شعر کودک در غیاب نقد جدی
در سال 1347 نقدی بر کتاب شعر «آوای نوگلان» که تألیف عباس یمینیشریف است، در مجله «نگین» منتشر شد. این مقاله را صمد بهرنگی نوشته بود و از نظر تاریخی تقریبا جزو اولین نقدهای جدی در حوزه شعر کودک محسوب میشود. او شعرهای یمینیشریف را مملو از پیامهای مستقیم انضباطی و تربیتی قلمداد کرده و شعر کودک را چیزی فراتر از اینها دانسته بود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
اکرم کشایی-شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان: در سال 1347 نقدی بر کتاب شعر «آوای نوگلان» که تألیف عباس یمینیشریف است، در مجله «نگین» منتشر شد. این مقاله را صمد بهرنگی نوشته بود و از نظر تاریخی تقریبا جزو اولین نقدهای جدی در حوزه شعر کودک محسوب میشود. او شعرهای یمینیشریف را مملو از پیامهای مستقیم انضباطی و تربیتی قلمداد کرده و شعر کودک را چیزی فراتر از اینها دانسته بود. چند سال بعد، محمود کیانوش نیز شعرهای یمینیشریف را نقد کرد و یمینیشریف نیز در ادامه، نظر خود را درباره شعر کودک به صورت مکتوب منتشر کرد. این نوشته اصلاً قصد ندارد به درستی و نادرستی دیدگاه صمد بهرنگی و یا کم و کیف نقدهای او و محمود کیانوش به شعرهای یمینیشریف و پاسخ او بپردازد. خوانندگان محترم میتوانند در کتابی با نام «عباس یمینیشریف» نوشته هومن ظریف و دیگر نوشتهها، تجزیه و تحلیل این نقدها را بیشتر پی بگیرند. از طرفی به هر حال عباس یمینیشریف از پایهگذاران شعر کودک در ایران است و هر اثری را باید در زمانه خودش سنجید. اما نکته مهمی که نباید مغفول بماند، این است که نزدیک به شصت سال پیش از این در ایران پنجره نقد و نظرِ مکتوب درباره شعر کودک گشوده شده است ولی امروزه متأسفانه شاهد یک نقد جدی بر اشعار فراوانی که سروده میشود و کتابهای شعر فراوانی که منتشر میشود، نیستیم. در دهههای اخیر متأسفانه مجلات نقد ادبیات کودک و نوجوان مثل مجله «کتاب ماه کودک و نوجوان» و مجلات حوزه نظری ادبیات کودک یکییکی بسته شدند و بهجز نقد و نظر نسبی در چند محفل شاعرانه که بیشتر در فضای مجازی شکل گرفتهاند و یا جلسات نقد حضوری، نقد مکتوبی منتشر نمیشود. فقدان نقد جدی مکتوب، خطر بزرگی برای ادبیات کودک محسوب میشود که به بعضی از آنها میتوان اشاره کرد: راه را برای چاپ بیشمار کتاب شعر کودک که فاقد ارزش ادبی و هنری هستند، میگشاید و از عیار شعر کودک میکاهد؛ همچنان شاهد تکرار در مضامین و رکود و عقبماندگی در شعر کودک خواهیم بود؛ کمکم تفکر نقادانه و تحلیلی، ضعیف و بیارزش میشود و همه به تفسیرهای سادهانگارانه بسنده میکنند؛ همه چیز همانطور که هست پذیرفته و باور میشود، در واقع وضعیت موجود شعر کودک، والدین و مربیان را به اشتباه میاندازد و آنها تصور میکنند شعر کودک همین است که هست؛ نسلی خواهیم داشت که در کودکی ذوق ادبی را از اشعار خلاقانه دریافت نمیکند؛ ناشران صاحبنام و قدیمیتر ادبیات کودک را از سکه میاندازد و مسیر برای ناشرانی که تنها به دنبال سود اقتصادی از کتابهای کودک هستند، هموار میشود. به این ترتیب اگر آینه نقد تخصصی را به فضای شعر کودک و ادبیات کودک برنگردانیم، شاهد آسیبهای جدی دیگری نیز خواهیم بود. برای روشنشدن مسئله مطرحشده به صورت اجمالی، به چند مصداق اشاره میکنم. به این مضامین توجه کنید: بیان فواید ماساژدرمانی، خواص زردچوبه از داروی سرماخوردگی تا ماسک جوانی، خواص عناب، خواص شادیآور بهارنارنج، دمنوش زیره برای دلپیچه، دمنوش نعنا برای درد ورم معده، چای ترش علاج فشار خون، شاتره و عرق کاسنی دوای جوش صورت، در مزمت زودپز که غذا را زود میپزد و در تأیید قابلمه که غذا را آرام میپزد، جوشانده مرزنجوش و عسل و دمنوش مریمگلی برای سرماخوردگی، دمنوش بابونه برای درمان بیخوابی، سرکه سیب برای درمان زگیل، روغن بادام تلخ برای صافکردن موهای وزوزی، کرفس برای آرامش و صبر، تأثیر مثبت خوابیدن بر پهلو (به تعبیر شاعر «خوابِ یکوری»)... تعجب نکنید! اینها مضامین شعرهایی هستند که در 12 عنوان کتاب، با فروست کتابهای «همیشه بهار» برای مخاطب کودک و نوجوان منتشر شده است. این مقاله قصد ندارد به صحت و سقم طب سنتی در برابر پزشکی مدرن امروز بپردازد. اما عدم ضرورت وجود چنین مضامینی در شعر برای کودکان، بدیهی و معلوم است:
1. خستهام از اینهمه/ بازی و بپر بپر/ پس چرا نمیشود/ خواب من عمیقتر/ غلت میزنم ولی/ از سرم پریده خواب/ خواندهام هزار تا/ شعر و قصه و کتاب/ خط کشیده بالشم/ روی صورت مرا/ خواب من پرنده است/ پر کشیده تا کجا؟/ خواب روی یکطرف/ راهحل بهتری است/ به، چه کشف جالبی/ خواب، خوابِ یکوری است».
2. «من نمیدانم چطور/ ناگهان و سرزده/ یک زگیل ناقلا/ توی دستم آمده/ مادرم گفت: «این زگیل/ ریشهدار است و عجیب/ میکند در چند روز/ ریشهاش را سرکه سیب» /چند روز است این زگیل/ مانده توی دست من/ خستهام از دست او/ میشود کِی ریشهکن؟».
3. «موهای خواهر من/ بلند و وزوزانه ست/ برای وزوزیدن/ دنبال یک بهانه ست/ خواهر نازنینم/ ناراحت است و اخمو/ چه مشکل بزرگی ست/ شانه اینهمه مو/ همیشه با گلایه/ فقط به فکر داروست/ روغن بادام تلخ/ دوای مشکل اوست».
موضوع عجیبتر این است که بعضی از این کتابها به جشنوارههای ادبی راه پیدا کردهاند و یا مورد تقدیر قرار گرفته و البته مجدداً تجدیدچاپ هم شدهاند. آیا ما راه را در شعر کودک گم نکردهایم؟ آیا ناشر، شاعر، تصویرگر و بخش داوری جشنوارهها حواسشان به مخاطب و دنیای کودکانهاش هست؟ آیا بیم آن نمیرود که چنین جریانهایی بهکلی ما را از فضای ادبیات کودک دور کند؟ شعر کودک باید او را برای زگیل روی دستش نگران کند و راهحلی ارائه کند، برای موهای وزوزیاش و یا برعکس باید به تفاوتهای فردی بپردازد و به مخاطب کودک به خاطر شکل ظاهریاش احساس خوبی بدهد؟ یا بهراستی شعر «خوابِ یکوری» چه چیزی را به مخاطب کودک میخواهد بگوید؟ اینکه خوابیدن روی یک پهلو اثرش از خواندن کتاب شعر و قصه بیشتر است؟! توجه داشته باشید که دامنه این سفارشینویسیها بهراحتی میتواند گسترده شود تا جایی که دیگر نام و نشانی از شعر کودک باقی نماند.
انسانها همیشه از طریق ادبیات در جستوجوی معنا بودهاند. شعر نیز بیشتر از آنکه دانش و اطلاعاتی به ما بدهد، باید در ذهن و ضمیر ما بینش، نگرش، دیدگاه و یا احساسی عمیق ایجاد کند. بسیاری از شعرهای کودکی که هماکنون میخوانیم و میشنویم، چندان برای مخاطب کودک شوقبرانگیز نیستند. در حالی که شعر باید کودک را به جستوجو و کشف بیشتر ترغیب کند، به ذهن و احساسات او نفوذ کند و فقط انباری از کلمهها و واژهها نباشد. به نظر میرسد گاهی نقش زیباییشناختی و معرفتی ادبیات فراموش و شعر صرفاً به ابزاری برای اجرای انواع سفارشها و فرمایشهای ناشران تبدیل میشود. در کتاب «پژوهشی در شعر کودک» آمده: «محمود کیانوش در سال 1368 درباره رسالت شعر کودک چنین گفته است: هنرمند، میرزابنویس نیست. سفارش هم نمیپذیرد. باید روحش را آزاد بگذارد و اگر جوهری دارد برای شعرگفتن، شعر بگوید. شعر، فرهنگ است. فرهنگ با مردم ساخته میشود و با مردم هم ادامه پیدا میکند». به نظر میرسد سرودن شعر برای کودکان اخیرا بیشتر حاصل سفارشینویسی شده، طوری که جریان حرکت آفرینش شعر وارونه شده است. به جای آنکه شاعر از دنیای مخاطب کودک الهام بگیرد و شعر بسراید، بعضی از ناشران بیش از پیش در انتخاب مضامین و سفارش آنها به شاعران، نقشی تعیینکننده پیدا کردهاند. البته خیلی خوب و لازم است که مسائل دارای اهمیت در حوزه کودکان با همفکری شاعران و ناشران شناسایی شوند و زمینه تولید آثار ارزشمند فراهم شود، ولی نباید این مسیر منجر به محدودشدن دایره آفرینش شاعر شود و دغدغههای بازاری یا آموزشی جای خلاقیت فردی را بگیرد.
ناشران و شاعران کودک نباید نگران ذهن خالی کودکان باشند و نباید مرتب تلاش کنند آنها را با چیزهایی که فکر میکنند دانستنشان برای کودکان سودمند است، پر کنند. یک نویسنده و پژوهشگر محیط زیست به نام راشل کارسون، به نکته مهمی درباره کودکان اشاره میکند که به نظر میرسد بهویژه برای نویسندگان کودک و بهویژه شاعران کودک خیلی به کار میآید، او میگوید: «برای کودک، دانستن به اندازه احساسکردن اهمیت ندارد. اگر حقایق بذرهایی باشند که بعداً منجر به تولید دانش و خرد میشوند، عواطف و هیجانات در حکم خاک باروری هستند که این بذرها باید در آن رشد کنند. سالهای اولیه دوران کودکی زمان آمادهکردن این خاک است. آنگاه که عواطف و هیجانات برانگیخته شدند و حسی از زیبایی و هیجان ناشی از چیزی جدید و ناشناخته، حسی از همدردی و دلسوزی، تأثر و یا عشق ایجاد خواهد شد، آنگاه ما خواهان شناختن چیزهایی خواهیم شد که عواطف و هیجانات ما را چنین تحت تأثیر قرار دادهاند. آنچه از این طریق حاصل شود، دوامی همیشگی خواهد داشت. مهمتر آن است که راهی برای کودک مهیا کنیم که مشتاق به دانستن شود نه اینکه او را در معرض حقایقی بگذاریم که هنوز برای هضمشان آمادگی ندارد».
به نمونههای دیگری که در سالهای اخیر در مجلات، کتابها و یا فضای دیجیتال، تحت عنوان شعر کودک منتشر شده است توجه کنید، اشعاری که با روح و روان یک کودک بازی میکند:
1. «من از یخچال امروز/ اناری تازه چیدم/ شدم درگیر با او/ حسابش را رسیدم/ گرفتم با دو دستم/ گلویش را فشردم/ شبیه آب خوردن/ از او در جنگ بردم/ مکیدم خون او را/ پس از این جار و جنجال/ شده کمخونِ کمخون/ انارم رفته از حال».
2. «دور ما پر میزد/ یک مگس وز وز وز/ کمکمک بابا از/ دست او شد عاجز/ خرد شد اعصابش/ اسلحه لازم شد/ تا مگسکش برداشت/ آن مگس قایم شد/ او چهجوری فهمید/ نیت بابا را/ واقعا باهوش است/ کرده اُسکل ما را».
و یا اشعاری که زبان مادری را در ساختار ذهنی او تضعیف و تخریب میکند:
«زنبور زرد آمد/ بر روی موهایم/ گفتم: «تو Bee هستی؟»/ او گفت: «Yes, I am»/ لطفا بیا با من/ بپر بدو بازی/ گفتم: «Ok، اما/ هستم کمی Lazy»/ خندید و دستم را/ بوسید و گفتم: «وای!/ این بوس یا نیش است؟/ زنبور جان Goodbye».
نظر یکی از اساتید زبان فارسی را درباره این شعر جویا شدم. ایشان به آسیب این شیوه آموزش زبان هم از منظر زبان مبدأ (زبان فارسی) و هم زبان مقصد (زبان انگلیسی) اشاره کرد: «روشهای مختلفی برای آموزش زبان ابداع شده که با توجه به مخاطب متفاوت و متنوع است. اما به طور کلی برای اینکه زبانآموز کاملاً در فضای زبان مقصد قرار بگیرد، توصیه میشود در این میان از زبان مادری استفاده نشود. از طرف دیگر، آوردن واژهها و عبارتهای زبان مقصد در شعر و نظم زبان مبدأ -همانند آنچه در این مثال آمده است- توجیه علمی ندارد و حتی اگر به یادگیری یکی دو کلمه کمک کند، نمیتواند شیوه قابل دفاع و مستمری باشد».
متأسفانه گاهی اشعار ضعیف با اثرگذاری منفی را از کسانی میخوانیم که سابقه بیشتری در سرودن شعر برای کودکان دارند. آسیبی که از این ناحیه به ادبیات کودک وارد میشود از دو سو خواهد بود. علاوه بر مسئله مخاطب کودک، از آنجا که آنها مرجع شاعران نوقلم محسوب میشوند، دامنه اثرگذاریشان بهمراتب بیشتر است. همچنین امروزه شعر کودک بیشتر به فن و پیشه نزدیک شده و از هنر فاصله گرفته است و شعرها شباهت زیادی به همدیگر پیدا کردهاند. در حالی که به قول آنا پلووسکی در کتاب «بررسی ادبیات کودکان در کشورهای در حال رشد»، «هنر ابتکار و گسستن است. هنر خود رفتن و تکبودن و بیمانندگی میطلبد. به بیان دیگر هنرمند باید خودش باشد و نشان از دیگری نداشته باشد. بیبدیل و بیالگو باشد. درست برخلاف پیشه و فن که الگو میخواهد و میکوشد هرچه نزدیکتر به الگوی خود باشد. تمامی تمایز صنعت و هنر در اینجاست».
طرح این موضوع در این مجال، بهمنزله فقدان اشعار قابل توجه در وضعیت کنونی نیست. به هر حال در میان سیل آثار فاقد ارزش ادبی، هنوز کماکان شاهد چاپ اشعار درخشان و تأثیرگذار برای کودکان و نوجوانان هستیم، اما بعد از گذشت چندین دهه سابقه شعر برای کودکان، انتظار میرود دستکم تفاوت شعرِ ارزشمند با شعر فاقد ارزش ادبی و هنری را دانسته باشیم و واکنشی نسبت به این حجم از آثار فاقد ارزش ادبی و هنری در حوزه شعر کودک در قالب نقدهای جدی مکتوب داشته باشیم. امیدواریم در سالهای پیشرو مسئله حیاتی و مهم نقد در این حوزه جدی گرفته شود و شاهد انتشار مجلات نقد ادبیات کودک بهصورت چاپی و یا الکترونیکی باشیم. ما باید آینه نقد تخصصی را به فضای شعر کودک و ادبیات کودک برگردانیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.