|

گفت‌وگو با رسول لاهیجانیان

فرهنگ خورشیدی، توسعه خرد و موانع ساختاری سرمایه‌گذاری در تجدیدپذیرها

انرژی خورشیدی، در زیرمجموعه انرژی‌های تجدیدپذیر قرار می‌گیرد، ازاین‌رو که این انرژی به منبع نامتناهی و پربرکت خورشید متصل است. اما این انرژی، بعد از واردشدن به جو زمین، با زوایای متفاوتی به جو زمین می‌تابد و براساس این زوایای متفاوت، شدت و ضعف می‌گیرد. آیا به همین دلیل روشن می‌توانیم انرژی خورشیدی را یک انرژی محلی بنامیم؟

فرهنگ خورشیدی، توسعه خرد  و موانع ساختاری سرمایه‌گذاری در تجدیدپذیرها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

رویا خوشنویس: انرژی خورشیدی، در زیرمجموعه انرژی‌های تجدیدپذیر قرار می‌گیرد، ازاین‌رو که این انرژی به منبع نامتناهی و پربرکت خورشید متصل است. اما این انرژی، بعد از واردشدن به جو زمین، با زوایای متفاوتی به جو زمین می‌تابد و براساس این زوایای متفاوت، شدت و ضعف می‌گیرد. آیا به همین دلیل روشن می‌توانیم انرژی خورشیدی را یک انرژی محلی بنامیم؟ به این معنا که نوع جغرافیا، کیفیت این انرژی و رابطه ما با آن را مشخص می‌کند. اگر این انرژی را محلی بدانیم، چرا ایران با ظرفیت قابل‌توجه خورشیدی، هنوز در نقطه‌ای بسیار پایین‌تر از پتانسیل واقعی خود ایستاده است. آیا محلی‌بودن به معنای واردشدن فضای اقتصادی خرد در سیستم استفاده از انرژی خورشیدی است؟ آیا «شهرک‌های خورشیدی» راه‌حل ایجاد فضای محلی هستند؟ برای بررسی این شکاف میان ظرفیت و واقعیت، با دکتر رسول لاهیجانیان، پژوهشگر و تحلیلگر سیاست‌گذاری انرژی، به گفت‌وگو نشستیم.

 سال‌هاست این پرسش تکرار می‌شود که چرا گذار به انرژی خورشیدی در ایران بسیار کند پیش می‌رود؟ مشکل در سیاست است یا فرهنگ؟

این سؤال ریشه در فرهنگ انرژی ما دارد و اقتصاد انرژی ایران بر بستر یک فرهنگ نفتی شکل گرفته است. فرهنگی که در آن چند شرکت بزرگ و انحصار دولتی همه‌‌چیز را تعیین می‌کنند. اما انرژی خورشیدی برعکس انرژی فسیلی است. این انرژی دارای سیستم فناوری سبک است. نیاز به سرمایه کوچک‌تر دارد و تنوع بازیگران و مشارکت مردمی در آن به چشم می‌خورد. تا وقتی ذهنیت ما همچنان روی منطق «پروژه‌های بزرگ» قفل باشد، خورشیدی که ذاتا خردمحور است، طبیعی رشد نمی‌کند. مدل پیشنهادی ما، توسعه خرد است. توسعه خرد در ایران سابقه‌ای دیرینه دارد.

 شما بارها از «توسعه خرد» در ایران حرف زده‌اید. این پیشینه چه ارتباطی با خورشیدی دارد؟

اقتصاد ایران پر از مثال‌های موفق توسعه خرد است. زعفران، پسته، برنج، باغداری، ساخت‌وساز شهری. نیروی محرکه اینها سرمایه‌های بزرگ دولتی نبود؛ شبکه‌های کوچک و متکثر مردم بودند. انرژی خورشیدی هم فقط زمانی فراگیر می‌شود که مردم حس کنند ورود به آن مثل ساخت‌وساز یک واحد کوچک یا کاشت یک قطعه محصول است، نه پروژه‌ای سنگین که فقط وزارتخانه‌ها قادر به انجامش‌ هستند. معتقدم ریشه فرهنگی، آماده است؛ فقط ساختار اداری با آن هماهنگ نیست.

 در این چارچوب، چه نقش‌هایی باید ایجاد شوند تا اکوسیستم خورشیدی در ایران شکل بگیرد.

«اکوسیستم خورشیدی»، حلقه گمشده بن‌بست انرژی است. توسعه تجدیدپذیر بدون اکوسیستم ممکن نیست. خورشیدی فقط «پنل» نیست؛ مجموعه‌ای از نقش‌هاست: نصاب، تعمیرکار، فروشنده قطعات، کارگزار فنی، شرکت خدماتی و مهم‌تر از همه اپراتورهای محلی که این حلقه‌ها را به هم وصل می‌کنند. در کشورهای پیشرفته، فردی که تصمیم به نصب پنل می‌گیرد، با یک اپراتور طرف است که تمام مسیر را ساده می‌کند؛ اما در ایران این زنجیره پاره است و نتیجه‌اش فرسایش سرمایه‌گذار است.

 شما از شهرک‌های خورشیدی به‌عنوان یکی از کلیدی‌ترین ابزارهای توسعه نام می‌برید. چرا؟

چون شهرک خورشیدی، سد راه سرمایه‌گذار خرد را برمی‌دارد: بوروکراسی سه‌گانه محیط زیست، جهاد کشاورزی و برق منطقه‌ای. عبور از این سه مرحله برای یک فرد یا یک سرمایه‌گذار کوچک تقریبا ناممکن است. یک نقص کوچک در مدارک، کار را از صفر بازمی‌گرداند و ماه‌ها زمان از بین می‌رود. اما وقتی شهرک خورشیدی ایجاد شود، کل زمین در سطح کلان یک‌ بار مجوز محیط زیست می‌گیرد. یک اپراتور در این شهرک، کارهای اداری مربوطه را انجام خواهد داد. اپراتور عنصر کلیدی در شهرک خورشیدی خواهد بود.

 نقش این اپراتور چه خواهد بود؟ در صحبت‌هایتان از «اپراتور‌های محلی» به عنوان عناصر کلیدی مورد نیاز نام بردید. لطفا بیشتر توضیح دهید.

اپراتور پلی میان نیروگاه خرد و بازار برق است. کاربری یک منطقه یا یک شهرک توسط جهاد کشاورزی تعیین می‌شود. ‍پس از آن تأیید فنی و اتصال توسط برق منطقه‌ای صادر می‌شود و سپس این قطعات آماده، با تمام مجوز‌های قانونی در اختیار سرمایه‌گذاران خرد قرار می‌گیرد. وقتی این کارها توسط اپراتور محلی انجام شود، یعنی حذف هفت‌ خان اداری و تبدیل یک مسیر فرسایشی به یک مسیر صنعتی و قابل پیش‌بینی.

این نکته بسیار مهم است: سرمایه‌گذار خرد نباید مستقیم وارد بازار برق شود. بازار برق تخصصی، نوسانی و پر از قواعد پیچیده است. و اپراتور مسئولیت انجام این کارها را بر عهده خواهد گرفت. آنها برق واحدهای کوچک را جمع می‌کنند، یک بسته بزرگ می‌سازند و آن را در بازار می‌فروشند. مزیت این مدل این است که سرمایه‌گذار خرد از پیچیدگی بازار دور می‌ماند. قیمت فروش بهتر می‌شود، ریسک نوسان قیمت کاهش می‌یابد و مدیریت قراردادها استاندارد می‌شود. این مدل در اروپا، چین و ترکیه جواب داده و تنها راه واقعی مشارکت خرد در خورشیدی است.

 منظور شما این است که بوروکراسی توسعه خورشیدی پیچیده است. این را من به درستی درک کرده‌ام. و از نظر من، نگاه به انرژی خورشیدی اگر شبیه به نگاه به انرژی فسیلی باشد، به این معناست که اولین آجر این دیوار کج گذاشته شده است.

بله، در واقع انحصار تعرفه‌ای ترمز پنهان توسعه خورشیدی است. مشکل این است که دولت تنها خریدار برق خورشیدی است و خودش هم قیمت را تعیین می‌کند. سرمایه‌گذار هیچ انتخابی ندارد؛ نمی‌تواند برقش را در بازار آزاد بفروشد، نمی‌تواند به مصرف‌کننده محلی بفروشد، و حتی نمی‌تواند در مورد نرخ مذاکره کند. این ساختار یک انحصار تمام‌عیار است. یک تولیدکننده برق خورشیدی حق دارد برق را به شبکه، به بازار عمده‌فروشی، به اپراتور بفروشد یا به مشتری محلی بفروشد. هیچ‌کدام از این مسیرهای تعریف‌شده و جذاب برای سرمایه‌گذاری در کشور ما تعریف نشده‌اند.

 کدام موانع باید فورا برطرف شود تا انرژی خورشیدی صنعتی شود؟

مهم‌ترین موانع سرمایه‌گذاری، انتقال یک‌طرفه ریسک است. مهم‌ترین مانع این است که شرکت‌های برق منطقه‌ای و توزیع، تقریبا تمام ریسک‌ها را به سرمایه‌گذار منتقل کرده‌اند. در بسیاری از ابلاغیه‌ها نوشته‌اند که اگر شبکه به هر دلیل— خاموشی، خطای پست، مانور حفاظتی، محدودیت شبکه— نیروگاه را از مدار خارج کند، تمام خسارت با سرمایه‌گذار است. حتی اگر شبکه خودش نتواند برق تولیدشده را منتقل کند، باز هم می‌گویند «مسئولیتی نداریم». این در دنیا بی‌سابقه است. در همه بازارهای پیشرفته، اپراتور شبکه موظف است عدم‌النفع تولیدکننده را جبران کند.

 آقای لاهیجانیان، قبول دارید که اگر ما اعتراض نکنیم و به روند پیش‌رو انتقاد نداشته باشیم، سیستم کنونی انرزی خورشیدی تبدیل به جولانگاهی برای پول‌شویی خواهد شد؟

این سؤال برمی‌گردد به سیستم سرمایه‌گذاری با ریسک یک‌طرفه و همان‌طورکه گفته شد کاغذبازی‌ها و بوروکراسی‌ها مانع بسیار دست و پاگیری هستند که پتانسیل این را دارند که تبدیل به فضاهایی برای ایجاد فساد مالی شوند.

 با همه این چالش‌ها، آینده خورشیدی را چگونه می‌بینید؟

ریشه فرهنگی گذار به انرژی پاک در جامعه ایران موجود است. ما تجربه‌ای طولانی در توسعه خرد داریم و جامعه برای مشارکت گسترده آماده است. اما ساختار نهادی باید خود را با این واقعیت هماهنگ کند. اگر مسیر اداری کوتاه، مجوزها تجمیع، ریسک‌ها منصفانه و بازار برق رقابتی شود، انرژی خورشیدی می‌تواند به یک صنعت گسترده اجتماعی بدل شود. انرژی خورشیدی فقط یک فناوری نیست؛ یک تغییر فرهنگی در شیوه زندگی و مدیریت انرژی است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.