نقش آتش و جشن در شکلگیری تمدن
کامران فریدونی
واژه جشن از ریشه «یَزِشن/ یَسَن» به معنی نیایش و مراسم پرستش است.
هنگامی که از کسی چیزی به شما برسد اگر شاد شوید اهداکننده دوچندان شاد خواهد شد و ایرانیان هم بر پایه همین نکته برای آفریدههای آفریدگار جشن و پایکوبی میکردند. نیاکان ارجمند ما با این شیوه خردمندانه آفریدههای آفریدگارِ هستی را میستودند (ستایش میکردند) و سپاسگزاری میکردند.
آنها برای بسیاری از آفریدههای یزدان پاک جشنی برگزار میکردند؛ از آب و آتش گرفته تا مِهر و روییدن دوباره گیاهان و تازهشدن جهان. برای ستودن آبها آبانگان، برای آتش سده، برای مهر و دوستی مهرگان و برای تازهشدن جهان نوروزِ همیشه پیروز را بنیان نهادند و به شادی و نیایش میپرداختند. شگفتا که نوادگان آنها سالیان سال است آن سنتهای پسندیده و خردمندانه را به فراموشی سپردهاند.
بگذارید فلسفه وجودی یکی از این جشنها را که همیشه محل گفتوگو و سوءتفاهم بوده واکاوی کنیم؛ و آن جشن سده، بزرگترین جشن آتش است که تاکنون در سراسر حوزه فرهنگی ایران بزرگ به نیکی برگزار شده است.
درپی پیداشدن آتش و چیرگی بر آن، همچون نخستین منبع انرژی، گرما و نور، در تمدن انسانی دگرگونیهای بزرگی پدید آمد. با گرمای آن از سرمای جانسوز و مرگآور زمستانها سر به سلامت بردند. توانستند به سرزمینهای سردسیر نیز کوچ کنند. فلزها از سنگها جدا شده و ابزارهای فلزی، بهویژه برای شکار ساخته شدند. فن سفالگری و ساخت خشت پخته برای ساختن خانه و بناهای دیگر شناخته شدند. با آتش سفره انسان بسیار بزرگتر از حیوانات دیگر شد. خوراکهایی پختند و خوردند که تا پیش از آن میسر نبود. نور آتش حیوانات درنده و ترس را از انسان دور کرد و آن زمانهای دهشتناک را به آرامشی برای گردآمدن و اندیشیدن به چیزهای دیگر تبدیل کرد و از آن اندیشهها شبها هم روز شدند. انسانها از غارها بیرون آمدند و در کنار سرچشمهها و رودها جای گرفتند و از همدلی و همکاری آنها شد آنچه میبینیم.
شهرهای دایرهای ساخته شدند و مراکز مهم و آتشگاهها در مرکز شهر (کانون دایره) قرار داده شدند تا برای اهالی در کوتاهترین زمان در دسترس باشند. برای آنها نگهبانانی گمارده شدند تا آتش را زنده و از گزند دشمنان دور نگه دارند. این کار را پرستاریکردن (پرستش) میگویند.
چون نور پرستشسو (قبله)ی زرتشتیان است، آتشکدهها (خانههای نگهداری آتش) از دیرباز جای نمازگزاردن و نیایش هم بودهاند.
مادران و پدران خردمند ما با برپاکردن جشن سده و شادیکردن از آفریدگار هستی برای پیداشدن (کشف) آتش سپاسگزاری و قدردانی میکنند. آتشی که گرما و نورش زندگی انسانها را بسیار بهتر و آسانتر و پرثمرتر کرد.
نکته واپسین اینکه پیداشدن آتش آغازی شد بر یافتن، فهم و درک آتشهای مینوی که آشناترین آنها «آتش عشق» است. بزرگان بسیاری درباره آتش سخن گفتهاند که از میان آن شاعر بزرگ شیرازی میگوید: ار آن به دیر مُغانم عزیز میدارند/ که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
مشعل المپیک نمادینترین یادمان پیدایش و ارج آتش است که جهانیان با آن آشنا هستند.
دهم بهمنماه جشن سده، سالگشت پیدایش آتش پاینده و خجسته باد.
واژه جشن از ریشه «یَزِشن/ یَسَن» به معنی نیایش و مراسم پرستش است.
هنگامی که از کسی چیزی به شما برسد اگر شاد شوید اهداکننده دوچندان شاد خواهد شد و ایرانیان هم بر پایه همین نکته برای آفریدههای آفریدگار جشن و پایکوبی میکردند. نیاکان ارجمند ما با این شیوه خردمندانه آفریدههای آفریدگارِ هستی را میستودند (ستایش میکردند) و سپاسگزاری میکردند.
آنها برای بسیاری از آفریدههای یزدان پاک جشنی برگزار میکردند؛ از آب و آتش گرفته تا مِهر و روییدن دوباره گیاهان و تازهشدن جهان. برای ستودن آبها آبانگان، برای آتش سده، برای مهر و دوستی مهرگان و برای تازهشدن جهان نوروزِ همیشه پیروز را بنیان نهادند و به شادی و نیایش میپرداختند. شگفتا که نوادگان آنها سالیان سال است آن سنتهای پسندیده و خردمندانه را به فراموشی سپردهاند.
بگذارید فلسفه وجودی یکی از این جشنها را که همیشه محل گفتوگو و سوءتفاهم بوده واکاوی کنیم؛ و آن جشن سده، بزرگترین جشن آتش است که تاکنون در سراسر حوزه فرهنگی ایران بزرگ به نیکی برگزار شده است.
درپی پیداشدن آتش و چیرگی بر آن، همچون نخستین منبع انرژی، گرما و نور، در تمدن انسانی دگرگونیهای بزرگی پدید آمد. با گرمای آن از سرمای جانسوز و مرگآور زمستانها سر به سلامت بردند. توانستند به سرزمینهای سردسیر نیز کوچ کنند. فلزها از سنگها جدا شده و ابزارهای فلزی، بهویژه برای شکار ساخته شدند. فن سفالگری و ساخت خشت پخته برای ساختن خانه و بناهای دیگر شناخته شدند. با آتش سفره انسان بسیار بزرگتر از حیوانات دیگر شد. خوراکهایی پختند و خوردند که تا پیش از آن میسر نبود. نور آتش حیوانات درنده و ترس را از انسان دور کرد و آن زمانهای دهشتناک را به آرامشی برای گردآمدن و اندیشیدن به چیزهای دیگر تبدیل کرد و از آن اندیشهها شبها هم روز شدند. انسانها از غارها بیرون آمدند و در کنار سرچشمهها و رودها جای گرفتند و از همدلی و همکاری آنها شد آنچه میبینیم.
شهرهای دایرهای ساخته شدند و مراکز مهم و آتشگاهها در مرکز شهر (کانون دایره) قرار داده شدند تا برای اهالی در کوتاهترین زمان در دسترس باشند. برای آنها نگهبانانی گمارده شدند تا آتش را زنده و از گزند دشمنان دور نگه دارند. این کار را پرستاریکردن (پرستش) میگویند.
چون نور پرستشسو (قبله)ی زرتشتیان است، آتشکدهها (خانههای نگهداری آتش) از دیرباز جای نمازگزاردن و نیایش هم بودهاند.
مادران و پدران خردمند ما با برپاکردن جشن سده و شادیکردن از آفریدگار هستی برای پیداشدن (کشف) آتش سپاسگزاری و قدردانی میکنند. آتشی که گرما و نورش زندگی انسانها را بسیار بهتر و آسانتر و پرثمرتر کرد.
نکته واپسین اینکه پیداشدن آتش آغازی شد بر یافتن، فهم و درک آتشهای مینوی که آشناترین آنها «آتش عشق» است. بزرگان بسیاری درباره آتش سخن گفتهاند که از میان آن شاعر بزرگ شیرازی میگوید: ار آن به دیر مُغانم عزیز میدارند/ که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست.
مشعل المپیک نمادینترین یادمان پیدایش و ارج آتش است که جهانیان با آن آشنا هستند.
دهم بهمنماه جشن سده، سالگشت پیدایش آتش پاینده و خجسته باد.