تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران

مانی سپهری: «داستانهای پشت پرده» کتابی است پژوهشی از آرش آذرپناه که در نشر نیماژ منتشر شده است. موضوع این کتاب چنانکه در عنوان فرعی آن نیز آمده «تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران» است. بر کسانی که ادبیات کلاسیک ایران را خواندهاند و با آن آشنایی دارند، پوشیده نیست که «تمثیل» از دیرباز شیوهای مرسوم در ادبیات ما بوده است، همچنانکه این شیوه در ادبیات جهان نیز از اعصار کهن مرسوم بوده و رواج داشته است. ریشههای تمثیلپردازی در ادبیات کلاسیک ایران را میتوان در بسیاری از آثار مشهور کهن مانند مثنوی مولوی، منطقالطیر عطار، قصههای شیخ اشراق و گلستان سعدی بازجست. همچنین کلیله و دمنه که اصلِ آن به ادبیات هند بازمیگردد از منابع مهم تمثیلپردازی در ادبیات کهن است. البته میان نوع و مضمون تمثیل در ادبیات کلاسیک ایران و ادبیات معاصر تفاوتها و تمایزهایی وجود دارد که آذرپناه در کتاب خود به این تفاوتها و تمایزها نیز پرداخته است. در دوران معاصر و با وقوع انقلاب مشروطه و ورود مضامین سیاسی و اجتماعی به ادبیات، ادبیات تمثیلی نیز از این تحول متأثر شد و تمثیلهای سیاسی و اجتماعی در ادبیات معاصر پررنگ شدند
و همچنین انواع دیگری از تمثیل که برآمده از مسائل تازه بودند.
موضوع اصلی کتاب «داستانهای پشت پرده» چنانکه گفته شد تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران است، اما با توجه به قدمت تمثیلپردازی در ادبیات ایران و جهان، پرداختن به این موضوع با دوره زمانی مشخص، نیاز دارد به ارائه پیشینهای دورتر از موضوع اصلی بحث و همچنین روشنکردن اینکه «تمثیل» دقیقا چیست و چه تفاوتی دارد با دیگر شیوههای بیان ادبی که به آن نزدیکاند. همچنین لازم است وجه تمایز تمثیل در ادبیات کهن با تمثیل در ادبیات جدید روشن شود. به همین دلایل است که آذرپناه در کتاب «داستانهای پشت پرده» از همان آغاز وارد موضوع اصلی نشده و پیش از ورود به بحث تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران، بهطور مفصل به مباحثی همچون مفهوم و تعریف تمثیل پرداخته و همچنین پیشینهای از تمثیل در ادبیات قدیم ایران بهدست داده و آنگاه بر سرِ بحث اصلی رفته است.
کتاب از هشت فصل تشکیل شده است. در فصل اول، با توجه به اینکه تمرکز کتاب بر داستان کوتاه است، به تاریخچه و تعریف داستان کوتاه پرداخته شده است. فصل دوم درباره مفهوم تمثیل و ویژگیهای آن است. در این فصل مفهوم تمثیل از دیدگاههای گوناگون بررسی شده و همچنین به گونهشناسی تمثیل و تفاوت تمثیل با صناعات نزدیک به آن پرداخته شده است. تاریخچه تمثیل و درآمدی بر تمثیلگرایی در داستان کوتاه معاصر فارسی موضوع فصل سوم کتاب است. در این فصل به پیشینه تمثیل و ریشههای تاریخی آن و تفاوت روایتهای تمثیلی در داستان معاصر با تمثیل در ادبیات کهن پرداخته شده و از فصل چهارم به بعد داستانهای کوتاه تمثیلی معاصر فارسی، از سال 1300 تا سال 1370، براساس دستهبندیای که نویسنده ارائه داده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. نویسنده، داستانهای کوتاه تمثیلی در ادبیات معاصر ایران را به لحاظ مضمون تمثیلی آنها به پنج دسته تقسیم کرده که عبارتند از: داستانهای تمثیلی سیاسی، داستانهای تمثیلی اجتماعی، داستانهای تمثیلی فلسفی و اندیشهمحور، داستانهای تمثیلی اسطورهای- تاریخی و داستانهای تمثیلی روانشناختی. ناگفته نماند که تمرکز این پژوهش طبیعتا
بر آن نوع از ادبیات تمثیلی است که خصلتی روایی و داستانی دارد و عرصه بروز آن یک روایت داستانی است. این نوع از تمثیلپردازی، چنانکه نویسنده در مقدمه کتاب اشاره کرده، همان است که در ادبیات غرب به آن «الگوری» میگویند. آذرپناه در پیشگفتار کتاب درباره الگوری و تفاوت آن با گونههای دیگر تمثیلپردازی مینویسد: «تمثیلپردازی در دوران معاصر از اهداف تعلیمی و اندرزگویانهی کهن دور شده است و در کارکردی دیگرگون، به جای اینکه لایهی معنایی خود را برای مخاطب، ملموس کند تا پیام اخلاقی و انتزاعیاش را آشکار کرده باشد، تلاش میکند معنای تمثیلی را در زیر روایت ظاهری پنهان نماید. اهدافِ سیاسی، اجتماعی و عقیدتیِ تمثیلپردازی را در قرون وسطا و در ایرانِ پس از مشروطه، میتوان هدفهای تازهی تمثیل در مقایسه با تمثیلهای کهن دانست؛ به اینسان تمثیل کارکرد اقناعی و پندآموزِ خود را در تمثیل تعلیمی به نفعِ نجات تمثیلپرداز از قهر حاکمان در تمثیل سیاسی و اجتماعی، کنار میگذارد. این تمثیلی که برخلاف تمثیلپردازیِ اقناعی و تعلیمی در حکایتهای اخلاقی و افسانههای حیوانات، خاصیت پنهانسازی دارد، همان تمثیلی است که در سنت تمثیلپردازی
در غرب با عنوان الگوری خوانده میشود و جایگاهِ پرداخت و بیان آن یک روایت منثور داستانی است. بنابراین اولین ویژگی یک تمثیل در معنای الگوری- که محور بحث این پژوهش در داستان کوتاه است
- خاصیت رواییِ آن یا داشتن یک روایت داستانی است؛ روایت داستانیای که در زیر قصهی ظاهریِ خود یک معنا و مفهوم باطنی نهفته دارد. در یک الگوری یا تمثیل رمزی هر عنصری از درونِ روایت، نمادی از یک مابهازای بیرونی است، در نتیجه با جایگزینی مابهازاهای بیرونی به جایِ واحدهایِ نمادینِ درون متن، مفهوم درونی یا تمثیلیِ داستان بهدست میآید. در حقیقت این واحدهای نمادین در ارتباطی هماهنگ و انداموار با یکدیگر ساختِ تمثیلی داستان را میسازند.»
در «داستانهای پشت پرده» بسیاری از داستانهای کوتاه معروف ادبیات معاصر ایران از منظر تمثیل بررسی شدهاند و البته در این کتاب تنها به آثار مشهور بسنده نشده و داستانهایی هم که، چه بسا به دلیل اینکه سالهاست تجدید چاپ نشدهاند و در دسترس نیستند، مهجور مانده و کمتر خوانده شدهاند اگر در موضوع این پژوهش میگنجیدهاند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. قصههای چهارم و هفتم از «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی، «انتری که لوطیش مرده بود» صادق چوبک، «سراسر حادثه» بهرام صادقی، «سه قطره خون» صادق هدایت، «طوطی مرده همسایه من» ابراهیم گلستان، «ماهی سیاه کوچولو» از صمد بهرنگی، «عقد» از اسماعیل فصیح، «قبر گبری» از علیاشرف درویشیان، «دست تاریک، دست روشن» هوشنگ گلشیری، «مرغدانی» محمد محمدعلی، «حفره» از قاضی ربیحاوی، «کارد را گذاشته بود زیر گلویم» جواد مجابی، «مهرهی مار» م.الف.بهآذین، «آنچه فردا بینی و پسفردا و پسانفردا» از رضا دانشور از جمله داستانهایی هستند که در این کتاب با محوریت تمثیل بررسی و تحلیل شدهاند.
مانی سپهری: «داستانهای پشت پرده» کتابی است پژوهشی از آرش آذرپناه که در نشر نیماژ منتشر شده است. موضوع این کتاب چنانکه در عنوان فرعی آن نیز آمده «تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران» است. بر کسانی که ادبیات کلاسیک ایران را خواندهاند و با آن آشنایی دارند، پوشیده نیست که «تمثیل» از دیرباز شیوهای مرسوم در ادبیات ما بوده است، همچنانکه این شیوه در ادبیات جهان نیز از اعصار کهن مرسوم بوده و رواج داشته است. ریشههای تمثیلپردازی در ادبیات کلاسیک ایران را میتوان در بسیاری از آثار مشهور کهن مانند مثنوی مولوی، منطقالطیر عطار، قصههای شیخ اشراق و گلستان سعدی بازجست. همچنین کلیله و دمنه که اصلِ آن به ادبیات هند بازمیگردد از منابع مهم تمثیلپردازی در ادبیات کهن است. البته میان نوع و مضمون تمثیل در ادبیات کلاسیک ایران و ادبیات معاصر تفاوتها و تمایزهایی وجود دارد که آذرپناه در کتاب خود به این تفاوتها و تمایزها نیز پرداخته است. در دوران معاصر و با وقوع انقلاب مشروطه و ورود مضامین سیاسی و اجتماعی به ادبیات، ادبیات تمثیلی نیز از این تحول متأثر شد و تمثیلهای سیاسی و اجتماعی در ادبیات معاصر پررنگ شدند
و همچنین انواع دیگری از تمثیل که برآمده از مسائل تازه بودند.
موضوع اصلی کتاب «داستانهای پشت پرده» چنانکه گفته شد تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران است، اما با توجه به قدمت تمثیلپردازی در ادبیات ایران و جهان، پرداختن به این موضوع با دوره زمانی مشخص، نیاز دارد به ارائه پیشینهای دورتر از موضوع اصلی بحث و همچنین روشنکردن اینکه «تمثیل» دقیقا چیست و چه تفاوتی دارد با دیگر شیوههای بیان ادبی که به آن نزدیکاند. همچنین لازم است وجه تمایز تمثیل در ادبیات کهن با تمثیل در ادبیات جدید روشن شود. به همین دلایل است که آذرپناه در کتاب «داستانهای پشت پرده» از همان آغاز وارد موضوع اصلی نشده و پیش از ورود به بحث تمثیل در داستان کوتاه معاصر ایران، بهطور مفصل به مباحثی همچون مفهوم و تعریف تمثیل پرداخته و همچنین پیشینهای از تمثیل در ادبیات قدیم ایران بهدست داده و آنگاه بر سرِ بحث اصلی رفته است.
کتاب از هشت فصل تشکیل شده است. در فصل اول، با توجه به اینکه تمرکز کتاب بر داستان کوتاه است، به تاریخچه و تعریف داستان کوتاه پرداخته شده است. فصل دوم درباره مفهوم تمثیل و ویژگیهای آن است. در این فصل مفهوم تمثیل از دیدگاههای گوناگون بررسی شده و همچنین به گونهشناسی تمثیل و تفاوت تمثیل با صناعات نزدیک به آن پرداخته شده است. تاریخچه تمثیل و درآمدی بر تمثیلگرایی در داستان کوتاه معاصر فارسی موضوع فصل سوم کتاب است. در این فصل به پیشینه تمثیل و ریشههای تاریخی آن و تفاوت روایتهای تمثیلی در داستان معاصر با تمثیل در ادبیات کهن پرداخته شده و از فصل چهارم به بعد داستانهای کوتاه تمثیلی معاصر فارسی، از سال 1300 تا سال 1370، براساس دستهبندیای که نویسنده ارائه داده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. نویسنده، داستانهای کوتاه تمثیلی در ادبیات معاصر ایران را به لحاظ مضمون تمثیلی آنها به پنج دسته تقسیم کرده که عبارتند از: داستانهای تمثیلی سیاسی، داستانهای تمثیلی اجتماعی، داستانهای تمثیلی فلسفی و اندیشهمحور، داستانهای تمثیلی اسطورهای- تاریخی و داستانهای تمثیلی روانشناختی. ناگفته نماند که تمرکز این پژوهش طبیعتا
بر آن نوع از ادبیات تمثیلی است که خصلتی روایی و داستانی دارد و عرصه بروز آن یک روایت داستانی است. این نوع از تمثیلپردازی، چنانکه نویسنده در مقدمه کتاب اشاره کرده، همان است که در ادبیات غرب به آن «الگوری» میگویند. آذرپناه در پیشگفتار کتاب درباره الگوری و تفاوت آن با گونههای دیگر تمثیلپردازی مینویسد: «تمثیلپردازی در دوران معاصر از اهداف تعلیمی و اندرزگویانهی کهن دور شده است و در کارکردی دیگرگون، به جای اینکه لایهی معنایی خود را برای مخاطب، ملموس کند تا پیام اخلاقی و انتزاعیاش را آشکار کرده باشد، تلاش میکند معنای تمثیلی را در زیر روایت ظاهری پنهان نماید. اهدافِ سیاسی، اجتماعی و عقیدتیِ تمثیلپردازی را در قرون وسطا و در ایرانِ پس از مشروطه، میتوان هدفهای تازهی تمثیل در مقایسه با تمثیلهای کهن دانست؛ به اینسان تمثیل کارکرد اقناعی و پندآموزِ خود را در تمثیل تعلیمی به نفعِ نجات تمثیلپرداز از قهر حاکمان در تمثیل سیاسی و اجتماعی، کنار میگذارد. این تمثیلی که برخلاف تمثیلپردازیِ اقناعی و تعلیمی در حکایتهای اخلاقی و افسانههای حیوانات، خاصیت پنهانسازی دارد، همان تمثیلی است که در سنت تمثیلپردازی
در غرب با عنوان الگوری خوانده میشود و جایگاهِ پرداخت و بیان آن یک روایت منثور داستانی است. بنابراین اولین ویژگی یک تمثیل در معنای الگوری- که محور بحث این پژوهش در داستان کوتاه است
- خاصیت رواییِ آن یا داشتن یک روایت داستانی است؛ روایت داستانیای که در زیر قصهی ظاهریِ خود یک معنا و مفهوم باطنی نهفته دارد. در یک الگوری یا تمثیل رمزی هر عنصری از درونِ روایت، نمادی از یک مابهازای بیرونی است، در نتیجه با جایگزینی مابهازاهای بیرونی به جایِ واحدهایِ نمادینِ درون متن، مفهوم درونی یا تمثیلیِ داستان بهدست میآید. در حقیقت این واحدهای نمادین در ارتباطی هماهنگ و انداموار با یکدیگر ساختِ تمثیلی داستان را میسازند.»
در «داستانهای پشت پرده» بسیاری از داستانهای کوتاه معروف ادبیات معاصر ایران از منظر تمثیل بررسی شدهاند و البته در این کتاب تنها به آثار مشهور بسنده نشده و داستانهایی هم که، چه بسا به دلیل اینکه سالهاست تجدید چاپ نشدهاند و در دسترس نیستند، مهجور مانده و کمتر خوانده شدهاند اگر در موضوع این پژوهش میگنجیدهاند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. قصههای چهارم و هفتم از «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی، «انتری که لوطیش مرده بود» صادق چوبک، «سراسر حادثه» بهرام صادقی، «سه قطره خون» صادق هدایت، «طوطی مرده همسایه من» ابراهیم گلستان، «ماهی سیاه کوچولو» از صمد بهرنگی، «عقد» از اسماعیل فصیح، «قبر گبری» از علیاشرف درویشیان، «دست تاریک، دست روشن» هوشنگ گلشیری، «مرغدانی» محمد محمدعلی، «حفره» از قاضی ربیحاوی، «کارد را گذاشته بود زیر گلویم» جواد مجابی، «مهرهی مار» م.الف.بهآذین، «آنچه فردا بینی و پسفردا و پسانفردا» از رضا دانشور از جمله داستانهایی هستند که در این کتاب با محوریت تمثیل بررسی و تحلیل شدهاند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.