خودکشی؛ فریاد بیصدا
خودکشی یک انتخاب شخصی نیست؛ یک پرونده اجتماعی-روانی است. هر بار که کسی این مرگ را انتخاب میکند، درواقع سندی دیگر از شکست جمعی ما ثبت میشود. شکست خانوادهای که پناه نبوده، جامعهای که شنونده نبوده و سیستمی که هیچ امیدی نساخته است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
پگاه پاکزاد: خودکشی یک انتخاب شخصی نیست؛ یک پرونده اجتماعی-روانی است. هر بار که کسی این مرگ را انتخاب میکند، درواقع سندی دیگر از شکست جمعی ما ثبت میشود. شکست خانوادهای که پناه نبوده، جامعهای که شنونده نبوده و سیستمی که هیچ امیدی نساخته است. در روانشناسی، خودکشی اغلب محصول ناامیدی است. اما در جامعه ما این ناامیدی تنها یک احساس درونی نیست، بلکه یک ساختار بیرونی است. اقتصاد لهشده: سفرهای که هر روز کوچکتر میشود، امید را هم از لقمهها بیرون میکشد. خشونت خانگی: خانهای که باید امنترین جای جهان باشد، گاهی از خیابان هم ناامنتر است.
تنهایی اجتماعی: جامعهای که گوش شنوا ندارد، آدمها را در دردشان غرق میکند. تبعیض و بیعدالتی: وقتی آینده به اندازه گذشته تیره است، انتخاب مرگ به جای زندگی، عجیب به نظر نمیرسد.
ناامیدی در ایران مثل هوای آلوده است؛ همه ناچاریم آن را تنفس کنیم. جوانی که آیندهاش یا مهاجرتی پرهزینه است یا بیکاری ممتد، دختری که خانهاش شکنجهگاه است و مردی که از پس اجارهخانه برنمیآید، همه در یک نقطه مشترک میشوند: احساس اینکه هیچ راهی باقی نمانده است. چندی پیش معاون اجتماعی بهزیستی اعلام کرد کسانی که اقدام به خودکشی میکنند و خانه امنی ندارند، میتوانند تا یک سال در مراکز این سازمان بمانند. این تصمیم ارزشمند است. بالاخره نهادی رسمی پذیرفته که خانه همیشه پناه نیست، اما واقعیت این است که یک سال نگهداری، بدون درمان تخصصی، حمایت شغلی و بازسازی روابط اجتماعی، بیشتر شبیه مُسکن است تا درمان! زخم را میپوشاند، اما عفونت همچنان باقی میماند. دمل چرکینی که فقط مدتی دیده نمیشود. چه میتوان کرد؟ شکستن سکوت: تا وقتی خودکشی تابو باشد، قربانیانش بیصدا خواهند مرد. دسترسی به رواندرمانی: روانشناسی نباید کالای لوکس باشد. درمان باید در دسترس همه باشد. حمایت اجتماعی و اقتصادی: گرسنگی و ناامنی مالی، امید را میکشد، قبل از آنکه رواندرمانگر برسد. بازسازی خانواده: خانه باید دوباره خانه شود، نه میدان جنگ.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.