|

زندگی استادیومی

باز هم داستان جدید در این مملکت درست شده؛ داستانی به نام کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی. بعد از اینکه کل توان کشور چند روز در خدمت حل‌وفصل مسئله فردوسی بود، حالا باید دوباره سوخت‌گیری کنیم تا در مورد مسئله کنسرت شجریان به جمع‌بندی برسیم.

زندگی استادیومی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

باز هم داستان جدید در این مملکت درست شده؛ داستانی به نام کنسرت همایون شجریان در میدان آزادی. بعد از اینکه کل توان کشور چند روز در خدمت حل‌وفصل مسئله فردوسی بود، حالا باید دوباره سوخت‌گیری کنیم تا در مورد مسئله کنسرت شجریان به جمع‌بندی برسیم. دوباره دوگانه «غلط کرده» و «خوب کرده»، دوباره دعوای «بی‌شرف» و «با شرف» و دوباره همان بحث‌های پوچ و بیخودی که تاریخ مصرف یک‌هفته‌ای دارند و بعدش هرکدام از طرف‌های دعوا، سهم خودشان را برمی‌دارند و می‌روند تا دعوای بعدی. خودمانیم، فکر نمی‌کنید دیگر این بحث‌ها مبتذل شده؟

انصافا خسته نشده‌اید؟ من فکر می‌کردم فقط من بیکارم که هر روز اینجا راجع به مسائل ایران و جهان می‌نویسم و راجع به هر چیزی اظهارنظر می‌کنم! نگو شما هم بیکارید. حالا که اکثرمان بیکاریم و به اندازه کافی وقت داریم، برویم در خیابان، رندوم جلوی یک شهروند را بگیریم و بپرسیم شهروند! نظرت راجع به کنسرت شجریان در میدان آزادی چیست؟ قطعا شهروند می‌زند توی دهانمان که‌ ای نادان! در این وضعیت که من در تاریکی دنبال آفتابه می‌گردم و دلار هم کانال صد هزار تومان را پاره کرده، سؤال بهتری به ذهنت نرسید بپرسی؟ حالا اگر دوباره از همین شهروند بپرسیم آیا باید جلوی کنسرت را بگیریم و شجریان را سروته کنیم؟ باز هم می‌زند توی دهانمان که ‌ای نادان! به تو چه ربطی دارد کی کجا کنسرت می‌گذارد؟ بیا برو دغدغه‌ات را مورد نوازش و مهر ویژه خود قرار دادم مرتیکه بیکار!

اساسا این بحث‌های کف توییتری تا الان چه سودی برای ما داشته؟ البته جسارت نمی‌کنیم، حتما سودی برای بعضی‌ها دارد اما مشخصا برای مردم چه فایده‌ای داشته؟ مشکلی را حل کرده؟ ناترازی را تراز کرده؟ به نتیجه‌ای رسیده؟ یک‌سری می‌گویند باب گفت‌وگو را در جامعه باز کرده. اگر این فحش و فحش‌کشی‌های تکراری گفت‌وگوست، پس حواله‌دادن ناگفتنی‌ها در استادیوم از سوی تماشاگران دو تیم به همدیگر هم دیالکتیک استعلایی است. گفتِ چه گویی عزیز من؟ ما فقط بیهوده داریم توی سر و کله هم می‌زنیم. ما در حاشیه زندگی می‌کنیم. حتی همین مطلب من هم حاشیه است. الان است که آن شهروند بیاید و مثل مرحوم حمیده خیرآبادی بگوید خُبه! خُبه! تو مگه طنز نمی‌نویسی؟ تو کارت رو درست انجام بده، نمی‌خواد برای ما ادای تحلیلگر عمیق دردمند رو دربیاری! ببخشید شهروند عزیز. حق با توست.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.