نقدی بر نگاه تقابلی در مسئله مصرف آب
این روزها و با تشدید بحران آب در ایران، توییتی در فضای مجازی بازنشر میشود که عنوان میکند: «در ایران ۹۰ درصد آب در کشاورزی، هفت درصد در خانگی و سه درصد صنعتی مصرف میشود، اما کولر آبی و مصرف زیاد شهروندان قاتل آب معرفی میشود. اصلا هم به اینکه کشاورزی در ایران چه شکلی است و چرا باید در مملکتی کمآب در بیابان هم کشاورزی کنیم و حتی هندوانه بکاریم توجهی نمیشود».


به گزارش گروه رسانهای شرق،
این روزها و با تشدید بحران آب در ایران، توییتی در فضای مجازی بازنشر میشود که عنوان میکند: «در ایران ۹۰ درصد آب در کشاورزی، هفت درصد در خانگی و سه درصد صنعتی مصرف میشود، اما کولر آبی و مصرف زیاد شهروندان قاتل آب معرفی میشود. اصلا هم به اینکه کشاورزی در ایران چه شکلی است و چرا باید در مملکتی کمآب در بیابان هم کشاورزی کنیم و حتی هندوانه بکاریم توجهی نمیشود».
در نقد این نظر قابل طرح است که عدم انجام تکالیف و سیاستگذاریهای درست توسط سیستم حکمرانی، منافی تصمیمات و اقدامات درست شهروندان نیست.
اینکه ۹۰ درصد آب ایران در بخش کشاورزی مصرف میشود، درحالیکه فقط هفت درصد به مصارف خانگی اختصاص دارد، واقعیتی انکارناپذیر است. همچنین درست است که الگوی کشاورزی ایران، بهویژه در مناطق کمآب، نامناسب و نیازمند اصلاحات اساسی است. کشت محصولاتی مانند هندوانه در مناطق کمآب، تصمیمی غیرمنطقی است که نشاندهنده ضعف مدیریت کلان آب در کشور است. اما آیا این موضوع به این معناست که شهروندان مسئولیتی در قبال مصرف آب ندارند و باید تا زمان اصلاح سیستم کشاورزی، دست روی دست بگذارند؟
بحران آب یک مسئله چندبعدی است که حل آن نیازمند اقدام همزمان در سطوح مختلف است. از سیاستگذاری کلان تا تغییر رفتارهای فردی. اینکه مسئله آب در کشاورزی و صنایع اصلاح نشده، نباید بهانهای برای بیمسئولیتی شهروندان شود. اخلاق زیستمحیطی حکم میکند که هر فرد متناسب با توان خود در حفظ منابع طبیعی بکوشد، حتی اگر سهم او در مقایسه با دیگر بخشها کوچک به نظر برسد.
ممکن است سهم مصارف خانگی در مقایسه با کشاورزی کم باشد، اما باید توجه داشت که صرفهجویی در مصرف آب خانگی بهسرعت نتیجه میدهد، درحالیکه اصلاح الگوی کشاورزی نیازمند زمان طولانیتر است. چنانچه جامعه به صرفهجویی در مصرف آب حساس شده و خود شروع به اقدامات عملی کند، فشار عمومی برای اصلاح سیاستهای کلان نیز افزایش مییابد. البته قابل ذکر است که آب مورد استفاده در کشاورزی عمدتا از منابع غیر قابل شرب تأمین میشود، ولی اسراف در مصارف خانگی مستقیم بر آب آشامیدنی تأثیر میگذارد.
این استدلال که «تا وقتی فلان بخش اصلاح نشده، من هم کاری نمیکنم»، نوعی توجیه برای شانه خالیکردن از مسئولیت فردی است. اگر هر شهروندی منتظر بماند تا اول سیستم کشاورزی اصلاح شود، در نهایت هیچ تغییری رخ نخواهد داد. تاریخ نشان داده است تحولات بزرگ معمولا از ترکیب اصلاحات ساختاری و تغییرات فرهنگی آغاز میشوند.
درست است که مدیریت ناکارآمد آب در بخش کشاورزی مشکل اصلی است و حاکمیت باید پاسخگو باشد، اما این موضوع نهتنها مسئولیت اخلاقی شهروندان را لغو نمیکند، بلکه بر ضرورت آگاهی جمعی نسبت به بحران آب میافزاید. مسئولیتپذیری فردی و مطالبهگری برای اصلاح سیستم، هر دو وظیفه شهروندی و مورد انتظار از جامعه است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.