تفاوت تجربه زیسته در تقابل با ستارگان
سفر مسی به هند، یادآور آمدن رونالدو به تهران بود. همان تصاویری که رسانهها از دیدن هواداران رونالدو در تهران به تصویر کشیدند، این بار در هند اتفاق افتاد. صحنههایی که بیشتر یک آشوب، شورش و قیام ملی را نشان میدهد تا دیدن یک ستاره فوتبال. آیا در هند هم مردم از فقر تجربه رنج میبرند؟ ما در ایران به دلیل شرایط خاصی که داریم مدتهاست شانس و فرصت تجربهکردن را نداریم
به گزارش گروه رسانهای شرق،
افسون حضرتی: سفر مسی به هند، یادآور آمدن رونالدو به تهران بود. همان تصاویری که رسانهها از دیدن هواداران رونالدو در تهران به تصویر کشیدند، این بار در هند اتفاق افتاد. صحنههایی که بیشتر یک آشوب، شورش و قیام ملی را نشان میدهد تا دیدن یک ستاره فوتبال. آیا در هند هم مردم از فقر تجربه رنج میبرند؟ ما در ایران به دلیل شرایط خاصی که داریم مدتهاست شانس و فرصت تجربهکردن را نداریم. یعنی کسانی که توانستند دو سال قبل رونالدو را از پشت شیشههای اتوبوس ببینند، احتمالا خوششانسترین ایرانیها در تاریخ خواهند بود. اما هندیها هم مثل ما چنین تجربهای دارند؟ هند که در سالهای اخیر درهای توسعه را به روی خود باز کرده، شاید از نظر توسعه سیاسی و اقتصادی به تدریج به جمع کشورهای پیشرو حرکت کند، اما به نظر میرسد همچنان در بخش فرهنگی این کشور نیازمند توسعه و ترویج است. مسی برای یک تور سهروزه با عنوان «بهترینِ تاریخ» (GOAT) در هند حضور دارد. طبق برنامه، این ستاره آرژانتینی از شنبه تا دوشنبه قرار بود در قالب برنامهای فشرده به شهرهای کلکته، حیدرآباد، بمبئی و دهلی سفر کند؛ برنامهای که شامل دیدارهای نمایشی، ملاقاتهای ویژه با میهمانان خاص و تعامل با ورزشکاران جوان و آیندهدار است.
فاصله معناداری که ستارههای دستنیافتنی در دنیای خود با علاقهمندانشان دارند، باعث تکرار چنین حوادثی میشود. متأسفانه رسانهها هم در ایجاد این فاصله نقش بسزایی دارند. بازنشر زندگیهای خاص و غیرقابل تکرار برای مردم عادی باعث میشود دوستداران آنها، تصوری فرازمینی از آنها داشته باشند. شاید اولین و آخرین باری بود که رونالدو به ایران آمد، اما دیدن لحظه به لحظه زندگی دستنیافتنی او در رسانهها باعث شده دیدن لحظهای از کسانی مانند رونالدو و مسی، یعنی دستیافتن به راز نیستی و فناناپذیری. رسانهها بهخوبی میدانند چطور باید از دل یک داستان ساده، حماسه بسازند؛ همانطور که بهخوبی میدانند چه زمانی باید ستارهها را خاموش کرده و به کنج انزوا راهیشان کنند. در این فاصلهگذاری معناداری که بین مردم واقعی و ابرستاره پیش میآید، ستارگان هم بهخوبی نقش خود را بازی میکنند. آنها حتی برای یک لحظه هم تصویری از سختیهایشان به تصویر نمیکشند. زندگی آنها یعنی بودن و زیستن در ناز و نعمت. برای همین است که مردم به آنها به شکل یک نسخه برای رسیدن به چنین رفاهی نگاه میکنند. برای دیدن شکوهی که آنها از خود به تصویر میکشند، زیر دست و پا له میشوند تا بلکه از دَم معجزهگرشان سود ببرند. به نظر میرسد در کشورهایی که رفاه عمومی بالاست و مردم عادی در یک آسودگی به سر میبرند، چنین ولعی برای دیدن ستارهها هم نیست. مردم هر هفته به ورزشگاهها میروند و بازی تیمهای محبوب خود و ستارگان تیمهایشان را میبینند؛ چون نظم اجتماعی در چنین جوامعی بیشتر حاکم است. برای هندیها هم دیدن مسی یعنی اتفاقی باورنکردنی در طول دوران حیاتشان. نکته قابل تأمل این است که در این آمدن و رفتن، باز هم مسی است که درآمد بیشتری کسب میکند، اما توده مردم به غیر از دیدن شبحی از دور، دستاورد دیگری نخواهند داشت. اینجاست که هرم مازلو در چنین مواقعی هم معنا میشود و هم بهخوبی خود را نشان میدهد. اروپاییها و حتی مردم آمریکا که در یکی، دو سال اخیر میزبان ستارگان جهان ورزش هستند، چنین رفتارهایی را کمتر نشان میدهند. تفاوت تجربه زیسته در دو جهان متفاوت اینگونه خود را نشان میدهد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.