بازی؛ راهی برای مقابله با خشونت
نشریه تایم چند روز پیش با عکسی از عروسکهای لبوبو که این روزها پرطرفدار شده است، از منظری دیگر به «اسباببازی» و نقش «بازی» در زندگی پرداخت. این مطلب را کاس هولمن، بنیانگذار و طراح ارشد اسباببازی و نویسنده کتاب نوشته است. به بخشهایی از این مقاله در ادامه اشاره میشود.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
نشریه تایم چند روز پیش با عکسی از عروسکهای لبوبو که این روزها پرطرفدار شده است، از منظری دیگر به «اسباببازی» و نقش «بازی» در زندگی پرداخت. این مطلب را کاس هولمن، بنیانگذار و طراح ارشد اسباببازی و نویسنده کتاب نوشته است. به بخشهایی از این مقاله در ادامه اشاره میشود.
***
در اردوگاهی برای پناهجویان در شهر رِینوسا، مکزیک، درون یک کلیسا مدرسهای موقتی برای خانوادههایی که در اثر خشونت، فقر یا آشوبهای سیاسی آواره شده بودند، برپا شده بود. در داخل آن، کودکان هر روز برای درسهای ابتدایی و بازیهای ساختاریافته گرد هم میآمدند. یکی از ابزارهایی که در آنجا به کار میرفت، مجموعهای تعاملی برای ساختوساز بود که با هدف پرورش خلاقیت، یادگیری و همکاری طراحی شده است.
در میان آن کودکان، پسربچهای اهل هائیتی توجه همگان را جلب کرده بود. گرچه حدود شش یا هفت سال سن داشت، از زمانی که به اردوگاه آمده بود حتی یک کلمه هم بر زبان نیاورده بود. هر روز سرِ کلاس حاضر میشد، اما بهجای نشستن پیش کودکان دیگر، زیر یک میز پناه میگرفت و تا پایان ساعت در همانجا پنهان میماند.
تا اینکه روزی داوطلبان، بیسروصدا چند قطعه از این اسباببازی را بیرون محل پنهانشدنش گذاشتند؛ دعوتی بیکلام برای بازی. آرامآرام، دستش را از زیر میز بیرون آورد تا آن قطعات را لمس کند. سپس شروع به ساختن کرد. در عرض چند روز، از زیر میز بیرون آمد، سازههایی ساخت، قطعات را با دیگر کودکان به اشتراک گذاشت و شروع به صحبت کرد. او کمکم با جهان پیرامونش پیوند میگرفت. آن لحظه کوچک چیزی ژرف را نشان میدهد: بازی صرفا یک سرگرمی کودکانه نیست، بلکه ابزاری نیرومند و حتی حیاتی برای التیام است.
زیگموند فروید از نخستین کسانی بود که به ظرفیت درمانی بازی پی برد. او معتقد بود بازی، امکانی برای بیان آزادانهتر خود و برآوردهکردن آرزوها فراهم میآورد و به بیماران کمک میکند رویدادهای آسیبزا را پردازش کنند. در دهههای بعد، «بازیدرمانی» به صورت یکی از شاخههای تثبیتشده درمان بالینی درآمد. گرچه معمولا برای کودکان به کار میرود، اما میتواند برای همه سنین سودمند باشد. و این منطقی است؛ زیرا کودکان همیشه واژگان کافی برای بیان احساسات یا تجربههای خود ندارند، اما همگی میدانند چگونه بازی کنند.
چارلز شیفر و آتنا دروس، دو تن از پیشگامان این حوزه، مینویسند: «بازی به همان اندازه برای کودکان طبیعی است که نفسکشیدن. این زبانی جهانی برای کودکان است و میتواند از مرز تفاوتهای قومی، زبانی و فرهنگی عبور کند».
شیفر، که در سال ۲۰۲۰ درگذشت و به عنوان پدر بازیدرمانی شناخته میشود، 20 شیوه را برشمرده است که بازی میتواند رفتار را دگرگون کند. او به طور کلی فواید بازی را در چهار حوزه درمانی قرار میدهد:
بازی ابزار ارتباطی است، سلامت عاطفی را تقویت میکند، روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و توانمندیهای شخصی را میسازد. این ظرفیتها تقریبا همه جنبههای سلامت روان را دربرمیگیرند، از جمله اعتمادبهنفس، تنظیم استرس، یادگیری، همدلی و تابآوری.
لِنور تِر، روانپزشک، که در درمان آسیبهای روانی از طریق بازی تخصص دارد، میگوید بازی فرایندی را ممکن میسازد که abreaction نام دارد؛ یعنی بیان و رهاسازی هیجاناتی که با تجربههای آسیبزا گره خوردهاند. از طریق بازی نمادین، کودکان میتوانند ترسهای خود را بازآفرینی کرده و آغاز به پردازش آنها کنند. «تِر» همچنین دو نیروی دیگر در بازی را شناسایی کرده است: زمینه و تصحیح.
با کاوش در موقعیتهای گوناگون بازی، کودکان دیدگاههای تازهای به دست میآورند و با بازآفرینی پایان داستانها -دادن فرجامی تازه به روایتهایشان- احساس کنترل را بازمییابند. برای مثال، پس از حملات ۱۱ سپتامبر، درمانگران از کودکان خواستند برجهایی از مکعب بسازند و سپس هواپیماهای اسباببازی را به آنها بکوبند تا بتوانند در محیطی امن و کنترلشده با ترسهایشان روبهرو شوند.
در بازی است که میتوانیم با چیزهای سخت روبهرو شویم.
***
اما فواید بازی فقط به کودکان محدود نمیشود. در درمان بزرگسالان، بازی میتواند شکلی از رهایی، ابزاری برای ارتباط، یا وسیلهای برای پردازش درد باشد. درمانگران اغلب از بازیها به عنوان یخشکن یا تمرینهای گروهسازی استفاده میکنند. یکی از مشاورانی که با زنان بازمانده از خشونت خانگی کار میکرد، هر جلسه را با یک بازی ساده با بادکنک آغاز میکرد: زنان در قالب دونفره باید بادکنک را از زمین دور نگه میداشتند. خندهای که در پی میآمد، فضای احساسی اتاق را تغییر و به شرکتکنندگان اجازه میداد تا به خاطرات دشوار دست یابند و روند بهبود را آغاز کنند.
دیگر گونههای بازیدرمانی، مانند ایفای نقش، به بزرگسالان اجازه میدهد تا از تجربههای دردناک فاصله روانی بگیرند، رفتارهای تازه را تمرین کنند و ذهنآگاهی را در خود پرورش دهند. این ابزارها ممکن است ساده باشند، اما میتوانند دگرگونکننده باشند.
بازی حتی فواید جسمانی هم دارد. در مطالعهای درباره بزرگسالان مبتلا به دیابت نوع یک، مشخص شد آنهایی که به طور منظم با شریک زندگی خود بازی میکردند، خلقوخوی بهتری داشتند، مهارتهای مقابلهای قویتری نشان میدادند و احساس حمایت بیشتری گزارش میکردند. در بیمارستانهای کودکان ثابت شده که بازیدرمانی موجب کاهش اضطراب و درد پس از عمل میشود. حتی خود خنده نیز اثرات فیزیولوژیکی قابل اندازهگیری دارد: استرس را کاهش میدهد، حال روحی را بهبود میبخشد و حتی در آزمایشها آستانه تحمل درد را افزایش میدهد. در میان افرادی که از درد مزمن رنج میبرند، شوخطبعی اغلب با نتایج بهتر و کیفیت زندگی بالاتر همراه است.
با این حال، چیزی که در «رِینوسا» بیش از هر چیز مرا شگفتزده کرد، فقط این نبود که بازی چگونه به کودکان در رویارویی با مشکلات کمک میکرد، بلکه این بود که چگونه بر کل جامعه اثر میگذاشت. در میان اندوه، آوارگی و بیقطعیتی که تجربه پناهجویی را شکل میدهد، بازی چیزی جهانی و عمیقا انسانی عرضه میکرد: آسودگی، پیوند و شادی.
این شبیه تأثیر شفابخش طبیعت است، حتی اگر مستقیما با آن در تعامل نباشیم. برای بهرهمندشدن از درخت، لازم نیست از آن بالا برویم؛ همین که بدانیم فضای سبزی در نزدیکیمان وجود دارد، میتواند فشار خون را پایین بیاورد، حال روحی را بهتر کند و اضطراب را بکاهد. به همان ترتیب، مکانی که کودکان در آن میسازند، میخندند و بازی میکنند، حتی اگر فقط چند ساعت در روز باشد، میتواند به پناهگاهی برای همه تبدیل شود.
این همان چیزی است که برای ساکنان «سِندا دِ ویدا» و اردوگاههای مشابه میتوان آرزو کرد. امیدوارم هر کودک، مانند آن پسر آرام اهل هائیتی، از طریق بازی خلاقانه دگرگون شود. امیدوارم خانوادهها لحظهای از باهمبودن یا سبکباری بیابند. و امیدوارم کل جوامع از کنش مشترک ساختن چیزی شاد با دستان خود؛ از مواد در دسترس، بدون دستورالعمل و بدون تضمین ماندگاری، سود ببرند. حس آوارگی اختیار را از انسان میگیرد، او را در برزخ فرو میبرد. بازی، در نابترین شکل خود، حس کنترل را بازمیگرداند. ما را دعوت میکند تا تخیل کنیم، دوباره بسازیم و از نو آغاز کنیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.