نپال؛ جرقهای که آتش را شعلهور کرد
نسل «زد» علیه قدرت
صدای فریادها خیابانهای کاتماندو را پر کرده بود؛ دانشآموزانی با یونیفورم مدرسه و جوانانی با پلاکاردهایی علیه فساد، به سوی پارلمان میدویدند. در خانههای قدرت، سیاستمداران سالخورده و خانوادههایشان از پشت دیوارهای بلند نظاره میکردند، غافل از اینکه شکاف نسلی در حال انفجار است. خیزش اخیر نپال با ممنوعیت شبکههای اجتماعی آغاز شد، اما بهسرعت به موجی علیه فساد و امتیازات سیاسی بدل شد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: صدای فریادها خیابانهای کاتماندو را پر کرده بود؛ دانشآموزانی با یونیفورم مدرسه و جوانانی با پلاکاردهایی علیه فساد، به سوی پارلمان میدویدند. در خانههای قدرت، سیاستمداران سالخورده و خانوادههایشان از پشت دیوارهای بلند نظاره میکردند، غافل از اینکه شکاف نسلی در حال انفجار است. خیزش اخیر نپال با ممنوعیت شبکههای اجتماعی آغاز شد، اما بهسرعت به موجی علیه فساد و امتیازات سیاسی بدل شد. تصاویری که از زندگی تجملی فرزندان سیاستمداران در فضای مجازی پخش شد، خشم جوانانی را شعلهور کرد که آیندهشان را در سایه بیکاری و مهاجرت میدیدند. سوزاندن خانه یکی از وزیران در پوخارا و به آتش کشیدن هتل پنجستاره در پایتخت، نماد خشمی بود که سالها در زیر پوست جامعه جمع شده بود. سال 2008 حکومت سلطنتی در نپال جای خود را به یک حکومت مائوئیستی-کمونیستی داد و این آغاز فاجعه بود. سامپ پائودل، برنامهنویس ۲۲ساله، در جریان تظاهرات با پلاکاردی دستساز حضور یافت که تصویر «شارما اُلی»، نخستوزیر پیشین را در حال بلعیدن بستههای پول نشان میداد. او میگفت: «یک طرف بچههای مقامات هستند که فسادشان را به رخ میکشند و طرف دیگر جوانانی که مجبورند برای تحصیل و کار وطن را ترک کنند». این شکاف اجتماعی-نسلی، همان محرکی است که نپال را به آخرین قربانی چرخه سقوط رهبران سالخورده در جنوب آسیا بدل کرد.
الگوی تکراری؛ از کلمبو تا داکا
اما نپال تنها صحنه این روایت نیست؛ دو سال پیش، در سریلانکا نیز جوانان خشمگین خیابانها را به کنترل گرفتند. صفهای طولانی بنزین، خاموشیهای 12ساعته و تورم سرسامآور، میلیونها نفر را به اعتراض کشاند. جنبش «آراگالایا» یا «مبارزه»، بهسرعت تبدیل به یک جنبش اعتراضی تمامعیار شد؛ جایی که دانشجویان و فعالان فرهنگی خواستار کنارهگیری خاندان راجاپاکسا شدند. در نهایت، رئیسجمهور گریخت و صحنهای جهانی از سقوط یک حکومت با دستان نسل جوان رقم خورد.
بنگلادش هم در تابستان ۲۰۲۴ شاهد روایتی مشابه بود. اعتراضها در ابتدا حول سهمیههای شغلی و تبعیض در استخدامها شکل گرفت، اما با خشونت پلیس و صدها کشته به قیامی سراسری تبدیل شد. دانشجویان رهبری را بر عهده داشتند و پس از چند ماه کشمکش خونین، نخستوزیر، شیخ حسینه، مجبور شد با بالگرد به هند بگریزد. سه کشور، سه داستان متفاوت؛ اما خط مشترک آشکار است: نسل «زد» با جسارت و بیپروایی، رهبران سیاسی را به چالش کشید و نشان داد فروپاشی مشروعیت میتواند بهسرعت به سقوط منجر شود.
اقتصاد شکسته و فرصتهای ازدسترفته
اقتصاد در قلب این بحرانهاست. طبق دادههای بانک جهانی، در جنوب آسیا بین سالهای ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ هر ماه یک میلیون نفر وارد بازار کار میشوند؛ اما فرصتهای شغلی بههیچوجه پاسخگوی این جمعیت نیست. در نپال ۳۳ درصد جوانان نه شاغل هستند و نه در حال تحصیل یا آموزش. در بنگلادش این رقم ۳۰ درصد و در اندونزی ۲۱ درصد است. این اعداد جزء بالاترینها در جهان خارج از مناطق جنگی محسوب میشوند. نسل «زد»، نسلی تحصیلکرده و متصل به اینترنت، خود را با همسالان در کشورهای توسعهیافته مقایسه میکند. بسیاری از آنان تجربه دو بحران بزرگ اقتصادی (۲۰۰۸ و کرونا) را از سر گذراندهاند و اکنون با رکود و تورم دستوپنجه نرم میکنند. در چنین فضایی، دیدن تصاویر فرزندان سیاستمداران در سفرهای لاکچری یا کنار درخت کریسمس تزیینشده با کیسههای برندهای لوکس، همان جرقهای است که خشم انباشته را به انفجار میرساند. یکی از ویژگیهای بارز سیاست در این کشورها، رواج خاندانهای سیاسی است. در اندونزی تقریبا یکچهارم اعضای پارلمان خویشاوندان سیاستمداران باسابقه هستند. در فیلیپین ۷۱ نفر از ۸۲ فرماندار استانی در انتخابات اخیر از خاندانهای سیاسی بودند. این ساختار موروثی، همراه با تجملگرایی علنی فرزندان و همسران مقامات، احساس انسداد اجتماعی را تقویت میکند. جنبشهای اخیر با هشتگهایی ترندشده در شبکههای اجتماعی جهانی شدند. حسابهای کاربری ویژهای در اینستاگرام به ردیابی پوشاک و اکسسوری برند سیاستمداران اختصاص یافته و صدها هزار دنبالکننده پیدا کردهاند. یوس کناواس، پژوهشگر اندونزیایی، معتقد است: «آنچه میبینیم، جوانانی هستند که احساس میکنند در کشوری با درهای بسته زندگی میکنند؛ جایی که فرصتها فقط برای فرزندان و بستگان سیاستمداران محفوظ است».
نسل دیجیتال، سیاست آفلاین
ویژگی مهم این موج اعتراضی، پیوند دیجیتال معترضان است. نسل «زد» نهتنها در خیابان، بلکه در فضای مجازی هم صحنه را هدایت میکند. مسدودکردن اینترنت یا محدودکردن شبکههای اجتماعی، همانطور که در نپال و بنگلادش دیده شد، اغلب نتیجه معکوس دارد. روملا سن، استاد دانشگاه کلمبیا، به والاستریت ژورنال میگوید: «این نسل با مهارت دیجیتال و درک جمعی، ابزارهای تازهای برای سازماندهی یافته است. محرومکردنشان از این فضا فقط احساس سرکوب را تشدید میکند». از سوی دیگر، ساختار رهبری این جنبشها اغلب غیرمتمرکز است؛ بهجای رهبران کاریزماتیک سنتی، گروههای کوچک و شبکههای دانشجویی یا مدنی نقش هماهنگکننده دارند. همین ویژگی، مهار یا نفوذ در اعتراضها را برای حکومتها دشوار میکند. سن بالای رهبران در این کشورها به نمادی از گسست بدل شده است. هنگام سقوط، نخستوزیر نپال ۷۳ سال داشت، حسینه در بنگلادش ۷۶ساله بود و راجاپاکسا در سریلانکا ۷۴ساله. در مقابل، بیش از نیمی از جمعیت این کشورها زیر ۲۸ سال دارند. این عدم تناسب نهتنها از نظر سنی، بلکه از منظر ارزشها و انتظارات، فاصلهای عمیق ایجاد کرده است. میناگشی گانگولی از دیدهبان حقوق بشر میگوید: «جوانان نتوانستند چیزی بیابند که آنان را به رهبرانشان پیوند دهد. شکاف بسیار عمیق بود». او این «ناسازگاری» را دلیل اصلی شدت خشم نسل «زد» میداند؛ نسلی که دیگر نمیخواهد در سایه وعدههای توخالی زندگی کند.
پیامدها برای آینده منطقه
این خیزشها پرسشی جدی را پیشروی آسیا قرار داده است: آیا منطقه در آستانه دوران انقلابهای نسل «زد» قرار دارد؟ پل استانیلند، استاد دانشگاه شیکاگو، معتقد است این نوعی «سیاست جدید بیثباتی» است؛ سیاستی که نه از کودتا یا جداییطلبی، بلکه از مطالبات اقتصادی و عدالتخواهی نسل جوان برمیخیزد. از منظر امنیتی، این وضعیت میتواند موجی از بیثباتی مزمن ایجاد کند. سرمایهگذاران خارجی نگران تکرار سناریوهای سریلانکا و بنگلادش هستند و دولتها به سمت تدابیر سختگیرانهتر امنیتی و اینترنتی میروند. اما سرکوب، همانطور که تجربه نشان داده، فقط چرخه خشم را تشدید میکند. پرسش کلیدی آن است که آیا این اعتراضها به تغییرات نهادی و پایدار منجر میشود یا خیر؟ در سریلانکا و بنگلادش، سقوط رهبران فضای تازهای گشود ولی چالشهای اقتصادی و فساد ساختاری همچنان پابرجاست. در نپال نیز استعفای نخستوزیر لزوما به معنای آغاز اصلاحات نیست. با این حال، کارشناسان بر این باورند که عنصر تازه در این دوره، حضور یک نسل تحصیلکرده و متصل است که از یکدیگر الهام میگیرند. جیوَن شارما، انسانشناس سیاسی میگوید: «جوانان نپال دقیقا میدانستند در بنگلادش و سریلانکا چه رخ داده است. آنها یاد میگیرند، الگوبرداری میکنند و امید به تغییر را زنده نگه میدارند». خشم نسل «زد» در آسیا صرفا واکنشی به فساد یا بحرانهای اقتصادی نیست؛ این جنبشها بازتاب یک تغییر بنیادین در رابطه میان جامعه و قدرتاند. نسلی که با اینترنت و آموزش رشد کرده، حاضر نیست آیندهاش قربانی نپوتیسم و وعدههای توخالی شود. از کاتماندو تا داکا و از کلمبو تا جاکارتا، پیام جوانان یکسان است: پایان دوران سیاستهای موروثی و آغاز عصری که پاسخگویی و عدالت، حداقل مطالبه عمومی است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.