حکایت یأس و امید
جورج الیوت، با نام اصلی مری ان ایوانز، از زنان نویسنده انگلیسی قرن نوزدهم است که رمانهایش را با نامی مستعار و مردانه منتشر میکرد. آثار او امروز بخشی از میراث کلاسیک ادبیات انگلیسیزبان است و منتقدان زیادی از منظرهای مختلف به نقد و بررسی داستانهای او پرداخته و وجوه اهمیت آثار او را نشان دادهاند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: جورج الیوت، با نام اصلی مری ان ایوانز، از زنان نویسنده انگلیسی قرن نوزدهم است که رمانهایش را با نامی مستعار و مردانه منتشر میکرد. آثار او امروز بخشی از میراث کلاسیک ادبیات انگلیسیزبان است و منتقدان زیادی از منظرهای مختلف به نقد و بررسی داستانهای او پرداخته و وجوه اهمیت آثار او را نشان دادهاند.
ادبیات کلاسیک انگلستان به جز جورج الیوت زنان نویسنده دیگری هم دارد که آثار آنها نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. رضا رضایی سالهاست که ترجمه آثار نویسندگان زن قرن نوزدهم انگلستان را بهعنوان یک پروژه در دست دارد. او با آثار جین آستین شروع کرد و سپس به سراغ خواهران برونته رفت و سرانجام به جورج الیوت رسید. «رومولا» عنوان تازهترین ترجمه او از الیوت است که این کتاب نیز توسط نشر نی منتشر شده است. «رومولا» پنجمین رمان الیوت پس از «زندگی کشیشان»، «ادام بید»، «آسیاب رودخانه فلاس» و «سایلاس مارنر» است. الیوت پس از «رومولا» نیز رمانهای «فلیکس هولت»، «میدل مارچ» و «دانیل دروندا» را نوشت. در میان رمانهای الیوت، «رومولا» جایگاهی ویژه دارد و از زمان انتشارش تا امروز مورد توجه زیاد منتقدان و خوانندگان قرار داشته است. آنطورکه مترجم در آغاز کتاب اشاره کرده، «رومولا» در زمان خود با تأیید و تحسین اهل فن مواجه شد. رابرت براونینگ، شاعر بزرگ انگلیسی، با شور و شوق این را خواند و در نامهای به نویسندهاش نوشت: این عالیترین و دلیرانهترین شعر منثوری است که در عمرش خوانده است. انتنی ترالوپ، داستاننویس انگلیسی، معتقد بود که هیچ زنی در هیچ رمانی به پای قهرمان این رمان نمیرسد و به جورج الیوت گفت که این اثر زنده خواهد ماند حتی اگر نویسندهاش با مرگ ناهنگام از دنیا برود. الفرد تنیسن، ملکالشعرای بریتانیا، کتاب را ستود. جوزپه مارتینی، انقلابی ایتالیایی نیز اثر و نویسنده را تحسین کرد. گلادستن، سیاستمدار انگلیسی، با صدای بلند از این رمان تمجید کرد. فردریک موریس، متاله سوسیالیست انگلیسی، با حرارت از رمان تمجید و تعریف کرد. برخی منتقدان و نشریات نیز این رمان را شاهکار جورج الیوت نامیدند. هنری جیمز، نویسنده و منتقد مشهور آمریکایی، در سال 1885 یعنی 20 سال پس از آنکه این اثر را خواند، گفت که «رومولا» در مجموع بهترین رمانی است که الیوت نوشته است.
این رمان به چند دلیل از دیگر رمانهای جورج الیوت متمایز میشود. یکی به این دلیل که رمان تاریخی بلندآوازهای است که حوادث آن در فلورانس دوره رنسانس میگذرد، برخلاف رمانهایی مانند «میدل مارچ» و «ادام بید» که محیط وقایع در آنها عموما روستاهای انگلستان است. دیگر اینکه این رمان بهصورت پاورقی و ماهانه از ژوئیه 1862 تا اوت 1863 در معتبرترین نشریه ادبی زمانه منتشر شد که علتش از سویی محبوبیت و شهرت الیوت بود و از سوی دیگر آمادگی خوانندگان و اقبال آنها به رمان تاریخی.
داستان «رومولا» در ۹ آوریل ۱۴۹۲ شروع میشود و در ۲۳ مه ۱۴۹۸ به پایان میرسد. صحنه رمان شهر فلورانس است، در اوج دوره رنسانس. در این برهه شش ساله شاهد تحولات بزرگ سیاسی و اجتماعی، یورشها، توطئهها و تلاشهای ناکام و کامیاب و دگرگونی زندگی آدمیان هستیم. در متن چنین رویدادهای سرنوشتسازی، که با تغییر حکومت و انقلاب و دگرگونی شیوه زندگی مردم همراه است، شرح حال زن جوانی را میخوانیم که اسمش رومولا است. شخصیتی ساخته و پرداخته خیال جورج الیوت که در متن وقایع ریز و درشت تاریخی، هم تأثیر میپذیرد و هم تأثیر میگذارد. جورج الیوت دو بار به فلورانس رفته بود و مواد و مصالح بسیار برای رمانش فراهم کرده بود. علاوه بر مشاهداتش، متنهای مختلفی (اعم از متنهای تاریخی گذشتگان و نوشتههای معاصران) را مطالعه کرد.
رضایی پیش از این آثار دیگری از الیوت همچون «ادام بید»، «سایلاس ماینر» و «میدل مارچ» را هم به فارسی برگردانده بود. «میدل مارچ» یکی از مشهورترین آثار جورج الیوت است؛ داستانی که در عین کاوش در ژرفای آدمها و موقعیتها چنان جذاب روایت میشود که مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند. در این رمان میتوان مهارت و ظرافت الیوت را در پرداخت ریزهکاریهای روانشناختی آدمها و نمودن درون پیچیدهشان به خوبی دریافت. «میدل مارچ» از جمله رمانهای شاخص در زمینه تحلیل روانشناختی شخصیتهای داستان است. شخصیتهای رمان «میدل مارچ» در عین سادگی، سخت پیچیدهاند. اهمیت این رمان هم به دلیل ویژگیهای ادبیاش است و هم به دلیل جنبههای اجتماعی و سیاسی. گستره حوادث در این رمان بسیار وسیع است و شخصیتهای متعددی در آن حضور دارند که هرکدامشان را میتوان نماینده بخشی از جامعه انگلستان دانست. جورج الیوت با رئالیسمی بسیار دقیق، ریزهکاریها و جزئیات مختلفی را در روایتش بازنمایی کرده و آگاهانه به توصیف وضعیت اجتماعی زمانهاش پرداخته و این یکی از تمایزهای الیوت با خواهران برونته و جین آستین است. الیوت در روایتش تصویری از مناسبات اجتماعی و روابط میان آدمها به دست داده و نشان داده که جامعه چطور سرنوشت آدمها را در اختیار میگیرد و با قواعد خودش مسیر زندگی آنها را تعیین میکند. رمان همچنین نشان میشد که در آن دوره پول چگونه در حال قدرتگرفتن است و به عنوان نیروی مؤثر اجتماعی ظهور کرده است. در روایت الیوت، اراده آدمها قدرت غلبه بر نیروهای اجتماعی را ندارد و آرمانها اغلب با شکست مواجه میشوند. ازاینروست که «میدل مارچ» از معدود رمانهای کلاسیک قرن نوزدهمی است که پایانی خوش ندارد و با تلخی همراه است. دیگر ویژگی رئالیسم الیوت، رسوخ به ذهنیت آدمها و توصیف جهان درونی شخصیتهای داستان است. این ویژگی در آثار جورج الیوت ازآنرو اهمیت دارد که در میان نویسندگان آن دوره، او بیش از دیگران به انگیزههای نهانی و دنیای درون شخصیتهای آثارش توجه کرده و به این خاطر است که الیوت را داستایفسکیِ ادبیات انگلیسی نامیدهاند. «میدل مارچ»، آنطورکه در عنوان فرعی اثر هم دیده میشود، داستان یک شهر است با همه روابط و مناسباتش. الیوت در روایتش به بازنمایی شهری پرداخته که میتوان آن را هر جایی از انگلستانِ آن دوران، به جز لندن، تصور کرد چراکه مناسبات در لندن تفاوت اساسی با هر شهر دیگری دارد. الیوت شهر و آدمهایش را با تمام جزئیات و گوشه و کنارهای زندگیشان به تصویر میکشد و جنبههای مختلف زندگی در داستان او دیده میشود. در «میدل مارچ» چند سرگذشت مختلف به طور همزمان روایت میشوند و ماجراهای مختلف داستان در نقطهای به یکدیگر وصل میشوند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.