طبیعتی که ذهن میآفریند
هنر هرگز صرفا بازتاب جهان نیست؛ بلکه تعبیری از آن است. نمایشگاه «مرزهای خیال و واقعیت» اثر ژان رضایی در خانه هنرمندان ایران، نگارخانه ممیز تهران، عکاسی را از حوزه ثبت واقعیت خارج کرده و آن را به فضایی شناختی و تفسیری تبدیل میکند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
بهمن خالدی - منتقد
هنر هرگز صرفا بازتاب جهان نیست؛ بلکه تعبیری از آن است. نمایشگاه «مرزهای خیال و واقعیت» اثر ژان رضایی در خانه هنرمندان ایران، نگارخانه ممیز تهران، عکاسی را از حوزه ثبت واقعیت خارج کرده و آن را به فضایی شناختی و تفسیری تبدیل میکند. رضایی، با پیشینه کارگردانی سینما، از تکنیکهایی چون حرکت عمدی دوربین، ترکیب چندلایه نور و کنترل ظریف رنگ استفاده میکند تا تصاویری خلق کند که بین عکاسی و نقاشی در نوسان باشند. این رویکرد، مستقیما از میراث پستامپرسیونیستها بهویژه سزان وونگوگ الهام گرفته شده است. همانطور که ونگوگ میگفت: «من نمیخواهم مردم فقط ببینند، بلکه بخواهند حس کنند»، اینجا هم هر خط، هر رنگ، هر سایه در این تصاویر، نه برای بازتاب واقعیت، بلکه برای ایجاد یک احساس است.
اما این نمایشگاه فراتر از یک تمرین زیباییشناختی است. در پس آن، پرسشی فلسفی نهفته است: آیا ما واقعیت را میبینیم یا آن را میسازیم؟ این سؤال، با نظریه «فراواقعیت» ژان بودریار همخوانی دارد. بودریار میگوید در جهان مدرن، واقعیت اصلی دیگر وجود ندارد و ما فقط با نمادها و شبیهسازیهای واقعیت سروکار داریم. رضایی با ابزارهای دیجیتال، نهتنها منظرهای را ثبت میکند، که واقعیتی جدید میآفریند؛ واقعیتی که از ترکیب دید بیرونی و خیال درونی شکل میگیرد.
روش بصری او نیز تأملبرانگیز است. بهجای تکیه بر تضادهای شدید رنگی، از رنگهای مجاور در طیفهای نزدیک استفاده میکند. این تفاوتهای ظریف ناظر را مجبور به نگاه عمیق و مشارکت فعال میکند. این راهبرد مستقیما از سزان برگرفته شده است: سزان فرمهای طبیعی را نه برای سادهسازی، بلکه برای آشکارکردن «ساختار درونی جهان» بازسازی میکرد: ساختاری که فقط با نگاهی درونگرا قابل دستیابی است.
در این میان، تکنولوژی نقشی تسهیلگر دارد، نه تعیینکننده. دوربین دیجیتال در اینجا، نه ابزاری برای ثبت دقیق، بلکه ابزاری برای آزمایش است. هنرمند، با دستکاری لنز، نور و زمان، نه به دنبال فریبدادن چشم است، بلکه به دنبال گشودن دریچهای به سوی درکی عمیقتر از جهان است. درکی که در آن، خیال و واقعیت دیگر دو ساحل جداگانه نیستند، بلکه دو جریانی هستند که در یک رودخانه با هم در هم میآمیزند.
این رویکرد فراتر از یک سبک بصری است و پاسخی فلسفی به پرسشی بنیادین محسوب میشود: آیا ما جهان را میبینیم، یا در جهان درونبینی میکنیم؟ موریس
مرلو-پونتی در کتاب «پدیدارشناسی ادراک» مینویسد: «بیننده و شیء دیدهشده در یک بافت واحد گره خوردهاند». دیدن، عملی یکطرفه نیست، بلکه رابطهای دوسویه است که در آن بدن ما در جهان غوطهور است و همزمان در ساخت آن مشارکت میکند. دوربین در اینجا امتدادی از بدن هنرمند است؛ حرکت آن، رقصی با طبیعت است، نه تقلیدی از آن. در این رقص، طبیعت دیگر «موضوع خارجی» نیست، بلکه همرقص ذهن است.
در نهایت، «مرزهای خیال و واقعیت: پروژه منظره» یک آزمایشگاه شناختی است که در آن هنرمند و ناظر هر دو در ساخت معنا مشارکت دارند. این نمایشگاه از 26 مهر تا 8 آبان ۱۴۰۴ در خانه هنرمندان ایران، نگارخانه ممیز تهران، برپاست و دعوتی است به تأمل، همآفرینی و بازبینی رابطه ما با جهان.
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.