تأثیر کیفیت زندگی بر جرم سرقت
سرگرد علیرضا زارعان، کارشناس ارشد اجتماعی پلیس اصفهان: ﺳﺮﻗﺖ از ﺷﺎﯾﻊﺗﺮﯾﻦ و ﭘﺮﺳﺎﺑﻘﻪﺗﺮﯾﻦ ﺟﺮائم اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺷﯿﻮهﻫـﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن روی ﻣﯽدﻫـﺪ. ﺑﺮرﺳﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣﻞ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﻗﺖ، ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر اﺻﻼح روشﻫـﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫـﺎ در ﺟﻬﺖ ﻣﻬﺎر اﯾﻦ ﺑﺰﻫـﮑﺎری ﺿﺮوری اﺳﺖ. ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﺟﺮم ﺑﻪ وﯾﮋه ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﻣﺠﺎزات سارقان، ﺑﺎر ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ را ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ بنابراین ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ گرایش و بروز این ﺟﺮم، ﻣﯽﺗﻮان وﻗﻮع آن را ﮐﺎﻫـﺶ داد. بررسیﻫـﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫـﺪ ﻣﺠﺮﻣﺎن در اﻧﺘﺨﺎب زﻣﺎن و ﻣﮑﺎن ﺑﺰﻫـﮑﺎری ﮐﺎﻣﻼ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ و ﮐﻢﺧﻄﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎنﻫـﺎ و ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﺮای اﻋﻤﺎل ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﻣﯽﮔﺰﯾﻨﻨﺪ. از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ وﺟﻮد ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎﻧﺎت و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺷﻬﺮی ﻣﺎﻧﻊ و ﺑﺎزدارﻧﺪه ارﺗﮑﺎب ﺑﺰﻫـﮑﺎری اﺳﺖ و در ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ وجود ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎنات زمینه گرایش افراد به بزهکاری را آﺳﺎنﺗﺮ میکند. ﺣﺎل ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ عوامل ﻣﻨﺎﺳﺐ برای ﺑﺰﻫـﮑﺎری و ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﯽﺗﻮان از ﺑﺮوز ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﺎﻫـﻨﺠﺎریﻫـﺎ در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی ﯾﺎ اﻣﮑﺎن ارﺗﮑﺎب آن را دﺷﻮار کرد. عوامل زمینهساز سرقت را میتوان به پنج دسته عوامل اقتصادی، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی یا
جامعهشناختی، عوامل زیستشناختی و عوامل فرهنگی تقسیم کرد. مهمترین عوامل در گرایش به سرقت عبارتاند از 1-امکان: یعنی جایی که انجام سرقت در آن آسان و احتمال گیرافتادن ضعیف باشد. 2-گمنامی: یعنی شرایطی که در آن احتمال شناختهشدن محدود باشد. 3-فرصت: یعنی زمان و فرصتی که دستبردزدن را تسهیل کند. 4-سهولت: یعنی شرایطی که با فرصت کمتر بتوان به مال بهتر دست یافت (هزینه- فایده). 5-قبح اندک: مالی که دستبردزدن به آن سرزنش اجتماعی کمتری را در پی داشته باشد، احتمال به سرقت رفتنش بیشتر است. 6-برانگیختگی: افرادی که به سبب مصرف مواد روانگردان سطح هوشیاریشان مختل شده است، شانس بیشتری برای دستیازیدن به سرقت دارند.
رابطه سرقت و سایر پدیدههای اجتماعی
1-سرقت و بیکاری: بیکاری زیاد و طولانی افراد، زمینه را برای ارتکاب به جرائم ازجمله جرائم مالی هموار میکند. در بسیاری از پژوهشها نتایج بهدستآمده نشان میدهند بین نرخ بیکاری با نرخ سرقت رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش نرخ بیکاری، نرخ سرقت افزایش مییابد؛ یعنی به ازای هر 10 درصد افزایش در نرخ بیکاری، نرخ سرقت 2.2 درصد افزایش مییابد.
2-سرقت و اعتیاد: فردی که در دام اعتیاد گرفتار شد، پس از مدتی شغل خود را از دست میدهد و در نتیجه برای تأمین هزینههای خود مستأصل شده و بنابراین دست به سرقت میزند. در تحقیقی که انجام شده، 86 نفر از 300 نفر سارقی که مورد پرسش قرار گرفتهاند در زمان ارتکاب آخرین سرقت خود معتاد بودهاند و 24 درصد از آنها اولین سرقت خود را در حالت اعتیاد یا برای فراهمآوردن پول لازم برای خرید مواد مخدر انجام دادهاند.
3-سرقت و طلاق: رابطه سرقت و طلاق نیز مانند رابطه سرقت و اعتیاد، دوسویه است؛ یعنی گاه سرقت موجب ازهمپاشیدن کانون گرم خانواده میشود. زمانی نیز بچههای طلاق به علت بیسرپرستبودن به سرقت روی میآورند. به یقین میتوان گفت مانند تحقیقات صورتگرفته پیشین و دیدگاههای صاحبنظران امر درخصوص شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به سرقت مسئلهای است چندبعدی که عوامل مختلفی همچون روانشناختی، جامعهشناختی، سیاستگذاری و فرهنگی در آن دخیل هستند. عوامل جامعهشناختی شامل سکونت در محلات جرمخیز، تأثیر گروه دوستان و همسالان در گرایش فرد به جرم، پراکندگی شرایط وقوع جرم سرقت در سطح جامعه، بیکاری، صنعتیشدن و رشد شهرنشینی در جامعه، گسترش اعتیاد در جامعه، گسترش نابرابریهای اجتماعی در جامعه و گسترش مهاجرت در اجتماع است. عوامل روانشناختی شامل تجربههای دوران کودکی در فرد، وجود حس خودنمایی و جلب توجه، اوضاع نابسامان خانوادگی، اعتیاد فرد و نزدیکان هستند که زمینه را برای گسترش این آسیب اجتماعی فراهم میکند. عوامل سیاستگذاری نیز شامل شرایط بد اقتصادی، رشد و گسترش بیکاری در سطح محلات مختلف بر اثر عدم برنامهریزی مناسب، وجود و گسترش
مشاغل کاذب در محلات جرمخیز بر اثر سوءمدیریت، نابرابری اقتصادی و درآمدی بر اثر سوءمدیریت، گرایش افراد به مشاغل کاذب در اثر سوءمدیریت و توزیع ناعادلانه منابع درآمد هستند. عوامل فرهنگی شامل ترک تحصیل، فقر فرهنگی، شکست تحصیلی، رواج فرهنگ مصرفگرایی در جامعه و همسوشدن افراد با یکدیگر، تحصیلات پایین فرد، وجود تضاد فرهنگی، تبلیغات سوء در زمینه مواد مخدر و هزینههای ناشی از سلامت و آموزش هستند.
سرگرد علیرضا زارعان، کارشناس ارشد اجتماعی پلیس اصفهان: ﺳﺮﻗﺖ از ﺷﺎﯾﻊﺗﺮﯾﻦ و ﭘﺮﺳﺎﺑﻘﻪﺗﺮﯾﻦ ﺟﺮائم اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺷﯿﻮهﻫـﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن روی ﻣﯽدﻫـﺪ. ﺑﺮرﺳﯽ و ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻋﻮاﻣﻞ اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﻗﺖ، ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر اﺻﻼح روشﻫـﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫـﺎ در ﺟﻬﺖ ﻣﻬﺎر اﯾﻦ ﺑﺰﻫـﮑﺎری ﺿﺮوری اﺳﺖ. ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﺟﺮم ﺑﻪ وﯾﮋه ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﻣﺠﺎزات سارقان، ﺑﺎر ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ را ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﻣﯽﮐﻨﺪ بنابراین ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ گرایش و بروز این ﺟﺮم، ﻣﯽﺗﻮان وﻗﻮع آن را ﮐﺎﻫـﺶ داد. بررسیﻫـﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫـﺪ ﻣﺠﺮﻣﺎن در اﻧﺘﺨﺎب زﻣﺎن و ﻣﮑﺎن ﺑﺰﻫـﮑﺎری ﮐﺎﻣﻼ ﻣﻨﻄﻘﯽ ﻋﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﻣﻨﺎﺳﺐﺗﺮﯾﻦ و ﮐﻢﺧﻄﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎنﻫـﺎ و ﺷﺮاﯾﻂ را ﺑﺮای اﻋﻤﺎل ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﻣﯽﮔﺰﯾﻨﻨﺪ. از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ وﺟﻮد ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎﻧﺎت و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺷﻬﺮی ﻣﺎﻧﻊ و ﺑﺎزدارﻧﺪه ارﺗﮑﺎب ﺑﺰﻫـﮑﺎری اﺳﺖ و در ﻧﻘﻄﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ وجود ﺑﺮﺧﯽ اﻣﮑﺎنات زمینه گرایش افراد به بزهکاری را آﺳﺎنﺗﺮ میکند. ﺣﺎل ﺑﺎ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ عوامل ﻣﻨﺎﺳﺐ برای ﺑﺰﻫـﮑﺎری و ﺑﺎ ﺗﻐﯿﯿﺮ اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﯽﺗﻮان از ﺑﺮوز ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﺎﻫـﻨﺠﺎریﻫـﺎ در ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی ﯾﺎ اﻣﮑﺎن ارﺗﮑﺎب آن را دﺷﻮار کرد. عوامل زمینهساز سرقت را میتوان به پنج دسته عوامل اقتصادی، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی یا
جامعهشناختی، عوامل زیستشناختی و عوامل فرهنگی تقسیم کرد. مهمترین عوامل در گرایش به سرقت عبارتاند از 1-امکان: یعنی جایی که انجام سرقت در آن آسان و احتمال گیرافتادن ضعیف باشد. 2-گمنامی: یعنی شرایطی که در آن احتمال شناختهشدن محدود باشد. 3-فرصت: یعنی زمان و فرصتی که دستبردزدن را تسهیل کند. 4-سهولت: یعنی شرایطی که با فرصت کمتر بتوان به مال بهتر دست یافت (هزینه- فایده). 5-قبح اندک: مالی که دستبردزدن به آن سرزنش اجتماعی کمتری را در پی داشته باشد، احتمال به سرقت رفتنش بیشتر است. 6-برانگیختگی: افرادی که به سبب مصرف مواد روانگردان سطح هوشیاریشان مختل شده است، شانس بیشتری برای دستیازیدن به سرقت دارند.
رابطه سرقت و سایر پدیدههای اجتماعی
1-سرقت و بیکاری: بیکاری زیاد و طولانی افراد، زمینه را برای ارتکاب به جرائم ازجمله جرائم مالی هموار میکند. در بسیاری از پژوهشها نتایج بهدستآمده نشان میدهند بین نرخ بیکاری با نرخ سرقت رابطه معناداری وجود دارد و با افزایش نرخ بیکاری، نرخ سرقت افزایش مییابد؛ یعنی به ازای هر 10 درصد افزایش در نرخ بیکاری، نرخ سرقت 2.2 درصد افزایش مییابد.
2-سرقت و اعتیاد: فردی که در دام اعتیاد گرفتار شد، پس از مدتی شغل خود را از دست میدهد و در نتیجه برای تأمین هزینههای خود مستأصل شده و بنابراین دست به سرقت میزند. در تحقیقی که انجام شده، 86 نفر از 300 نفر سارقی که مورد پرسش قرار گرفتهاند در زمان ارتکاب آخرین سرقت خود معتاد بودهاند و 24 درصد از آنها اولین سرقت خود را در حالت اعتیاد یا برای فراهمآوردن پول لازم برای خرید مواد مخدر انجام دادهاند.
3-سرقت و طلاق: رابطه سرقت و طلاق نیز مانند رابطه سرقت و اعتیاد، دوسویه است؛ یعنی گاه سرقت موجب ازهمپاشیدن کانون گرم خانواده میشود. زمانی نیز بچههای طلاق به علت بیسرپرستبودن به سرقت روی میآورند. به یقین میتوان گفت مانند تحقیقات صورتگرفته پیشین و دیدگاههای صاحبنظران امر درخصوص شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به سرقت مسئلهای است چندبعدی که عوامل مختلفی همچون روانشناختی، جامعهشناختی، سیاستگذاری و فرهنگی در آن دخیل هستند. عوامل جامعهشناختی شامل سکونت در محلات جرمخیز، تأثیر گروه دوستان و همسالان در گرایش فرد به جرم، پراکندگی شرایط وقوع جرم سرقت در سطح جامعه، بیکاری، صنعتیشدن و رشد شهرنشینی در جامعه، گسترش اعتیاد در جامعه، گسترش نابرابریهای اجتماعی در جامعه و گسترش مهاجرت در اجتماع است. عوامل روانشناختی شامل تجربههای دوران کودکی در فرد، وجود حس خودنمایی و جلب توجه، اوضاع نابسامان خانوادگی، اعتیاد فرد و نزدیکان هستند که زمینه را برای گسترش این آسیب اجتماعی فراهم میکند. عوامل سیاستگذاری نیز شامل شرایط بد اقتصادی، رشد و گسترش بیکاری در سطح محلات مختلف بر اثر عدم برنامهریزی مناسب، وجود و گسترش
مشاغل کاذب در محلات جرمخیز بر اثر سوءمدیریت، نابرابری اقتصادی و درآمدی بر اثر سوءمدیریت، گرایش افراد به مشاغل کاذب در اثر سوءمدیریت و توزیع ناعادلانه منابع درآمد هستند. عوامل فرهنگی شامل ترک تحصیل، فقر فرهنگی، شکست تحصیلی، رواج فرهنگ مصرفگرایی در جامعه و همسوشدن افراد با یکدیگر، تحصیلات پایین فرد، وجود تضاد فرهنگی، تبلیغات سوء در زمینه مواد مخدر و هزینههای ناشی از سلامت و آموزش هستند.