یادداشتی بر نمایشگاه قدرتالله عاقلی در گالری اعتماد
نیمتنههای غریبمانده
شاید آنچه انسان از دست داده است، ضرباهنگی روان برای نگریستن آرامش و سکونی باشد که در طبیعت جریان دارد. فراموش نکنیم که روند تولید نظم نمایشگاهی به جهان مجازی ختم شد و آغاز آن زمانی بود که باتیستا آلبرتی هنرمند دوران رنسانس رساله پرسپکتیو را نگاشت و دیگر هنرمندان جهان سهبعدی را روی صفحات دوبعدی ترسیم کردند.


جاوید رمضانی
شاید آنچه انسان از دست داده است، ضرباهنگی روان برای نگریستن آرامش و سکونی باشد که در طبیعت جریان دارد. فراموش نکنیم که روند تولید نظم نمایشگاهی به جهان مجازی ختم شد و آغاز آن زمانی بود که باتیستا آلبرتی هنرمند دوران رنسانس رساله پرسپکتیو را نگاشت و دیگر هنرمندان جهان سهبعدی را روی صفحات دوبعدی ترسیم کردند. در این مسیر مجسمه کماکان دارای ویژگی جهان سهبعدی است و هیبت آن همچنان انسان را به واقعیت زیستی رهنمون میکند. باید پذیرفت که هنر امروز به لحاظ کمی رشد قابل توجهی داشته و قضاوت کیفی آن بماند برای آیندگان اما مجسمهسازی در رشد کمی خود هم دچار رکود است؛ چراکه هزینه و ساخت و تولید آن به مراتب بالاتر بوده و نیازمند حمایتهایی است که امروزه متوقف شده یا در سایهای از رکود سفارشدهندگان ارگانهای فرهنگی دچار نقصان شده است. از سویی مشکلات معیشتی و اقتصادی هم خریداران هنر را کاهش داده است. با این اوصاف، نمایشگاهها برگزار میشود و گالریداران سعی در پابرجا نگهداشتن روند و کسبوکار خود دارند. در هفته گذشته شاهد برپایی نمایشگاهی از آثار جدید قدرتالله عاقلی در گالری اعتماد بودیم. وی که در آستانه میانسالی قرار دارد، فهرست بلندبالایی از نمایشگاههای انفرادی و گروهی خود در
30 سال فعالیت (حدود 220 نمایش گروهی تنها در خارج از کشور) ارائه داده است. عاقلی هنرمندی است پرکار و سختکوش که در این سالها به خوبی خود را به بازار هنر معرفی و مجموعهداران خود را شکل داده است. در مجموعه اخیر وی ما شاهد 15 نیمتنه انسانی فلزی به همراه آبکاری و الحاقات شیئی متفاوتی هستیم. او کماکان با رویکردی مفهومی سعی در تبیین موقعیت هستیشناسانه انسان معاصر دارد، در بیانیه نمایش هنرمند از رشد فردیت و انهدام کلانروایتهایی مانند فضای مدرن و پستمدرن میگوید و انهدام فلسفه زیباشناسی حاکم را اعلام میکند. از اینرو وی رشد درونمایههای فردی برای ارتباط با مخاطبان را منطق حاکم بر روند خلاقانه هنرمندان میداند. نمایش عاقلی تحت عنوان بیگانگی شکل گرفته و لحن وی حاکی از بازگشتی ثابت به فضاهای متداول اوست. اگر استفاده خلاقانه از متریال و ایجاد تنوع در روند تولید را یکی از مهمترین ملاکهای ارزشگذاری کار مجسمهسازان دانست، عاقلی فلز را بهعنوان ماده اصلی کارخود انتخاب کرده است. با توجه به کارهای گذشته وی و نمایش انفرادی قبلی او در گالری آرتسنتر باید انتخاب او را محتاطانه نامید؛ چراکه این کارماده بیشتر مورد تأیید مخاطبان قرار میگیرد. مضامین مورد بررسی و مطالعات جامعهشناسانه عاقلی همگی بیانگر دیدگاه واقعگرا در تیپشناسی امروز ماست. این مضامین همگی رویکردی زبانی و سمبلیک برای ایجاد ارتباط با مخاطب دارند. فردی که گوشهایش توان شنیدن ندارد و بلندگوهایی به جای آن رشد کرده، یا اشاره ضمنی به رمان 1984 جورج اورول، یا چرخه ابدی جنگ با چرخوفلک اسلحه در مقابل سوژه این آثار صفاتی را بیان میکنند که در جهان امروز وجه رایجشده انسانهایی چندچهره یا هجوم اطلاعات جهان مجازی همگی محتوای تفکرات و دغدغه هنرمند است که با کوشش فراوان این مفاهیم را در قالب حجم و فرم پدیدار کرده است. اما این آسیبشناسی اجتماعی در شاکله اندامهایی والا و در قالب جنسی از هنر و زیبایی شکل گرفته که خود مسبب همین فضاهای مذموم شدهاند؛ گویا هنرمند هم خود در دام این بیگانگی اسیر شده است. امروز فرصتی در پیشروی ما قرار گرفته چراکه هنر در تأیید شاهکارها سخن نمیگوید بلکه به دنبال بهبود زیست انسان و آشتی مجدد با هستی است. ساخت خوب به همراه تکنیک بالای عاقلی مخاطب را به تحسین وامیدارد. همین شاخصه این انتظار را فراهم میکند که هنرمند با گسترش متریال و دستیازیدن به عرصههایی جدیدتر در لحن و زیباییشناسی خود تجربه وسیعتری را ارائه دهد. در هر حال پس از دوران رکود پاندمی و سختترشدن روند کار و زندگی، تولید این آثار خود امری قابل تقدیر است. رمزگشایی از شخصیتهای ساختهشده توسط هنرمند برای بینندگان این نمایش خالی از لطف نیست.