سیمای کلی ایدئولوژی
ایدئولوژی یکی از پیچیدهترین مفاهیم در علوم اجتماعی و علوم سیاسی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. در دهههای اخیر باور به یک ایدئولوژی گاه بهعنوان امری مذموم در نظر گرفته شده و ایدئولوژیکبودن بهعنوان صفتی منفی به کار گرفته میشود. اما از سوی دیگر میتوان این را هم در نظر داشت که تأکید بر نداشتن ایدئولوژی نیز خود امری ایدئولوژیک محسوب میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: ایدئولوژی یکی از پیچیدهترین مفاهیم در علوم اجتماعی و علوم سیاسی است که تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. در دهههای اخیر باور به یک ایدئولوژی گاه بهعنوان امری مذموم در نظر گرفته شده و ایدئولوژیکبودن بهعنوان صفتی منفی به کار گرفته میشود. اما از سوی دیگر میتوان این را هم در نظر داشت که تأکید بر نداشتن ایدئولوژی نیز خود امری ایدئولوژیک محسوب میشود. اندرو هیوود در کتاب «ایدئولوژیهای سیاسی» میگوید مناقشه عمیقی که حول مفهوم ایدئولوژی وجود دارد، به دو دلیل اتفاق افتاده است. اول، از آنجا که همه مفاهیم و انگارههای ایدئولوژی بر وجود پیوندی بین نظریه و عمل صحه میگذارند، این اصطلاح عرصه مباحثاتی بهشدت جدلی درباره نقش ایدهها در سیاست و رابطه باورها و نظریهها با زندگی مادی یا کردار سیاسی است. دوم، مفهوم ایدئولوژی نتوانسته از منازعهای که بین ایدئولوژیهای سیاسی مختلف و درون هر یک از آنها جریان دارد برکنار بماند: «اصطلاح ایدئولوژی در بخش زیادی از تاریخچه خود همچون حربهای سیاسی به کار رفته است، وسیلهای برای محکومکردن یا به نقد کشیدن مجموعه ایدهها یا نظامهای اعتقادی رقیب. تنها پس از نیمه دوم قرن بیستم بود که تصوری خنثی، بیطرف و بهظاهر عینی از ایدئولوژی بهطور گسترده به کار گرفته شد، و حتی آن موقع هم اختلافنظرها بر سر نقش اجتماعی و اهمیت سیاسی ایدئولوژی همچنان باقی ماند».
کتاب «ایدئولوژیهای سیاسی» اثر مفصل و پرحجمی است که اخیرا با ترجمه مهدی نصرالهزاده در نشر بیدگل منتشر شده است. ترجمه فارسی این کتاب براساس ویراست هفتم آن صورت گرفته و آخرین تغییرات اعمالشده در کتاب در ترجمه فارسی نیز لحاظ شده است. نویسنده در بخشی از دیباچهاش بر ویراست هفتم، به انتخابشدن ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در نوامبر 2016 اشاره کرده و همچنین به رأیآوردن خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا. او این دو رویداد را از شگفتیهای جهان ایدئولوژیهای سیاسی دانسته است و میگوید در هر دو مورد، افزایش بیسابقه «ملیگرایی پوپولیستی»، به شیوهای که بسیار فراتر از پیشبینیهای اغلب صاحبنظران بود، باعث افزایش قوای محافظهکاری جریان اصلی شد. این امر، تا حدی به این دلیل بود که رشد پوپولیسم تهدیدی را در خود نهفته داشت: «تهدید به معکوسکردن پیشروی قاطع و مستمر لیبرالیسم بهعنوان گرایش ایدئولوژیکی غالب دوره پس از 1945، پوپولیسمی که البته به درجات مختلف بر بیشتر کشورهای توسعهیافته و نیز برخی کشورهای در حال توسعه، تأثیر گذاشته است. بااینحال، چندان روشن نیست که آیا این پوپولیسم احیاشده قرار است گرایشی مداوم یا صرفا موقت باشد. این تردید بهویژه به این دلیل پیش میآید که تحولات ایدئولوژیکی دیگری نیز ظرف سالهای اخیر به منصه ظهور رسیدهاند، تحولاتی مانند کارزار برای عدالت نژادی، در پیوند با جنبش جان سیاهان مهم است، بگذریم از پیامدهای ایدئولوژیکی معتنابه (و غالبا متضاد) بیماری عالمگیر کووید19 (کرونا) از سال 2020». در ویراست هفتم «ایدئولوژیهای سیاسی» فصلی جداگانه به پوپولیسم اختصاص داده شده است و در پایان کتاب نیز درباره این بحث شده که ایدئولوژیها چرا و تا چه حد مهم هستند.
«ایدئولوژیهای سیاسی» شامل ۱۳ فصل با این عناوین است: «فهم ایدئولوژیهای سیاسی»، «لیبرالیسم»، «محافظهکاری»، «سوسیالیسم»، «آنارشیسم»، «ملیگرایی»، «فاشیسم»، «پوپولیسم»، «فمینیسم»، «اکولوژیسم»، «چندفرهنگگرایی»، «بنیادگرایی» و «چرا ایدئولوژیهای سیاسی مهماند».
اندرو هیوود در آغاز فصل نخست میگوید اگرچه اغلب افراد از اصطلاحات رایج علوم سیاسی و اجتماعی در زندگی روزمرهشان استفاده میکنند، اما اغلب درک روشنی از این اصطلاحات ندارند. او پرسشهایی را در این زمینه مطرح کرده نظیر اینکه: برابری چیست؟ این گفته که همه آدمها برابرند به چه معناست؟ آیا آدمها باید حقوق برابر، فرصتهای برابر، نفوذ سیاسی برابر، مزدهای برابر داشته باشند؟ فاشیست خواندن یک فرد به چه معنا است؟ فاشیستها به چه ارزشها یا باورهایی پایبند هستند و چرا؟ دیدگاههای سوسیالیستی چه فرقی با دیدگاههای لیبرالها، محافظهکاران یا آنارشیستها دارد؟ هیوود در کتابش ایدهها و باورهای بنیادی اصلیترین ایدئولوژیهای سیاسی را بررسی کرده است.
او در فصل اول کتاب در سرشت ایدئولوژی سیاسی تأمل میکند و این کار را با بررسی زندگی و زمانه مفهوم ایدئولوژی، بررسی ساختار اندیشه ایدئولوژیک، تفاوتها بین ایدئولوژیهای بهاصطلاح کلاسیک و ایدئولوژیهای جدید و میزان پیروی ایدئولوژیها از تقسیمبندی چپ/راست انجام میدهد و نیز به بررسی این پرسش میپردازد که آیا دوره ایدئولوژی تمام شده است یا میتواند تمام شود؟ او میگوید این کتاب بیش از آنکه تحلیلی درخصوص سرشت ایدئولوژی باشد، عمدتا مطالعهای درباره ایدئولوژیهای سیاسی است. هیوود تأکید دارد که مطالعه ایدئولوژی سیاسی متضمن تأمل در پرسشهای مطرحشده درباره سرشت، نقش و اهمیت این مقوله فکری و نیز تأمل دراینباره است که کدام مجموعه ایدهها و استدلالهای سیاسی باید بهعنوان ایدئولوژی طبقهبندی شوند.
اندرو هیوود در فصل پایانی کتاب به این پرسش توجه کرده که چرا ایدئولوژیهای سیاسی مهماند؟ او در پاسخ به این پرسش نوشته: «ما به ایدئولوژیهای سیاسی به دلایلی چند نیاز داریم. مهمتر از همه، ایدئولوژیها چارچوب فکریای را در اختیار سیاستمداران، احزاب و سایر بازیگران سیاسی قرار میدهند تا به آنها کمک کند جهانی را که در آن زندگی میکنند، بفهمند یا بدان معنا ببخشند. ایدئولوژیها، آنگونه که بسیاری از مفسران ادعا کردهاند، توهماتی نظاممند نیستند، بلکه باید گفت که آنها روایتهایی متباین از جهان سیاسیاند. هر ایدئولوژی جنبههای خاصی از یک واقعیت پیچیده و چندوجهی را آشکار میسازد. از این حیث، ایدئولوژیها بهمثابه پارادایمها عمل میکنند: آنها با فراهمآوردن مجموعهای از ارزشها، نظریات و مفروضاتی که معرفتجویی در درون آنها صورت میگیرد و سامان مییابد، فرایند تفحص فکری را هدایت میکنند. ایدئولوژیها چند نقش دیگر هم ایفا میکنند. این نقشها عبارتاند از تضمین برخورداربودن سیاست از سویهای اخلاقی یا عاطفی، از آن جهت که آنچه هست همواره با آنچه باید باشد در ارتباط است؛ و کمک به ایجاد درکی حسی از جمع و گروه، با نشاندن یا قراردادن فرد در یک زمینه اجتماعی. بااینحال، تلقیای وجود دارد که بر طبق آن، ایدئولوژیهای سیاسی احتمالا بیش از حدی که باید مهماند. هر استفادهای از ایدئولوژی سیاسی میتواند به طریقی مصداق سوءاستفاده باشد. برای مثال، پارادایمهایی که به معرفتجویی ما شکل و ساخت میدهند نیز میتوانند پروژه نگرش بسته و تکبعدی باشند و حتی به زندانهای فکری تبدیل شوند».
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.