|

فقر نسبی و شکاف طبقاتی

وحید شقاقی‌شهری- اقتصاددان

این روزها مصادف است با روز ریشه‌کنی فقر در جهان و بی‌مناسبت نیست در‌این‌باره بدانیم که در ایران فعالیت‌های بسیاری برای ریشه‌کنی فقر مطلق در جامعه شده است؛ هرچند هنوز سال‌ها طول خواهد کشید که فقر نسبی از این جامعه آرمانی و انقلابی پاک شود. فقر تعاریف متعددی دارد که در کل به دو گروه عمده دسته‌بندی می‌شود. یکم؛ فقر مطلق: فردی که نتواند نیازمندی‌های اولیه‌اش را تأمین کند، دچار فقر مطلق است و این نیازها به خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت و آموزش مرتبط است و این افراد از میزان کالری کمتری در خوراک روزانه‌شان برخوردارند و این نیازها لازمه یک زندگی عادی برای هر انسانی است که متأسفانه در کل جهان بخشی از مردمان در کشورهای مختلف از فقر مطلق رنج بسیار می‌برند.

دوم؛ فقر نسبی: این فقر بیشتر با تبعیض‌ها و نابرابری‌ها در جامعه تعریف می‌شود. به عبارتی فقر نسبی در مقایسه با دیگران معلوم می‌شود و اینکه افرادی نسبت به داشته‌ها و ثروت دیگران در طبقات فقیر قرار می‌گیرند. به عبارت بهتر افراد را در قیاس با همسایگان و همشهریان و با دهک‌های مختلف اقتصادی، باهم مقایسه می‌کنند و آنانی که درآمد پایین‌تری دارند، در مقایسه با افرادی که درآمد بالاتری دارند، در رفع نیازمندی‌هایشان دچار کمبودها و مشکلات بیشتری می‌شوند. این فقر نسبی در قیاس با جامعه هدف و میانگین درآمد افراد هر جامعه مشخص می‌شود و اینکه آنان که سطح رفاه کمتری دارند، از پس تأمین برخی از نیازمندی‌هایشان به‌سختی بر خواهند آمد.
درحال‌حاضر نیز این دو تعریف برای ریشه‌کنی فقر در جهان به لحاظ اقتصادی کارایی دارد؛ مثلا در جاهایی به دنبال رفع فقر مطلق‌اند و در جاهای دیگر از این مرحله عبور کرده‌اند و امروز به دلیل برخورداری از فقر نسبی به دنبال ریشه‌کنی این نوع فقر هستند. البته فقر نسبی نیازمند اقدامات بنیادین و اصلاحات ساختاری است.
در ایران نیز برای آنکه فقر نسبی ریشه‌کن شود، نیاز به طراحی نظام‌های اقتصادی‌ای است که در آن برابری‌ و عدالت‌محوری پایه و اساس باشد و از تبعیض‌ها و گسست طبقاتی اقتصادی پیشگیری شود. این نظام‌های سه‌گانه عبارت‌اند از نظام یارانه، نظام بانکی و نظام مالیاتی که تا هر سه مورد دگرگون نشود، نمی‌توان موجبات بازتولید ثروت و کاهش فقر نسبی شود. تاکنون تمام دولت‌هایی که سر کار بوده‌اند، همگی برای ریشه‌کن‌کردن فقر مطلق اقدام و در رفع نیازمندی‌های اولیه تلاش‌هایی کرده‌اند که باعث رشد اقتصادی در کشور شده‌ و با ایجاد کار برای آحاد مردم بسترساز اقتصادی شده‌اند که مردم به حداقل‌های یک زندگی عادی دسترسی داشته باشند اما به دلیل غفلت در توزیع یارانه‌ها که بیشتر به‌سوی دهک‌های ثروتمند گرایش پیدا کرده، نظام مالیاتی که به دنبال جذب به‌قاعده مالیات از ثروتمندان نبوده و همچنین نظام بانکی که بیشتر تسهیلات را در اختیار طبقات ثروتمند قرار داده است، زمینه نابرابری‌، گسست و شکاف طبقاتی در ایران فراهم شده است. بنابراین با اصلاح این سه نظام می‌شود در بازتولید ثروت و توزیع آن میان اقشاری با دهک‌های پایین‌تر، باعث از‌بین‌رفتن فقر نسبی شد و تا مادامی که اقدام مؤثری در این زمینه نشود، خواه‌ناخواه این فقر نسبی وجود خواهد داشت.
در چنین شرایطی فقر نسبی امکان گسترش می‌یابد و روز‌به‌روز نیز بر شکاف طبقاتی در جامعه افزوده خواهد شد و این ما را از آن اهداف مد‌نظر جامعه و آرمان‌های حاکم بر آن دور نگه خواهد داشت. درحالی‌که دولت‌ها باید اقدام‌های کارآمدی را به نفع دهک‌های پایین‌تر جامعه به سرانجام برسانند که بشود فقر نسبی را در کل جامعه کمرنگ کرد. اصلاح یارانه‌های پنهان و ارائه این نوع یارانه‌ها برای تقویت اقشار پایین‌دست و ارائه تسهیلات عمده برای پیشرفت نسبی اقشاری با دهک‌های پایین در خصوص وام‌های قرض‌الحسنه، می‌تواند به مرور ضمن از‌میان‌برداشتن فقر نسبی از ایجاد شکاف عمیق بین طبقات مختلف جامعه نیز جلوگیری کند که متأسفانه این روزها شکاف طبقاتی بسیار بارز و برجسته است و این خود برای بسامانی و داشتن جامعه رو‌به‌رشد چندان مطلوب نخواهد بود و البته خود می‌تواند عاملی برای پسرفت‌های عمده تلقی شود.

این روزها مصادف است با روز ریشه‌کنی فقر در جهان و بی‌مناسبت نیست در‌این‌باره بدانیم که در ایران فعالیت‌های بسیاری برای ریشه‌کنی فقر مطلق در جامعه شده است؛ هرچند هنوز سال‌ها طول خواهد کشید که فقر نسبی از این جامعه آرمانی و انقلابی پاک شود. فقر تعاریف متعددی دارد که در کل به دو گروه عمده دسته‌بندی می‌شود. یکم؛ فقر مطلق: فردی که نتواند نیازمندی‌های اولیه‌اش را تأمین کند، دچار فقر مطلق است و این نیازها به خوراک، پوشاک، سرپناه، بهداشت و آموزش مرتبط است و این افراد از میزان کالری کمتری در خوراک روزانه‌شان برخوردارند و این نیازها لازمه یک زندگی عادی برای هر انسانی است که متأسفانه در کل جهان بخشی از مردمان در کشورهای مختلف از فقر مطلق رنج بسیار می‌برند.

دوم؛ فقر نسبی: این فقر بیشتر با تبعیض‌ها و نابرابری‌ها در جامعه تعریف می‌شود. به عبارتی فقر نسبی در مقایسه با دیگران معلوم می‌شود و اینکه افرادی نسبت به داشته‌ها و ثروت دیگران در طبقات فقیر قرار می‌گیرند. به عبارت بهتر افراد را در قیاس با همسایگان و همشهریان و با دهک‌های مختلف اقتصادی، باهم مقایسه می‌کنند و آنانی که درآمد پایین‌تری دارند، در مقایسه با افرادی که درآمد بالاتری دارند، در رفع نیازمندی‌هایشان دچار کمبودها و مشکلات بیشتری می‌شوند. این فقر نسبی در قیاس با جامعه هدف و میانگین درآمد افراد هر جامعه مشخص می‌شود و اینکه آنان که سطح رفاه کمتری دارند، از پس تأمین برخی از نیازمندی‌هایشان به‌سختی بر خواهند آمد.
درحال‌حاضر نیز این دو تعریف برای ریشه‌کنی فقر در جهان به لحاظ اقتصادی کارایی دارد؛ مثلا در جاهایی به دنبال رفع فقر مطلق‌اند و در جاهای دیگر از این مرحله عبور کرده‌اند و امروز به دلیل برخورداری از فقر نسبی به دنبال ریشه‌کنی این نوع فقر هستند. البته فقر نسبی نیازمند اقدامات بنیادین و اصلاحات ساختاری است.
در ایران نیز برای آنکه فقر نسبی ریشه‌کن شود، نیاز به طراحی نظام‌های اقتصادی‌ای است که در آن برابری‌ و عدالت‌محوری پایه و اساس باشد و از تبعیض‌ها و گسست طبقاتی اقتصادی پیشگیری شود. این نظام‌های سه‌گانه عبارت‌اند از نظام یارانه، نظام بانکی و نظام مالیاتی که تا هر سه مورد دگرگون نشود، نمی‌توان موجبات بازتولید ثروت و کاهش فقر نسبی شود. تاکنون تمام دولت‌هایی که سر کار بوده‌اند، همگی برای ریشه‌کن‌کردن فقر مطلق اقدام و در رفع نیازمندی‌های اولیه تلاش‌هایی کرده‌اند که باعث رشد اقتصادی در کشور شده‌ و با ایجاد کار برای آحاد مردم بسترساز اقتصادی شده‌اند که مردم به حداقل‌های یک زندگی عادی دسترسی داشته باشند اما به دلیل غفلت در توزیع یارانه‌ها که بیشتر به‌سوی دهک‌های ثروتمند گرایش پیدا کرده، نظام مالیاتی که به دنبال جذب به‌قاعده مالیات از ثروتمندان نبوده و همچنین نظام بانکی که بیشتر تسهیلات را در اختیار طبقات ثروتمند قرار داده است، زمینه نابرابری‌، گسست و شکاف طبقاتی در ایران فراهم شده است. بنابراین با اصلاح این سه نظام می‌شود در بازتولید ثروت و توزیع آن میان اقشاری با دهک‌های پایین‌تر، باعث از‌بین‌رفتن فقر نسبی شد و تا مادامی که اقدام مؤثری در این زمینه نشود، خواه‌ناخواه این فقر نسبی وجود خواهد داشت.
در چنین شرایطی فقر نسبی امکان گسترش می‌یابد و روز‌به‌روز نیز بر شکاف طبقاتی در جامعه افزوده خواهد شد و این ما را از آن اهداف مد‌نظر جامعه و آرمان‌های حاکم بر آن دور نگه خواهد داشت. درحالی‌که دولت‌ها باید اقدام‌های کارآمدی را به نفع دهک‌های پایین‌تر جامعه به سرانجام برسانند که بشود فقر نسبی را در کل جامعه کمرنگ کرد. اصلاح یارانه‌های پنهان و ارائه این نوع یارانه‌ها برای تقویت اقشار پایین‌دست و ارائه تسهیلات عمده برای پیشرفت نسبی اقشاری با دهک‌های پایین در خصوص وام‌های قرض‌الحسنه، می‌تواند به مرور ضمن از‌میان‌برداشتن فقر نسبی از ایجاد شکاف عمیق بین طبقات مختلف جامعه نیز جلوگیری کند که متأسفانه این روزها شکاف طبقاتی بسیار بارز و برجسته است و این خود برای بسامانی و داشتن جامعه رو‌به‌رشد چندان مطلوب نخواهد بود و البته خود می‌تواند عاملی برای پسرفت‌های عمده تلقی شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها