تهران، پایتخت فراموششده گردشگری ایران
ایران در مجموع دارای ۸۳۶ موزه است که طبق برنامه توسعه هفتم باید این رقم به هزار موزه افزایش یابد. از این تعداد، ۲۵۹ موزه وابسته به وزارت میراث فرهنگی هستند، ۳۲۴ موزه از طرف نهادهای عمومی و دولتی اداره میشوند، ۲۱۶ موزه خصوصی و ۳۷ موزه نیز به صورت مشارکتی میان دولت و بخش خصوصی ایجاد شدهاند. استان تهران با داشتن ۱۹۳ موزه، بیشترین تعداد موزههای کشور را در خود جای داده که از این میان، ۱۱۰ موزه غیروابسته، ۲۹ موزه وابسته، ۲۵ موزه خصوصی و چهار موزه مشارکتی در سطح استان فعالیت دارند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
احمد علوی-عضو شورای شهر تهران: ایران در مجموع دارای ۸۳۶ موزه است که طبق برنامه توسعه هفتم باید این رقم به هزار موزه افزایش یابد. از این تعداد، ۲۵۹ موزه وابسته به وزارت میراث فرهنگی هستند، ۳۲۴ موزه از طرف نهادهای عمومی و دولتی اداره میشوند، ۲۱۶ موزه خصوصی و ۳۷ موزه نیز به صورت مشارکتی میان دولت و بخش خصوصی ایجاد شدهاند. استان تهران با داشتن ۱۹۳ موزه، بیشترین تعداد موزههای کشور را در خود جای داده که از این میان، ۱۱۰ موزه غیروابسته، ۲۹ موزه وابسته، ۲۵ موزه خصوصی و چهار موزه مشارکتی در سطح استان فعالیت دارند.
تنها در شهر تهران و محدودههای ری و شمیرانات، ۲۳۷ امامزاده، ۱۱۲ موزه، ۳۰ خانهموزه و ۱۰ باغموزه به ثبت رسیده است. درحالیکه تهران امروز بهعنوان پایتخت سیاسی، اقتصادی و اداری کشور شناخته میشود، اما جایگاه آن بهعنوان پایتخت فرهنگی و گردشگری هنوز در اذهان شهروندان تثبیت نشده است. ما باید تهران را از دو منظر بشناسیم: تهران قدیم که هویت فرهنگی و تاریخی مردم را در خود دارد، و تهران جدید که با ویژگیهای خاص و پیچیدگیهای شهری همراه است. در تهران دوهزارو 400 بنای واجد ارزش شناسایی شده که از این تعداد تنها ۵۵۰ بنا در فهرست آثار ملی ثبت شدهاند. همچنین سه محله بازار، سنگلج و عودلاجان بهعنوان بافتهای تاریخی ثبت ملی شدهاند. توجه شهروندان به بافتهای تاریخی و روایتهای نهفته در شهر، مسئولیت مدیران شهری را در تأمین زیرساختهای گردشگری دوچندان میکند. امروز گروههای مردمی، بهعنوان مالکان واقعی شهر، منتظر تحولی جدی در حوزه احیا و مرمت بناهای تاریخی هستند. شهرداری در حال احیا و مرمت بخشی از بناهای تاریخی تحت مالکیت خود است، بهویژه در مناطق مرکزی مانند منطقه ۱۲. ازجمله این بناها میتوان به خانه وثوقالدوله، خانه فروغ و خانه آیتالله طالقانی اشاره کرد که با همکاری میراث فرهنگی موانع مرمت آنها رفع شده است. همچنین مرمت خانه اتحاد که از دوره ۹۶ آغاز شده بود، در دستور کار قرار دارد. ظرفیت میراثی و تاریخی پایتخت در سالهای اخیر با تکمیل پروژههای مدیریت شهری افزایش یافته و همچنان در حال توسعه است. خانههای تاریخی تهران بیش از۶۰۰ مورد برآورد شدهاند که بخشی از آنها تحت مالکیت سازمان میراث فرهنگی، بخشی در اختیار بخش خصوصی، اوقاف و برخی وزارتخانهها و شماری نیز در تملک شهرداری تهران هستند. نکته مهم این است که هر بنای تاریخی موجود در شهر، الزاما در اختیار مدیریت شهری یا میراث فرهنگی نیست. برای نمونه، زندان تاریخی هارونالرشید از املاک اوقاف است و برخی اماکن تاریخی دیگر نیز همین وضعیت را دارند. درعینحال، حجم درخورتوجهی از بناهای دارای مالکیت خصوصی در مناطق ۱۱ و ۱۲ و همچنین شهرری واقع شدهاند. با وجود این ظرفیت غنی میراثی و فرهنگی، چقدر توانستهایم آن را به خدمت هویت شهر تهران بگیریم؟ شهر تهران هویت خود را دارد، اما آیا ما توانستهایم این هویت را به نسلهای جدید منتقل کنیم تا جوانان و نوجوانان هم به آن افتخار کنند؟ متأسفانه امروز تهران برای بسیاری تنها پایتخت سیاسی و اقتصادی کشور است، نه شهری با پیشینه فرهنگی و گردشگری. درحالیکه تنها در محدوده شهر تهران بیش از دوهزارو ۴۰۰ بنای تاریخی، میراثی و گردشگری ثبت شده، بیشتر مسافران داخلی و خارجی، هنگام ورود به تهران، مقصد خود را جایی غیر از اماکن تاریخی و فرهنگی شهر انتخاب میکنند. سهم گردشگری فرهنگی در تهران بسیار پایین است و این یک زنگ خطر جدی برای جایگاه هویتی پایتخت محسوب میشود. کاهش حس تعلق مکانی در میان تهرانیها یکی از آسیبهای اجتماعی جدی این شهر است، در گذشته محلات برای ساکنان خود هویت میساختند و حس تعلق ایجاد میکردند. وقتی از کسی میپرسیدند بچه کجایی؟ با افتخار میگفت بچه فلاح، اتابک یا دولاب هستم. اما امروز وقتی از شهروندان میپرسید اهل کجا هستند، پاسخ میدهند منطقه ۱۷ یا ۲۰؛ این یعنی محلهمحوری و هویت محلی در حال فراموشی است. در گذشته، محله بازار نهتنها مرکز مبادلات اقتصادی، بلکه یکی از نمادهای هویتی تهران بود. معماری سنتی، تیمچهها و کاروانسراهای قدیمی در آن، بخشی از حافظه فرهنگی شهر به شمار میرفتند. اما امروز بازار بیشتر کارکرد اقتصادی دارد و مراجعه گردشگران فرهنگی به آن بسیار اندک است.اگرچه مدیریت شهری در دورههای مختلف برای مرمت و بازآرایی تیمچهها و سراهای تاریخی بازار کمک کرده، اما هنوز هم برخی بخشها بهویژه پس از آتشسوزی سال ۱۴۰۰ آسیبدیده باقی ماندهاند. اینکه چگونه میتوان میان رونق اقتصادی بازار و حفظ هویت فرهنگی آن تعادل ایجاد کرد، یکی از چالشهای جدی مدیریت شهری است.
اگرچه بخشهایی از بازار در سالهای گذشته در اثر حوادثی مانند آتشسوزی سال ۱۴۰۰ آسیب دید، اما خوشبختانه امروز بخش عمدهای از آن با همکاری و مشارکت خود کسبه در حال مرمت است. اینکه مردم پای کار آمدهاند و خود را در احیای میراث شریک میدانند، یک سرمایه اجتماعی ارزشمند برای شهر است.
همراهکردن مردم، قانعکردن آنان و سپردن بخشی از مسئولیت به خودشان، میتواند فضاهای زیبا و ماندگاری در قلب تهران ایجاد کند. اما پرسش اصلی این است که چرا تهران به چنین وضعیتی رسیده و چطور از شهری تاریخی و اصیل، به شهری با هویت معماری گسسته تبدیل شده است. حدود ۱۵۰ سال پیش، تهران شهر قاجاری کوچک با جمعیتی میان ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر بود؛ شهری خوشآبوهوا، سرسبز و برخوردار از قناتها و چشمههایی که از دامنههای البرز جریان داشت. در آن زمان، تهران مقصدی محبوب برای گردشگران داخلی و حتی برخی مسافران خارجی به شمار میرفت. اما در طول ۱۵۰ سال گذشته، ساختار تهران دگرگون شد. الگوی شهرسازی آن از بافت ایرانی-اسلامی به الگوی غربی تغییر یافت؛ تغییری که از دوره پهلوی آغاز شد. در این دوره، سیاست شهرسازی به سمت حذف آثار قاجاری و جایگزینی معماری غربی حرکت کرد. در این الگوی جدید، خانههای ویلایی کوچک با حیاطهای سنتی و مغازههای محلی، جای خود را به برجها، ساختمانهای مرتفع و فضاهای تجاری مدرن دادند. این تغییر نهتنها بافت فیزیکی شهر را تغییر داد، بلکه روح زندگی جمعی و هویت تاریخی تهران را هم تضعیف کرد. تهران در مسیر مدرنسازی شتابزده، بسیاری از عناصر طبیعی و فرهنگی خود را از دست داد؛ قناتها خشک شدند، باغها از میان رفتند و محلههایی که زمانی خاستگاه هویت اجتماعی مردم بودند، جای خود را به بلوکهای آپارتمانی سرد و بیروح دادند. میدانها و بازارهای سنتی تهران با شهرسازی مدرن و غربی به فراموشی سپرده شدهاند و حتی مغازهداران قدیمی محلات، اکنون با مالهای بزرگ و ساکنان غیربومی روبهرو هستند. این امر سبب شده هویت فرهنگی تهران برای نسل جدید کمتر ملموس باشد. میدانهای سنتی شهر که هریک خاطرات متعدد و هویتی برای تهران داشتند، به بهانه اصلاحات ترافیکی و توسعه شهری، تقریبا حذف شدهاند. میدانهایی که هرکدام خاطرهای از دوران انقلاب، مقاومت یا فرهنگ شهری داشتند، امروز تنها اسمی روی نقشه هستند و حس میدان بودنشان کاهش یافته است. توسعه بیرویه تهران بدون رعایت اصول شهری و محور قراردادن هویت فرهنگی باعث شده جمعیت سرازیر شود و شهر دیگر براساس هویت و تاریخ خود رشد نکند؛ بلکه براساس نیازهای اقتصادی و مسکونی جمعیت توسعه یافته است. نتیجه آن شهری ۹ میلیونی با هوای نامطلوب، قناتها و آبهای قطعشده و از دست رفتن کیفیت زندگی است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.