محمد عزیزی؛ چراغی که ۵۰ سال است دارد میسوزد
در بعدازظهر یک روز پاییزی و به دور از هیاهو، پنجشنبه ۲۴ مهرماه، در مراسمی که با استقبال فراوانی مواجه شده بود و بیش از یکسوم جمعیت حاضر به دلیل نبودن جای خالی در تالار استاد امیرخانی، چند ساعت در بیرون ایستاده بودند، آیین نکوداشت «محمد عزیزی»، به بهانه گذشت نیمقرن از فعالیت مستمر او، در سلسله نشستهای «عصر روشن» در «خانه هنرمندان ایران» برگزار شد.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
در بعدازظهر یک روز پاییزی و به دور از هیاهو، پنجشنبه ۲۴ مهرماه، در مراسمی که با استقبال فراوانی مواجه شده بود و بیش از یکسوم جمعیت حاضر به دلیل نبودن جای خالی در تالار استاد امیرخانی، چند ساعت در بیرون ایستاده بودند، آیین نکوداشت «محمد عزیزی»، به بهانه گذشت نیمقرن از فعالیت مستمر او، در سلسله نشستهای «عصر روشن» در «خانه هنرمندان ایران» برگزار شد. از محمد عزیزی، شاعر، نویسنده، مدیر مجله رودکی و مدیر نشر روزگار که نخستین کتاب خود را تحت عنوان «گوشت و زنگوله» در بهار سال ۱۳۵۴ منتشر کرده بود، تاکنون قریب ۵۰ عنوان کتاب چاپ و منتشر شده است. او در سال ۱۴۰۴ نیز تازهترین کتاب خود را (و خیابان تنهاست) به همراه تجدید چاپ برخی آثارش، به جامعه ادبی ایران عرضه کرده است. نشست یادشده، در «تالار استاد امیرخانی» خانه هنرمندان ایران، با حضور، سخنرانی و شعرخوانی جمعی از اهالی فرهنگ و هنر مانند محمود معتقدی، دکتر فائزه جنیدی، داود موسایی (مدیر نشر فرهنگ معاصر)، مهدی رحمانیان (مدیرمسئول روزنامه «شرق»)، دکتر علی آبان، مصطفی فعلهگری، دکتر حامد صلاحی، علی عزتی، دکتر سیدجواد رسولی، دکتر محمد مفتاحی، دکتر حافظ ذبیحالهی و محمود برآبادی برگزار شد، همه، هریک از دیدگاه خود، درباره محمد عزیزی و نیمقرن فعالیت ادبی و فرهنگی او به نیکی و با تحسین بسیار سخن گفتند و او را بهعنوان شخصیتی چندبعدی (نویسنده، شاعر، ناشر، سردبیر مجله رودکی) تحسین کردند. محمود معتقدی در یادداشتی چندصفحهای ضمن اشاره به ۵۰ سال دوستیاش با محمد عزیزی، درباره کوتاه سرودههای او در کتاب «سفیدخوانی» تأکید کرد که در این کتاب ۸۰۰ قطعه شعر کوتاه آمده که اغلب آنها استوار و ماندگارند. دکتر فائزه جنیدی ضمن تحلیلی همهجانبه از شعرهای محمد عزیزی، به نگاه نو او در شعرهایش تأکید کرد و گفت که او در ضمن شعرهای گوناگون شعرهای آیینی هم دارد که حالوهوای متفاوتی با کارهای دیگران دارند. مریم صرافین، نویسنده رمانهای «توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه» از جذابیت عجیب رمان «نهنگ آبهای عمیق» و دیگر داستانهای خوب و شعرهای اجتماعی و عاشقانههای محمد عزیزی گفت.
محمود برآبادی شعرها و داستانهای محمد عزیزی را نشاندهنده سبک ویژه خود او، و اغلب از لحاظ ساختار و مضمون ماندنی و خواندنی دانست.
داود موسایی، مدیر نشر «فرهنگ معاصر»، گفت: وقتی عزیزی چاپ رمان هفتجلدی «نهنگ آبهای عمیق» را به من پیشنهاد کرد، به او گفتم: حالا دیگر کسی حوصله خواندن رمانی چنین طولانی را ندارد (رمانی در حدود ۷۰۰ صفحه طولانیتر از «کلیدر» محمود دولتآبادی) و بهتر است شما این کار را کمی کوتاهتر کنی. او به من گفت: پس شما این را بخوان و خودت هرجا را دیدی اضافه است، خط بزن. مدیر نشر فرهنگ معاصر افزود که بدونشک اگر این رمان؛ یعنی «نهنگ آبهای عمیق» که حول محور یکی از تأثیرگذارترین و مؤثرترین شخصیتهای تاریخی معاصر ایران میچرخد، چاپ و منتشر شود، هم جایگاه بلند محمد عزیزی را در داستاننویسی معاصر ایران به صورتی برجسته نشان میدهد و هم تحولی در ادبیات داستانی ما به وجود خواهد آورد.
مصطفی فعلهگری گفت: اوج داستاننویسی محمد عزیزی مربوط به سالهای آغازین کار او است. آن هنگام که داستانهای درخشان «همراه آفتاب»، «گوشت و زنگوله» و «میروم زنگوله بخرم» را چاپ کرد. سپس چند سال وقفه و گسست در نوشتن او پیش آمد اما اکنون دوباره دارد در این عرصه گامهایی بزرگ برمیدارد... . حامد صلاحی کارنامه او را پربار بررسی کرد و دکتر محمد مفتاحی از جرئت و جسارت محمد عزیزی در نوشتن و تلاش همزمان او در شعر، داستان و نشر گفت و بر اعتماد او به نوقلمان تأکید کرد. در پایان، محمد عزیزی با تشکر از تمام حاضران، گفت: من در سال ۱۳۵۰ در غزلی گفته بودم:
«من چراغ روشنی در رهگذار بادم امشب/ تا کنم روشن چراغی، دل به دریا دادم امشب» و هنوز هم گرچه ۵۴ سال از آن وقت گذشته، هنوز هم من بر همین اعتقاد هست.
سپس او شعر «فردا» را خواند و گفت: این شعرم، بیشتر وصف حال خودم است که مدام وقت خود را به دست خودم نابود میکنم: آری:
دیروز میگفتی: همین فردا
امروز میگویی: همین فردا
فردا که آید نیز خواهی گفت:
باشد همین فردا، همین فردا
ای مانده در ویرانه رؤیا
امروز را دریاب
این آخرین فردا.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.