نقد و تحلیل فیلمتئاتر «شوخی امروزی» در سینماتک خانه هنرمندان ایران
طنز، حقیقت پنهان و گذر از مدرنیسم به پستمدرنیسم
در چهلوهفتمین برنامه نمایش فیلمتئاترهای شاخص، «شوخی امروزی» براساس متن نمایشنامه نوئل پیرس کوارد و به کارگردانی متیو وارکوس (از بسته دراماتورژیهای مدرن، فردیت در برابر جامعه) روی پرده رفت و نشست نقد و تحلیل آن با حضور محسن خیمهدوز (منتقد تئاتر) برگزار شد. داستان «شوخی امروزی» درباره یک بازیگر مشهور و خودشیفته به نام گرافام است که در میانسالی با بحرانهای حرفهای و شخصی خود دست و پنجه نرم میکند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
در چهلوهفتمین برنامه نمایش فیلمتئاترهای شاخص، «شوخی امروزی» براساس متن نمایشنامه نوئل پیرس کوارد و به کارگردانی متیو وارکوس (از بسته دراماتورژیهای مدرن، فردیت در برابر جامعه) روی پرده رفت و نشست نقد و تحلیل آن با حضور محسن خیمهدوز (منتقد تئاتر) برگزار شد. داستان «شوخی امروزی» درباره یک بازیگر مشهور و خودشیفته به نام گرافام است که در میانسالی با بحرانهای حرفهای و شخصی خود دست و پنجه نرم میکند.
در ابتدای این نشست که با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران برگزار شد، محسن خیمهدوز، منتقد و پژوهشگر، درباره فیلمتئاتر «شوخی امروزی» گفت: این فیلمتئاتر با بازی درخشان اندرو اسکات درباره بحران میانسالی یک بازیگر مشهور و تا حدی خودپسند است. زمان ماجرا حدود دهههای ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم است، اما زمان اجرا سال ۲۰۱۹ است و انگار نویسنده تلاش دارد تا تغییرات زیستجهان انسانها را از جهان مدرن به پستمدرن در قالب یک نمایشنامه دراماتورژی کند.
این منتقد با اشاره به دراماتورژی اثر گفت: ما در این اثر با مسئله حقیقت، پنهانکاری حقیقت، دروغگویی و بهسخرهگرفتن ارزشها مواجه هستیم و نویسنده متن، نوئل کارول، از طریق همین دراماتورژی مخاطب را از یک سو با اثری از دهه ۷۰ میلادی مواجه میکند و از طرف دیگر مسائل دوران پستمدرن مثلا عشق، خیانت و تنهایی را مطرح میکند و به هجو میکشد. درواقع، تمام موضوعات جدی دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی در این اثر به شوخی و نهایتا به هجو گرفته شده است؛ تا جایی که گری (با بازی اندرو اسکات) در دیالوگی به این مطلب اشاره میکند که «آرمانگرایی بهشدت مبتذل شده». خیمهدوز ادامه داد: سبک روایتی اثر، غیرکلاسیک و مبتنی بر خردهروایتهای بههمپیوسته است. به عبارت دیگر، سبک روایتی شوخی امروز، پستمدرن است که در عین مفرحبودن، یک نقد تاریخی تلخ است به نیمقرن زیست فرد و جامعه غربی. از این نظر، درس مهمی است برای افراد و جوامع شرقی که توانمندی نقد خود را پیدا و در آثار ادبی و هنری منعکس کنند. خیمهدوز درباره بازیگران گفت: اجرای «بازی در بازی» این اثر هم جذاب است؛ بهطوری که پس از چند بار مشاهده، تازگی و جذابیتش همچنان حفظ شده است. مثل صحنهای که گری متهم است که در بازیاش اوراکت دارد و او میخواهد نشان دهد که اوراکت ندارد؛ هم اوراکت را بازی میکند، هم در بازیاش درباره اوراکت، اوراکت ندارد. او ادامه داد: شوخی امروز بهمثابه نمونهای از جریان پستمدرن، توسط تیم حرفهای از بازیگران، نویسنده و کارگردانی، به شکل معتبری به اجرا درآمده است؛ ازجمله تیم تصویربرداری که با استفاده از چندین دوربین در موقعیتهای مختلف، نماهایی ضبط کرده که ترکیبی شده از دیدگاه تماشاگر در سالن و دیدگاه دکوپاژ سینمایی که در نوع خودش تجربه جذابی در تماشای تئاتر است. خیمهدوز توضیح داد: موضوع «شوخی امروز» بحران زیستی یک بازیگر ۴۰ساله است که مرتب و پیوسته با مسائل شخصی، محیطی و حرفهای خودش مواجه میشود. مکان فیلم، استودیویی است که هم محل کار و رفتوآمد افراد متعدد است، هم محل لحظههایی از زندگی برخی از شخصیتهاست که با حضور چند خدمتکار است. زمان فیلم هم در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی است. ترکیب سه عنصر زمان، مکان و کاراکترها، گذر فرد و جامعه و همچنین تحول نسبت فرد و جامعه از مدرنیسم به پستمدرنیسم را روایت میکند.
این منتقد تأکید کرد: فیلم، مخاطب را با موقعیتهایی مواجه میکند که در آن باورهای سنتی و پیشفرضهای دوران قبل شکسته میشوند و اخلاق و ارزشهای جدیدی براساس موقعیتهای جدید جای آنها را میگیرند. در دوران مدرن، ارزشها، موقعیتها را تعیین میکنند، اما در این اثر پستمدرن میبینیم این موقعیتها هستند که معنا و ارزش خلق میکنند. این منتقد ادامه داد: وقتی مخاطب با نگاه خود به شخصیتها و موقعیتهای این فیلمتئاتر مینگرد، طنز و هجو درون اثر آشکار میشود؛ زیرا این اثر نقد پیشفرضهای عادی پنداشتهشده مخاطبان نیز هست. خیمهدوز ادامه داد: این فیلمتئاتر ضمن اینکه سرگرمکننده است و طولانیبودنش احساس نمیشود، با طنز زیرکانه، موقعیتهایی خلق کرده که مخاطب را به اندیشیدن و بازخوانی ارزشها و باورهایش دعوت میکند. تجربهای که به لحاظ بصری و مفهومی، تئاتر و فیلم را در یک قاب جذاب به هم پیوند میدهد و یک فیلمتئاتر دیدنی خلق میکند.
محسن خیمهدوز، منتقد تئاتر و سینما، درباره فیلمتئاتر مورد بحث میگوید: «یکی از نکات برجسته اثر، مواجهه مخاطب با مسئله حقیقت و پنهانکاری است. شخصیت اصلی، گری استداین (با بازی خوب اندرو اسکات)، بازیگری مشهور و خودپسند، بارها تلاش میکند حقیقت نیاز خودش را نشان دهد، اما اطرافیانش نمیپذیرند و مدام به او میگویند «داری بازی میکنی!». این موقعیت باعث میشود ما با مسئله پیچیده وارونگی ارزشها، دروغ و پنهانکاری روبهرو شویم. او حالا باید طوری بازی کند که نشان دهد بازی نمیکند! و این همان تناقض زیستی انسان پستمدرن است». خیمهدوز تأکید کرد: بنابراین فیلمتئاتر شوخی امروز در ظاهر در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی اتفاق میافتد، اما در حقیقت مخاطب را با دغدغهها و موقعیتهای پستمدرن معاصر مواجه میکند؛ چون فیلمتئاتر در سال ۲۰۱۹ ساخته شده است و این زیرکی نویسنده، با دراماتورژی خوب و مناسب، لوکیشن و فضای دهههای ۶۰ و ۷۰ را با بازیهای پستمدرن و تکیهکلامهای معاصر ترکیب کرده است. سبک فیلمتئاتر شوخی امروز، طنز انتقادی است که با زیرکی به آیرونی نزدیک میشود؛ به همین دلیل این اثر صرفا یک نمایش طنز نیست، بلکه تمام ارزشهای دوران مدرن مثل عشق، خیانت، حقیقت، دوستداشتن و حتی هنر و بازیگری در آن به هجو گرفته میشوند که نتیجه آن خنده و تلخی همزمان است. این منتقد توضیح داد: یکی از جملات کلیدی فیلم این است: «آرمانگرایی بهشدت مبتذل شده»؛ این جمله به شکلی طنزآمیز، تمام شعارها و روایتهای کلان دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی را نقد میکند. او درباره سبک روایت فیلم گفت: این اثر روایت خطی ندارد، سیال ذهن هم نیست و تردد زمانی هم ندارد. متن براساس خوردهروایتهای بههمپیوسته و گاه بیسرانجام ساخته شده است. این فرم پستمدرن، در کنار طنز انتقادی و آیرونی، باعث میشود مخاطب ضمن لذتبردن از ریتم و بازیها، نقدی تاریخی و اجتماعی را هم بر جامعه و سنت زیستیاش ببیند. خیمهدوز در نتیجه این تحلیل بیان کرد: فیلم هم مفرح است و هم تلخ؛ شوخیها، تکیهکلامها و طنزها با فرهنگ مخاطبان همخوانی دارد و باعث خنده میشود، اما در پس آن، نقدی تاریخی و فلسفی از گذر ارزشها و باورهای انسانی نیز مطرح است. این فیلم نمونهای موفق از طنز انتقادی پستمدرن به شمار میآید که هم سرگرمکننده است و هم اندیشمندانه.
این منتقد درباره تغییراتی که در فیلمتئاتر نسبت به متن اصلی نمایشنامه رخ داده است، گفت: یکی از تفاوتهای مهم، اضافهشدن روابط میان کاراکترهاست. در متن اصلی چنین روابطی وجود ندارد، اما به اقتضای زمانه و با توجه به شخصیت اندرو اسکات، این روابط وارد اثر شده و به شیوه درستی هم دراماتورژی شده است. این تغییر، نه صرفا به اقتضای شخصیت، بلکه به اقتضای ارزشها و موقعیتهای دوران پستمدرن است؛ جایی که طنز انتقادی و آیرونی به معنای هجو، از مرحله طنز گذشته و هر معنایی را بیمعنا کرده. او ادامه داد: این اضافهشدن، به شکلی هوشمندانه نشان میدهد آزادی جنسی که زمانی نماد مدرنیته و پیشروی فرهنگی بود، میتواند به ابتذال کشیده شود. طنز فیلم زمانی گستردهتر میشود که واژهای مثل فاحشه این بار در مورد همجنسگرایی، با همان زیرکی آیرونیک مورد استفاده قرار گرفته است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.