نقد و گفتوگو؛ مسیر تازه موزههای هنری معاصر
گفتوگویی با توکا ملکی، کیوریتور نمایشگاه «به گزارش زنان» و رضا دبیرینژاد، رئیس موزه هنرهای معاصر تهران
برگزاری نمایشگاه «به گزارش زنان» در موزه هنرهای معاصر تهران از همان آغاز، توجه بسیاری را برانگیخت. انتخاب آثاری از گنجینه موزه و تمرکز بر روایت زنان در هنر معاصر ایران، از یک سو توجهها را به اهمیت چنین بازخوانیای جلب کرد و از سوی دیگر، زمینهساز نقدها و پرسشهایی شد که بخشی از آن در فضای رسانهای و هنری بازتاب یافت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
ترانه سلطانی: برگزاری نمایشگاه «به گزارش زنان» در موزه هنرهای معاصر تهران از همان آغاز، توجه بسیاری را برانگیخت. انتخاب آثاری از گنجینه موزه و تمرکز بر روایت زنان در هنر معاصر ایران، از یک سو توجهها را به اهمیت چنین بازخوانیای جلب کرد و از سوی دیگر، زمینهساز نقدها و پرسشهایی شد که بخشی از آن در فضای رسانهای و هنری بازتاب یافت. پیشتر در یادداشتی به اهمیت برگزاری این نمایشگاه و ضرورت بازخوانی آثار گنجینه پرداخته بودم و همزمان به برخی نقدهای واردشده نیز اشاره کردم. اینک در ادامه آن یادداشت، مصاحبهای با کیوریتور نمایشگاه و رئیس موزه ترتیب دادهام تا در گفتوگویی چرایی برگزاری و روند شکلگیری نمایشگاه را شرح و هم به نقدها و دیدگاههای منتقدان پاسخ دهند؛ گفتوگویی که میتواند نگاهی نزدیکتر به آنچه در پسِ صحنه این نمایشگاه گذشته است، ارائه کند.
روایتی از گنجینه موزه هنرهای معاصر
توکا ملکی، کیوریتور نمایشگاه «به گزارش زنان»
با توجه به موضوع جنسیت در این نمایشگاه، چه شد که به این سمت رفتید و خواستید گفتمان جنسیتی در نمایشگاه مطرح شود؟
احتمالا آقای دبیرینژاد، به عنوان مدیر موزه، درباره سیاست کلی موزه توضیح دادهاند، اما من و دو همکار دیگر در تیم کیوریتوری و آقای سقراطی که مسئول پژوهش بودند، با پیشنهاد اولیه موزه که نمایشگاهی درباره زنان برگزار شود، وارد کار شدیم. این طرح با مرور آثار هنرمندان و بحثهای تیمی پختهتر شد و به شکل فعلی رسید.
هدف موزه، برگزاری نمایشگاهی درباره یک یا چند نقاش زن بود؛ ادامه سنتی که قبلا برای تکهنرمندان یا دو هنرمند برگزار میشد. پیشتر چهار بار نمایشگاهی ویژه خانمها برگزار شده بود: بهجت صدر، منصوره حسینی، فریده لاشایی و خانم ایران درودی. اما بسیاری از هنرمندان دیگر، چه زن و چه مرد، آثارشان در نمایشگاههای گروهی یا مستقل کمتر دیده شده بود؛ بنابراین تصمیم گرفتیم نمایشگاهی از هنرمندان زن نوگرا که آثارشان در موزه موجود است، برگزار کنیم.
درباره کلمه «جنسیت» باید بگویم به عنوان پژوهشگر، فکر میکنم زبان و نحوه بیان هنرمندان زن و مرد تفاوت دارد، فارغ از تجربه زیستی یا شرایطی که داشتهاند. این به معنای جداسازی یا برتریدادن به یکی نیست، بلکه شناخت تفاوتهاست. زنان در ایران و جهان در طول سالهای گذشته شرایط دشواری داشتهاند تا بتوانند به عنوان هنرمند فعالیت کنند و آثارشان دیده شود؛ بنابراین لازم است ویژگیهای آثار آنها دیده و تحلیل شود. براساس آثار موجود در گنجینه و تلاش برای پرکردن خلأهای پژوهشی، ما به تقسیمبندیها و طبقهبندیهایی رسیدیم تا روند و نگاه هنرمندان زن بهتر تبیین شود.
درباره تجربه کیوریتکردن به صورت گروهی، به نظر میرسد موزه تصمیم گرفته دیگر فقط یک کیوریتور مسئول نباشد و چند نفر به صورت گروهی همکاری کنند. تجربه شما از این همکاری گروهی چگونه بود؟ تا چه حد نظر شخصیتان در گالریها اعمال شد و چه چالشهایی داشت؟
من خودم تجربه زیادی در کیوریتوری نداشتم، اما این تجربه گروهی برایم مثبت بود؛ چون ما چند نفر بودیم، با زاویه دید و تجربههای متفاوت. این همفکری باعث شد بتوانیم به یک زبان منصفانه و بیطرف برسیم و تکمیلکننده همدیگر باشیم. حتی اگر در ایران یا جهان کیوریتورها به صورت فردی کار میکنند، معمولا زیرمجموعهای دارند به نام گروه پژوهشی یا گروه فکری که همین همکاریها را تکمیل میکند.
من استقبال میکنم از این شیوهای که موزه پیش گرفته، بهویژه آنکه موزه یک نهاد رسمی و بزرگ است و جای خوبی است برای لحاظکردن نظرات مختلف، بهجای اینکه یک نفر بهتنهایی مسیر نمایشگاه را هدایت کند.
این نظرها تفاوتهای زیادی با هم داشت یا بیشتر همسو بود؟
تفاوتها جدی نبود، اما در جزئیات نظرات متفاوت بود. به هر حال یک اجماع کلی وجود داشت و تجربه این بود که دیدگاههای ما در مسیر کار اصلاح شد. بعضی از ما با پیشفرضهایی درباره رفتار زنان هنرمند در آن سالها جلو آمده بودیم، بهویژه وقتی تصویر امروزی را میدیدیم، اما وقتی آثار را کنار هم گذاشتیم و با هم بررسی کردیم، بعضی از این پیشفرضها اصلاح شد.
مثلا فرض اولیه این بود که زنان فقط کارهای تزیینی یا طبیعت بیجان میکشیدند، اما وقتی آثار کنار هم قرار گرفت، دیدیم این تصور اشتباه بوده و به گرایشها و تنوع بیشتری رسیدیم.
یکی از نقدهایی که مطرح شده این است که جای برخی گفتمانها و نگاههای زنان در این دوره خالی است؛ مثلا آثار دهه 60 یا نقاشیهای زیرزمینی، دورهای که فضا محدودتر بود. آیا این به رویکرد آرشیوی موزه برمیگردد؟ یعنی چون این آثار در موزه موجود نبوده یا خریداری نشدهاند، امکان گزارشدهی از آنها نبوده یا تصمیم بر این بوده که روایت به شکل دیگری ارائه شود؟
قسمت اول حرف شما درست است. این نمایشگاه درواقع گزارشی از آثار زنان موجود در گنجینه موزه هنرهای معاصر است. یکی از باورهای ما این است که وظیفه اصلی موزه نمایش آثار گنجینه و روایت تاریخ هنر است؛ بنابراین اگر نمایشگاههایی خارج از موزه یا در گالریهای دیگر برگزار شود، ممکن است روایتهای متفاوتی ارائه کنند، اما تمرکز ما بر آثار موجود در موزه بود.
دلیل اینکه برخی آثار در موزه نیستند، بحث دیگری است. موزه ما، مانند بسیاری از موزههای ایران، طی سالها گنجینهاش کامل یا اضافه نشده است. در دنیا مرسوم است که موزهها جابهجایی کنند، بخشی از آثار را بفروشند و آثار جدید بخرند، اما این سیاست در ایران وجود نداشته است. حفظ همان آثار موجود خود به عنوان یک ارزش تلقی شده است.
ما از این کمبودها آگاهیم و بههمیندلیل فکر میکنیم نمایشگاههایی در سطح شهر و گالریهای دیگر میتواند بخشی از این خلأ را پر کند. علاوه بر این همیشه باید بررسی کنیم که آیا چیزی واقعا سانسور شده یا صرفا وجود نداشته است. به عبارتی، باید ظرفیتهای هنر اعتراضی و جریانهای دیگر را هم در سطح شهر و گالریها شناخت و سپس قضاوت کرد که چرا در موزه به آن پرداخته نشده است. آیا در طول سال در سطح شهر این وجوه هنر اعتراضی را در گالریها یا نهادهای دیگر شاهد هستیم که بتوانیم بگوییم چرا در موزه حذف شده یا به آن توجه نشده؟ به عبارت دیگر، قصد دارم بگویم باید ظرفیتهای هنرمان را به طور کامل بشناسیم.
شما به عنوان کسی که بیشتر رویکرد پژوهشی دارید، این نمایشگاه را چطور دیدید؟ چقدر نگاه پژوهشمحور در آن برجسته بوده؟ بیشتر دوست دارم نظر شخصیتان را دراینباره بشنوم.
من امیدوارم این نمایشگاه پژوهشگران جدی را ترغیب کند تا آثار را دوباره بازخوانی کنند؛ نهفقط پژوهشگران، بلکه منتقدان هم. به نظر من، نقدی که بدون شناخت کافی از تاریخ هنر نوشته شود، ارزش چندانی ندارد.
برای من به عنوان پژوهشگر، این نمایشگاه پر از شگفتی بود. هنرمندانی را کشف کردم که فقط نامشان را شنیده بودیم یا حتی اصلا نامی از آنها نشنیده بودیم. این باعث شد که بروم، جستوجو کنم و ببینم چه کردهاند. آثار بعضی چهرهها در این نمایشگاه آنقدر منحصربهفرد است که احتمالا هیچکس بهجز همنسلانشان آنها را ندیدهاند. حالا وقتی مردم این آثار را روی دیوار میبینند، شگفتزده میشوند و درمییابند هنرمندان چه مسیرهایی را طی کردهاند.
این نمایشگاه واقعا از نظر پژوهشی ارزشمند است و امیدوارم بتواند زمینهای برای تحقیقات بیشتر فراهم کند.
نقد و گفتوگو؛ مسیر تازه موزههای هنری معاصر
رضا دبیرینژاد، رئیس موزه هنرهای معاصر تهران
عنوان «به گزارش زنان» بر چه اساس انتخاب شد و قرار است چه روایتی را از نگاه شما به مخاطب ارائه دهد؟
ما درباره انتخاب عنوان نمایشگاه بحثهای زیادی داشتیم و حتی چندین عنوان مختلف مطرح شد. پرسش این بود که آیا آثار حاضر را میتوان «روایت» دانست؟ آیا آنها روایت کاملی ارائه میدهند یا معنای دیگری دارند؟ به این نتیجه رسیدیم که نمیتوان در همه موارد نقش روایتگری را برای آثار قائل شد. هرچند یکی از پیشنهادها «به روایت زنان» بود، اما در نهایت احساس کردیم «به گزارش» حس بیطرفانهتری دارد؛ گویی به مجموعهای از مستندات اشاره میکنیم که امکان برداشتهای گوناگون را فراهم میکند. چنانکه امروز نیز میبینیم از همین نمایشگاه برداشتهای متفاوت و حتی گاه متضادی ارائه شده است. همین موضوع نشان میدهد ما در واقع صرفا گزارشی دادهایم که میتواند درک و تفسیرهای متنوعی داشته باشد.
از سوی دیگر، عنوان نمایشگاه باید جذاب و متمایز باشد تا بتواند مخاطب را جذب کند و از نامهای تکراری فاصله بگیرد. بنابراین به اجماع رسیدیم که عنوان «به گزارش زنان» انتخاب شود.
هدف اصلی برگزاری «به گزارش زنان» چه بود و چه شد که تصمیم گرفتید سراغ چنین موضوعی بروید؟
ماجرا دو وجه داشت که باید همزمان در نظر میگرفتیم. در ابتدای سال تصمیم بر این بود که نمایشگاهی از آثار دو یا چهار هنرمند زن ایرانی برگزار کنیم. برای همین، گنجینه موزه را بررسی کردیم و از بخش گنجینه خواستیم فهرستی از هنرمندان زن ارائه دهند تا از میان آنها انتخاب کنیم. وقتی لیست را دیدیم، متوجه شدیم ۶۵ هنرمند زن در گنجینه حضور دارند؛ بسیاری از آنها کمتر شناخته شدهاند اما با ورود آثارشان به گنجینه، بخشی از این تاریخ شدهاند، حتی اگر لابهلای نامهای بزرگ گم شده باشند. وظیفه موزه فقط نمایش چهرههای شناختهشده نیست؛ گاهی باید روایتها را بازنگری و بخشهای نادیده تاریخ را آشکار کرد. همین نگاه باعث شد بهجای تمرکز بر چند نفر، نمای کلی از همه هنرمندان گنجینه ارائه دهیم.
البته این تصمیم نقدهایی هم دارد؛ مثلا نبود برخی چهرهها یا آثار شاخص که هم به گنجینه و هم به شیوه گردآوری آن برمیگردد. اما پذیرفتیم که خود را در معرض دیدهشدن و نقد قرار دهیم، چون این از ویژگیهای موزههای امروز است. هدف، هم درک کاملتر تاریخ معاصر فراتر از چند نام محدود بود و هم ایجاد تصویری جامعتر از هنر زنان. در همین نمایشگاه میتوان دید که برخی هنرمندان زن پیش از بسیاری از مردان، در حوزههایی مانند هنر انتزاعی، تکنیکهای نو یا مجسمهسازی پیشگام بودهاند، اما دستاوردهایشان به نام دیگران ثبت شده است.
در انتخاب آثار، با دوگانهای روبهرو بودیم: پرداختن به آثار مشهور یا نمایش آثار کمتردیدهشده. نمونهاش منیر فرمانفرمائیان است که علاوه بر آثار شناختهشدهاش، نقاشیهای پشت شیشهاش را هم آوردیم. در نهایت، دو اصل را رعایت کردیم: نخست، حضور همه نامهای موجود در گنجینه برای ایجاد فرصت برابر؛ دوم، نمایش بیشتر آثار کمتردیدهشده تا فرصتی برای بازخوانی و تدقیق روایتهای تاریخ فراهم شود. کثرت این آثار و هنرمندان کنار هم، امکان ارائه تصویری کاملتر از تاریخ را فراهم میکند، حتی اگر همه آثار از نظر کیفیت در یک سطح نباشند.
یکی از پرسشهایی که مطرح شد، این بود که اندیشه و روایت امروز هنرمند از جهان پیرامونش با آنچه در گذشته داشته متفاوت است.
یک نکته مهم اینکه ما در این نمایشگاه صرفا به آثار موجود در گنجینه موزه اکتفا کردیم. ممکن است فضای هنری در دهههای اخیر تغییر کرده باشد، اما ما درباره آثاری صحبت میکنیم که روند تاریخی خود را طی کرده و به موزه راه یافتهاند. ما سیر تحول هنرمندان را بر اساس مستندات گنجینه بررسی میکنیم، نه صرفا آثار پایان دوره یا اواخر کارشان. ممکن است خود هنرمند امروز فاصله گرفته باشد که حقش است، اما این آثار همچنان جزء پیشینه هنری او محسوب میشوند. کار موزه یادآوری و تذکر گذشته است، گذشتهای که یا از آن عبور کردهایم یا در حال شکلگیری است و همیشه با فاصلهای از زمان حال به آن نگاه میکنیم.
درباره نقدهای مربوط به چیدمان آثار، چرا آثار به این شکل چیده شدهاند و چرا در بخشهای ابتدایی نمایشگاه تفکیک براساس سبک کاری هنرمندان است؟
نگاه کنید، ما در یک موزه هنری هستیم و طبیعی است که چیدمان آثار معطوف به دستهبندیهای هنری باشد. آثار هنری مانند قطعات مختلفی هستند که با هر بار کنار هم قرارگرفتن، روایت و معنای متفاوتی میسازند. در این نمایشگاه، ابتدا رویکرد تاریخی را دنبال کردیم، سپس حوزههای آشناتر نقاشی مثل پرتره و طبیعت را بررسی کردیم و در ادامه به رویدادها و فعالیتهای هنری مانند گروه دنا و گالریهای اجتماعی پرداختیم که بیشتر محتوامحور هستند تا سبکی.
هر موزه باید نظام و الگوی خاص خود را داشته باشد و روایتش را بر اساس داشتههایش ارائه دهد. تفاوت موزه با گالری یا فرهنگسرا در همین است؛ موزههای نهادی و ملی، بیان بیطرفانهتری دارند و بازخوانی آثار را به مخاطب واگذار میکنند. نگاه جدید به موزهها این است که جامعهمحور باشند و تعامل اجتماعی ایجاد کنند؛ همانطور که سینما، تئاتر یا کتاب محل نقد و گفتوگو هستند، نمایشگاه موزهای نیز باید فرصت نقد، تبادل نظر و پویایی فرهنگی ایجاد کند.
دستمزد کیوریتورهای این نمایشگاه به چه صورت بود؟
تمام عوامل نمایشگاه، از گرافیست تا موزهپرداز و کیوریتورها، به صورت گروهی در پروژه مشارکت داشتند. برای آنها حقالزحمهای در نظر گرفته شد، اما مبلغ آن کم و کمتر از دستمزد حتی یک ماه بود. هزینههای نمایشگاهها بر اساس برآورد قبلی تعیین و با تأیید مقامات بالاسری اجرا میشود و موزه همواره با محدودیت مالی روبهروست؛ حتی بودجه کل برنامه سالانه کمتر از بسیاری از پروژههای فرهنگی دیگر است.
برای پایان این گفتوگو، اگر نکته یا سخنی باقی مانده با ما در میان بگذارید.
ما خوشحالیم که این نمایشگاه فرصتی برای روایت و تجربه ایجاد کرده و ممکن است در آینده در شکلهای دیگر هم روایت شود. واقعیت این است که هر رویداد فرهنگی در برههای خاص و در مواجهه با چالشهای اجتماعی شکل میگیرد و نقدها و حواشی خود را دارد. در دوره جدید موزهها، تعامل اجتماعی و بازشدن فضای گفتوگو و نقد اهمیت پیدا کرده است.
گاهی نقدها پیش از مواجهه مستقیم با نمایشگاه شکل میگیرند و جزئیات چیدمان یا ترکیب آثار دیده نمیشود؛ مثل خواندن یک رمان فقط از روی جلدش. اما این نقدها ارزشمندند، چون به پویایی فرهنگی کمک میکنند و کمکم شیوه نقد دقیقتر و مستندتری را شکل میدهند.
هدف این است که انواع نقد، محتوایی، درونمتنی، پیرامتنی، نشانهشناختی و پدیدارشناختی را توسعه دهیم. هرچند هنوز در سطح کلی نقد میکنیم، شروع این گفتوگو و نقد فرصتی برای تولید ادبیات و تفکر هنری است. از همه منتقدان تشکر و دعوت میکنیم مسیر نقد دقیقتر و اجتماعیتر را ادامه دهند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.