فرصت تاریخی برای غلبه بر هیاهوی تندروها
در چهره مردم در سوپرمارکتها و میادین ترهبار، نگرانی عمیق پیداست. تورم سرکش، رمق زندگی را گرفته است. با نگاهی محاسبهگر به قفسهها چشم میدوزند و ذهنشان مدام درگیر جمعزدن و خطزدن است تا دخل و خرج را به هم بدوزند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
در چهره مردم در سوپرمارکتها و میادین ترهبار، نگرانی عمیق پیداست. تورم سرکش، رمق زندگی را گرفته است. با نگاهی محاسبهگر به قفسهها چشم میدوزند و ذهنشان مدام درگیر جمعزدن و خطزدن است تا دخل و خرج را به هم بدوزند. یک دبه ماست در شش ماه گذشته چند مرتبه قیمت عوض کرده. سفرهها هر روز کوچکتر، امیدها کمرنگتر و فاصله طبقاتی ژرفتر میشود. در چنین شرایط بغرنجی، برخی مدعیان صاحب تریبون، سرگرم جدالهای بیثمرند و اینبار بر سر آنکه چرا باهنر درباره حجاب اجباری سخن گفته است.
گروهی از نمایندگان به دولت تذکر دادهاند که اصلا چرا پیامرسان واتساپ را رفع فیلتر کرده است. امروز مواضع تندروانه، به طور ناخواسته ظرفیتهای دشمن را در تخریب اعتماد عمومی و تضعیف انسجام ملی تقویت میکند. راهبرد آمریکا در قبال ایران، مبتنی بر سیاست تحلیلبردن و رگزنی تدریجی توان ملی، تضعیف اقتصاد، خستهسازی جامعه و تخریب امید عمومی است. این راهبرد شوم، به زعم خودشان پیروزی بدون جنگ و تسلیم حریف از درون است، بیآنکه گلولهای شلیک شود. در چنین شرایطی، تندروهایی که در داخل با رفتار و گفتار خود، روی اعصاب مردم راه میروند و جامعه را مدام دچار دوقطبی و ستیز میکنند، عملا مکمل همین راهبرداند. تندروها انگار حیات خود را در التهاب و تنش مییابند که با هر نشانهای از مدارا یا اصلاح، به یکباره فریاد برمیآورند تا فضا را دوباره قطبی کنند. این صداها از تریبونهای رسمی گرفته تا نطقهای تند در مجلس، به گوش میرسد و گاه رنگ تهدید و گاه بوی تحقیر دارد. همین جماعت، رئیس دولت را نیز بیوقفه آماج حمله قرار میدهند؛ دولتی که بیش از هر چیز، به اعتماد و تمرکز و آرامش نیاز دارد. وضعیت کنونی کشور عادی نیست. ایران در چهار دهه گذشته، هیچگاه تا این اندازه با تهدیدات فشرده، همزمان و چندلایه دشمنان قسمخورده روبهرو نبوده است.
در همین روزها، دولت بر اساس وعدههای انتخاباتیاش، در پی رفع فیلتر تلگرام است که اقدامی بجا، عقلانی و در راستای اعتمادسازی است. همه دریافتند که سیاست فیلترینگ جز زیان اقتصادی و گسترش بیاعتمادی ثمری نداشته است. با این حال، عدهای با تذکر به وزیر ارتباطات، کوشیدند او را از ادامه مسیر باز دارند. این رفتار، اگرچه در ظاهر سیاسی است، اما در باطن این پیام روشن را دارد که هر گامی به سمت عادیسازی زندگی مردم، با واکنش عصبی روبهرو میشود. این اقدام را باید در کنار موجسازی اخیر درباره مسئله حجاب و نیز حمله به نمادهای دولت دید؛ حلقههایی از یک زنجیر برای بازگرداندن کشور به مدار تنش.
اما جامعه ایران، برخلاف تصور تندروها، خواهان زندگی عادی است. پیمایشها و نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد اکثریت مردم، سیاست را از منظر کارکردی میسنجند. آنان از دولت انتظار دارند که اقتصاد را سامان دهد و درگیر جدالهای فرساینده نشود. مردم از وضعیت معیشتی ناراضیاند و اگر اقدامات ملموس و امیدآفرین صورت نگیرد، یأس و نارضایتی گسترش مییابد. در عین حال، همین مردم به توان نظامی کشور و اقتدار دفاعی آن اعتماد دارند. مردم به حجاب باور دارند، اما نه به شیوه اجباری و تنبیهی؛ آنان پوشش را مسئلهای فرهنگی میدانند، نه سیاسی و دولت اگر بخواهد در این زمینه موفق شود، باید سیاستزدایی کند، نه سیاستگذاری. مشکل اصلی در نگاه تندروها به فرهنگ و جامعه، نوعی سندروم کنترل است؛ همان رویکردی که هر پدیده نو را تهدید میبیند و در برابرش دیوار میکشد. این همان خطای تاریخی است که از گذشته تا امروز مدام تکرار شده، به تصور اینکه میتوان جامعه را از بالا مهندسی کرد و انسان جدید آفرید. نتیجه همیشه یکسان بوده است:
در پس همه این تحولات، مسئلهای عمیقتر نهفته است. اقدامات تندروانه در دهههای اخیر، موجب گسترش فاصلهها شده و با پیشرفت فناوریهای نوین، این شکاف بهمراتب عمیقتر شده است. نسل جدید ایران در بستر رسانههای اجتماعی رشد کرده که ارزشهایش را نه از نهادهای رسمی، بلکه از تجربه زیسته در جهان شبکهای میگیرد. این نسل، اقتدار را زمانی میپذیرد که بر اعتماد استوار باشد. اگر این واقعیت درک شود، دولت فرصت خواهد یافت تا با جامعهای ارتباط برقرار کند که بر پایه اعتماد و گفتوگو آماده تعامل است.
اکنون زمان تصمیم است. مسئولان عالی کشور نشان دادهاند که میخواهند آرامش کشور را حفظ کنند و تمرکز را بر مقابله با دشمن خارجی بگذارند. این هدف درست، زمانی نتیجه میدهد که تکلیف تندروها روشن شود. نباید اجازه داد تندروها میدانداری کنند و با تهمت و تندگویی، صدای عقل و اعتدال را خاموش سازند. کشور بیش از هر زمان نیازمند آرامش، گفتوگو و تصمیمهای سنجیده است. هیچ قدرتی با خشم اقلیت دوام نمیآورد، اما ملتی که بر مدار عقل و احترام حرکت کند، در برابر بزرگترین تهدیدها نیز پابرجا میماند. و حرف آخر اینکه آنچه امروز بیش از هر چیز تعیینکننده است، توانایی مسئولان در مدیریت همزمان سه لایه پیچیده و در عین حال مرتبط است. اول، مدیریت تنشهای داخلی و مهار تندروهایی که با هیاهو و قطبیسازی، سرمایه اعتماد عمومی و نیز توان دولت پزشکیان را تحلیل میبرند. دوم، تثبیت اعتماد و امید عمومی از طریق فراهمکردن بستر لازم برای ایفای نقش موفق دولت در اجرای اقدامات ملموس اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که زندگی مردم را بهبود بخشد و به پیامدهای مثبت عقلانیت اعتبار دهد. و سوم، حفظ اقتدار ملی در برابر تهدیدات خارجی، با بهرهگیری از ظرفیتهای دفاعی، دیپلماتیک و استراتژیک کشور، بدون آنکه جامعه از مسیر توسعه و آرامش فاصله گیرد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.