|

پارک لاله؛ جست‌وجوی هویت در سایه‌های سبز

در قلب تهران، جایی میان بلوار کشاورز و خیابان‌های کارگر شمالی، فاطمی و حجاب، گستره‌ای سبز و آرام پهن شده است: پارک لاله. مکانی که نه‌فقط برای قدم‌زدن، بلکه برای اندیشیدن ساخته شده است.

پارک لاله؛ جست‌وجوی هویت در سایه‌های سبز

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

علیرضا  جباری‌زادگان-پژوهشگر و مدرس معماری: در قلب تهران، جایی میان بلوار کشاورز و خیابان‌های کارگر شمالی، فاطمی و حجاب، گستره‌ای سبز و آرام پهن شده است: پارک لاله. مکانی که نه‌فقط برای قدم‌زدن، بلکه برای اندیشیدن ساخته شده است.

مکث فلسفی در هیاهوی شهر

پارک لاله، چونان مکثی در متن شتاب، سر برآورده است. مکانی که خود می‌تواند موضوع یک کاوش شناخت‌شناسانه باشد: ما پارک لاله را چگونه می‌شناسیم؟ آیا چیزی فراتر از درختان و نیمکت‌هاست؟ در نگاه کلاسیک، تجربه حسی -نسیم خنک، بوی خاک و سایه‌های پراکنده- درگاه‌های نخستین آگاهی‌اند، اما ذهن با تکیه بر خاطرات و فرهنگ، این تجربه را معنا می‌کند و پارک را به خاطره، اسطوره و خانه‌ دوم بدل می‌سازد.

ما پارک را می‌سازیم و پارک ما را

از منظر پدیدارشناسی، پارک لاله صرفا پدیده‌ای بیرونی نیست. در نحوه بودن ما در جهان، پارک پدیدار می‌شود. ما با گام‌هایی که بر سنگ‌فرش‌ها می‌گذاریم، با نگاه‌هایی که از میان درختان عبور می‌دهیم، با نفسی که از هوای نیمه‌باران‌خورده پُر می‌کنیم، پارک را می‌سازیم و پارک ما را. پارک لاله، هویتی ایستا ندارد. برای عاشقی که زیر باران قدم زده، یک معنا دارد و برای کودکی که بادبادک خود را به پرواز درآورده، معنایی دیگر. این تکثر معانی، حس مکان را شکل می‌دهد؛ حسی همگانی و در عین حال، خصوصی.

بی‌اعتنایی شاعرانه به شتاب زمان

پارک لاله، نمونه‌ای زنده از ماهیت شناخت است: هم عینی و هم ذهنی، هم موجود و هم ساخته‌شده، هم مکان و هم خاطره، هم واقعیت و هم رؤیا. در برابر شتاب زمان، با بی‌اعتنایی شاعرانه، خود را به ما می‌نمایاند؛ نه چون مکانی برای مصرف، بلکه چون آینه‌ای برای دیدن خویشتن. در پارک لاله، گم‌شدن نه هراس دارد، نه اندوه. این گم‌شدن، یافتن است؛ یافتن راهی که از لابه‌لای واگویه‌های درختان و نجواهای نسیم می‌گذرد و آگاهی، چون قطره‌ای لرزان بر برگ، هستی را لمس می‌کند.

پارکی که با زبان خاموش سخن می‌گوید

در امتداد نیمکت‌های خاموش و در چشم‌انداز برکه‌ آرام، پارک لاله به زبان خاموش مکان سخن می‌گوید. زبانی بی‌نیاز از تفسیر و ترجمه؛ زبانی برای دیدار خاموش با خویشتن خویش. شاید راز این باغ گسترده در دل تهران همین باشد: در جهانی که پیوسته در پی معنا می‌دود، پارک لاله، ساکت و بی‌ادعا، یادآور می‌شود که بودن، همین ایستادن است، همین شنیدن سکوت و همین نگریستن بی‌طلب.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.