|

زنگزور و ژئوپلیتیک منطقه

در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد شکل‌گیری بلوک‌های مختلف بوده که عمدتا حول محور روابط با قدرت‌های جهانی آمریکا -غرب، روسیه و چین و بحران‌های منشعب از آن شکل گرفته‌ است. بلوک محافظه‌کار عربی به رهبری عربستان و متحدان، بلوک ترکیه و اخوان‌المسلمین به رهبری ترکیه، بلوک اسرائیل و متحدان در قالب پیمان ابراهیم به رهبری اسرائیل و بلوک محور مقاومت به رهبری ایران و متحدان. به‌طورکلی بلوک‌بندی خاورمیانه پویا و تحت تأثیر تحولات داخلی و بین‌المللی است.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سیدمصطفی حسینی-کارشناس مسائل بین‌الملل: در چند دهه اخیر، خاورمیانه شاهد شکل‌گیری بلوک‌های مختلف بوده که عمدتا حول محور روابط با قدرت‌های جهانی آمریکا -غرب، روسیه و چین و بحران‌های منشعب از آن شکل گرفته‌ است. بلوک محافظه‌کار عربی به رهبری عربستان و متحدان، بلوک ترکیه و اخوان‌المسلمین به رهبری ترکیه، بلوک اسرائیل و متحدان در قالب پیمان ابراهیم به رهبری اسرائیل و بلوک محور مقاومت به رهبری ایران و متحدان. به‌طورکلی بلوک‌بندی خاورمیانه پویا و تحت تأثیر تحولات داخلی و بین‌المللی است. در رقابت ایران و عربستان، نقش ترکیه و حضور قدرت‌های خارجی مانند چین و آمریکا از عوامل کلیدی در شکل‌دهی به این معادلات هستند. هر سه بلوک بارها گرایش‌های خود را به سمت غرب نشان داده‌اند. آثار و تبعات ژئوپلیتیکی عوامل مذکور آن است که غرب و آمریکا به ‌جای تهدیدهای رودررو با ایران درصدد تغییرات استراتژی بلندمدت در چهار فضای پیرامونی ایران براساس بلوک‌بندی‌های جدید منطقه‌ای و به تبع آن بن‌بست ژئوپلیتیکی به‌وجودآمده جهت فشار بر جمهوری اسلامی ایران برآمده‌اند. بن‌بست ژئوپلیتیکی یک دام استراتژیک است که خروج از آن نیازمند بازبینی و بازتعریف منافع ملی، انعطاف‌پذیری دیپلماتیک و بهره‌مندی از فرصت‌های جدید است. یکی از مصادیق این گزاره مخالفت ایران و روسیه با ارتباط‌گیری زمینی نخجوان از طریق گذرگاه زنگزور بوده که اخیرا آمریکا از فرصت پیش‌آمده استفاده کرده و این منطقه را از پاشینیان به مدت ۹۹ سال اجاره کرد تا شرکت‌های آمریکایی زیرساخت ارتباط جاده‌ای، لوله‌ای و اینترنتی دو بخش را انجام دهند. فارغ از انگیزه‌ها و تأثیراتی همچون تهدید امنیت ملی و مرزی، اختلال در توسعه اقتصادی و زیرساختی، نفوذ دشمنان خارجی، تأثیرات اجتماعی و روانی و تخریب محیط زیست و... که این گذرگاه و قرارداد داشته، مناسب است جمهوری اسلامی ایران با پیش‌بینی ابعاد و مؤلفه‌های ژئوپلیتیکی از منظر استراتژی ملی، موارد مشابه دیگر را مد‌نظر قرار دهد تا بهترین نتیجه ممکن را با توجه به اهداف و محدودیت‌های موجود در سیاست خارجی به دست آورد. جمهوری اسلامی ایران باید مد نظر داشته باشد که با کشورهای جمهوری آذربایجان، روسیه، ترکمنستان و قزاقستان در ارتباط با کنوانسیون رژیم حقوقی خزر (2018) هنوز به نتیجه مطلوب نرسیده است و این موضوع خود می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور دارای پیامدهای ژئوپلیتیکی بالقوه‌ای برای جمهوری اسلامی به‌خصوص در ارتباط با آذربایجان به وجود آورد. در این برهه زمانی نباید فراموش کرد که مانند حوزه قفقاز، کشورهای حاشیه خلیج فارس در موضع خیلی حساس و شکننده‌تر ژئوپلیتیکی نسبت به آن قرار دارند. آنها برای تأمین امنیت خود به پیمان‌های نظامی با ایالات متحده وابسته بوده و نگران تهدیدات علیه ثبات و امنیت داخلی خود هستند تا جایی که در حال حرکت به سمت اسرائیل در قالب پیمان ابراهیم هستند. از طرفی ایران با همین کشورها اختلافات مرزی حل‌نشده‌ای دارد که برخی از آنها تاریخی هستند و برخی دیگر به مسائل ژئوپلیتیکی، منابع طبیعی یا حاکمیت بر مناطق خاص مربوط می‌شوند. بعید نمی‌نماید که در همین راستا این کشورها در قالب شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب، همکاری با غرب و اسرائیل در قالب صلح ابراهیم درصدد فشار دیپلماتیک بر جمهوری اسلامی ایران جهت رسیدن به خواسته‌های نامعقول خود به نقطه بحران نزدیک شوند و موجب فراهم کردن اسباب قدرت‌های فرامنطقه‌ای در مناطق پیرامونی شوند (استفاده از نام جعلی به جای خلیج فارس). اختلافاتی که همانند موارد مشابه در آنچه در حوزه قفقاز رخ داده، می‌تواند نقطه عطفی در راهبرد جمهوری اسلامی ایران در آینده‌ای نزدیک به حساب آید. اختلاف با امارات متحده عربی بر سر جزایر سه‌‌گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک (1971)، اختلاف فنی با عراق بر سر اروندرود (قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر)، اختلاف با کویت بر سر میدان گازی دورا (آرش)، اختلاف با عربستان بر سر تقسیم بستر و زیر‌بستر خلیج فارس و همچنین اختلاف با روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان بر سر رژیم حقوقی خزر، اختلاف با افغانستان بر سر حقابه هیرمند (1973). در پایان یاد‌آور می‌شود جزایر سه‌گانه و دریای خزر از چالش‌برانگیزترین موارد ژئوپلیتیکی به حساب می‌آیند. هرچند برخی اختلافات مثل اروندرود تا حدی زیادی حل شده‌اند، اما مسائل فنی هنوز باقی مانده است. اختلافات آبی (هیرمند، اروندرود) با تغییرات اقلیمی شدیدتر نیز شده است که به روابط فی‌مابین سه کشور افغانستان، عراق و ایران تأثیر گذاشته است. بر‌اساس موارد بالا فرض مسلم است که جمهوری اسلامی ایران با نگاه هیبریدی و سیستمی به دستگاه سیاست خارجی می‌تواند استراتژی واقع‌گرایانه و مدونی جهت خروج از این بن‌بست ژئوپلیتیکی تداعی کند تا بلکه این اختلافات از طریق مجامع بین‌المللی یا توافق چندجانبه‌گرا بدون دخالت قدرت‌های خارجی حل‌وفصل شوند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.