مورخی آمریکایی به نام آلن نوینز رویدادی راهگشا بود» اما حس استقلالی را که محققان در تاریخ بنگاهداری انتظار داشتند، آلفرد.دی. چندلر با کتاب راهبرد و ساختار در سال 1962 به این رشته تاریخ بنگاهداری داد. «نظریههای چندلر به مورخان بنگاهداری در کشورهای دیگر کمک کرد تا از مطالعات موردی جداگانه فاصله بگیرند و به موضوعات مهمتری برسند. اصرار وی بر اهمیت رشد اقتصادی در ساخت بنگاههای بزرگمقیاس که به صورت مدیریتی اداره میشوند، مضامینی در اختیار محققان بسیاری از کشورها گذاشت که بر مبنای آن میتوانند مباحث بینالمللی و همچنین تحقیقات خود را سازماندهی کنند».
3-1) بازگشت کنشگران؛ از تصمیمگیران تا راهبردسازان
تاریخنگاری بنگاهداری تا دهه 1970 تحت تأثیر رویکرد کلان و ساختارگرایانه بود، اما بعد از شکست این رویکردها، مورخان بنگاهداری آماده روند جدیدی بودند که اغلب به آن بازگشت کنشگران گفته میشود. در این رویکرد تأکید بر روی تصمیم و راهبرد بود، اما تصمیم نه به معنای کشمکش میان کنشگران آزاد و داوطلب، بلکه نوعی فرایند بود که زنجیرهای از بازتابها، طرحها، تضادها و سازشها را در خود حمل میکرد. از آن سو راهبرد بیانگر «تعیین اهداف بلندمدت و بنیادی یک شرکت، اتخاذ اهداف عملی و تخصیص منابع ضروری است. چشمانداز بلندمدت را گروه پیشرویی از کارآفرینان، مدیران و مالکان برای گزینش فناوری، بازارها و سازگاریهای نهادی، با هدف بهبود عملکرد تعریف کرده بودند». درواقع بازگشت کنشگران نشان داد «برای هیچیک از مشکلات خاص در بنگاهداری، راهحل خودکاری وجود ندارد و همیشه یک انتخاب بین دو یا چند امکان وجود دارد».
2( امکانات تاریخ فرهنگی برای تاریخ بنگاهداری
رونق چشمگیر تاریخ فرهنگی از دهه 1980 تأثیر روزافزونی بر تاریخ بنگاهداری داشته است. این رونق باعث شد تاریخ بنگاهداری از استبداد اثباتگرایی که اغلب آن را محدود به واقعیتها و نتایج و عملکردها کرده بود، رها شود. اما این رونق نتوانست تاریخ بنگاهداری را از اعداد و ارقام دور کند. تاریخ فرهنگی به دقت تولید نمودها را از پذیرش آنها متمایز کرد. این تاریخ نشان داد که «فرایند پذیرش، فرایندی منفعل نیست، بلکه انتخابی و قابلتغییر و خلاق است. چنین تحلیلی در انتقال تمرکز بسیاری از تاریخهای بنگاهداری از تولیدکننده به توزیعکننده و مشتری نقش داشت». دستاورد دیگر تاریخ فرهنگی این بود که اهمیت توجه به گذشته جوامع را در حالی زنده کنند که «رسانهها همواره از شرکتها بهسان سازندگان آینده یاد میکنند». مفروض رویکرد فرهنگی این است که «بنگاهداری را باید بخشی از علم اقتصاد در پیچیدهترین تعاملش با اطلاعات و دانش بررسی کرد». به زعم هواداران تاریخ فرهنگی، مشکل برخلاف تصور رایج، «تنها ناظر بر محدودیتها یا عیوب اطلاعات نیست، بلکه بر سر طریقی است که دانش با آن ساخته شده و به نوبه خود، موضوعات خود را میسازد». مسئله از نظر این رویکرد فرهنگی این است که بنگاهها چگونه میآموزند چه چیزی مهم است؟ چگونه اطلاعات خود را طبقهبندی میکنند؟. بهعنوان نمونه، یکی از مهمترین شکلهای دانشی که تجارت استفاده میکند یعنی حسابداری، خود به صورت فرهنگی ساخته شده است.
3( تاریخ بنگاهداری، یک متحد خوب برای تاریخنگاری
اگرچه تاریخ بنگاهداری رشتهای فرعی است و در بسیاری از کشورها مانند چین یا هند و برزیل وجود ندارد، اما در بریتانیا، فرانسه و ایتالیا، نیروی بسیار بیشتری از تاریخ اقتصادی دارد. با همه نقصان و چالشهای موجود پیش پای این رشته، تاریخ بنگاهداری در سالهای اخیر هرچه بیشتر به بازاندیشی خودش نزدیک شده است. بنابراین رفتارش مانند هر حوزه دیگری است؛ همانگونه که تاریخ علم و جامعهشناسی دانش ایجاد شدهاند. «در هر کشور، مجلات و همایشهایی درباره این وجود دارد که تاریخ بنگاهداری به کجا میرود؟ و افراد تلاش کردهاند بدیلهای بهتر و محتملتری برای پارادایم چندلری برگزینند». به هر صورت با وجود اینکه مورخان بنگاهداری شاید متحدان دیگری نیز داشته باشند، تاریخ میتواند از تبادل فکری قویتر با قبیله سرکش اما خلاق مورخان بنگاهداری چیزهای زیادی بیاموزد». کتاب دوجلدی تاریخ بنگاهداری، اثر جفری جونز و جاناتان زیتلین با ترجمه محمدرضا فرهادیپور توسط نشر شیرازه در 1141 صفحه منتشر شده است. برای خرید کتاب از طریق صفحه اینستاگرام برگبرگ اقدام کنید.