متخصصان چه کمکی به احیای دریاچه ارومیه بکنند؟
رئیسجمهور، دکتر پزشکیان، روز بیستم شهریور 1404 گفت: «بارها اعلام کردم که هرکس میتواند مشکلات کشور اعم از ناترازیها، آب، کشاورزی و... را حل کند، این گوی و این میدان؛ بیاید و به ما کمک کند». سؤال مهمی مطرح است که این اعلامهای گاهبهگاه برای دعوت از متخصصان چگونه امکان تحقق دارد؟
به گزارش گروه رسانهای شرق،
رئیسجمهور، دکتر پزشکیان، روز بیستم شهریور 1404 گفت: «بارها اعلام کردم که هرکس میتواند مشکلات کشور اعم از ناترازیها، آب، کشاورزی و... را حل کند، این گوی و این میدان؛ بیاید و به ما کمک کند». سؤال مهمی مطرح است که این اعلامهای گاهبهگاه برای دعوت از متخصصان چگونه امکان تحقق دارد؟
واقعیت آن است که دعوتهای کلی کارشناسان و «هرکس که میتواند مسائل کشور را حل کند»، اگر جنبه عملیاتی منظم و ساختاری نگیرد، عملا به جایی نخواهد رسید. رئیس دولتی که به طور مؤثر از متخصصان و دانشمندان بهره ببرد، مشکلات پیچیده و سراسری را از باتلاقهای سیاسی به چالشهای مبتنی بر شواهد تبدیل میکند که میتوانند مدیریت و حل شوند. متخصصان میتوانند فراتر از علائم یک مشکل حرکت کنند تا علل ریشهای را تشخیص دهند. مثلا اینکه چرا دریاچه ارومیه خشک شد؟ آیا این دریاچه در حال حاضر برای منطقه مضر یا مفید است؟ آیا قابل احیا هست یا نه؟ ابتدا نیاز جدی «تشخیص وضع کنونی محدوده دریاچه خشکشده ارومیه» دارد. حل مشکل و تابآورشدن در برابر مسائل بلندمدت و پیچیده مانند خشکشدن دریاچه ارومیه با عدم اقدام جدی به ایجاد مشکلات احتمالی بیشتر منجر میشود که باید از آنها اجتناب کرد.
رئیسجمهور روز اول آبان 1404 در ارومیه درباره برنامههای دولت برای احیای دریاچه ارومیه گفت: «برنامهای جامع در دست اجراست که در آن هم ظرفیتهای علمی کشور و هم تجربیات جهانی مورد استفاده قرار میگیرد... تفاهمنامههای متعدد میان استانداری آذربایجان غربی، دانشگاههای ارومیه و تبریز و نهادهای مردمی و بینالمللی [منعقد شد]... برنامهای جامع در دست اجراست که در آن هم ظرفیتهای علمی کشور و هم تجربیات جهانی از جمله همکاری با سازمان فائو مورد استفاده قرار میگیرد...». حال بر اساس این گفته اخیر رئیسجمهور، باید پرسید که در مورد دریاچه ارومیه که مسئلهای کلان ملی است چرا دولت برای مواجهه با مسئله دریاچه ارومیه، آن را فقط در حد مسئلهای محلی و در حد استانهای آذربایجان غربی و شرقی و دانشگاههای تبریز و ارومیه تلقی میکند؟ البته مشارکت دانشگاهها و کارشناسان محلی حتما حیاتی است. توضیحندادن «چرایی» یک تصمیم، منجر به بیاعتمادی عمومی میشود. رئیس دولت در بهترین حالت از متخصصان نه به عنوان عصا، بلکه به عنوان قطبنما استفاده میکند. متخصصان، فرصتها و مسیرهای احتمالی را ارائه میدهند. اما رئیس دولت همچنان ناوبر است. متخصصان بهجای تکیه بر ایدئولوژی یا احساس درونی، دادهها، مدلها و تحقیقاتی را در مورد آنچه در زمینههای دیگر مؤثر یا ناموفق بوده است، ارائه میدهند. یک مشاور ارشد علمی، یک متخصص عالیرتبه است که باید مستقیما به رئیسجمهور گزارش دهد. متخصصان میتوانند عوارض جانبی بالقوه یک سیاست را مدلسازی کنند. مثلا یک یارانه جدید کشاورزی در محیط پیرامون دریاچه ارومیه ممکن است به کشاورزان کمک کند، اما میتواند منابع آب را نابود کند یا منجر به فساد شود. برای یک بحران حاد و خاص مانند خشکی دریاچه ارومیه، رئیسجمهور میتواند یک کمیسیون مستقل با محدودیت زمانی تعیین کند. این امر میتواند بهترین متخصصان را به طور خاص برای این مشکل، فارغ از سکون بوروکراتیک، گرد هم آورد. ضمنا دولت میتواند این چالش را برای جامعه علمی بینالمللی مطرح کند و مشوقهایی برای راهحلهای نوآورانه ارائه دهد. حال طرح یک نکته مهم: رئیس دولت باید سؤال درست را از کارشناسان بپرسد. بهجای «چه باید بکنیم؟»، بهتر است بپرسیم: «ماهیت این مشکل چیست؟ گزینههای ما چیست و هزینه/ فایدههای پیشبینیشده برای هرکدام چیست؟». کارشناسان اغلب اختلاف نظر دارند؛ تیم رئیس دولت باید این دیدگاهها را با هم ترکیب، نقاط اجماع را شناسایی و مبنای مخالفت را درک کند. رئیس دولت، نه متخصصان، تصمیمگیرنده نهایی است. رئیس دولت باید به مردم توضیح دهد چگونه از توصیههای متخصصان استفاده شده است. او باید بگوید دانشمندان چه مدلهای روشنی ارائه دادهاند که نشان میدهد بدون اقدام «الف»، با پیامد «ب» مواجه میشویم. البته این مدلها بر اساس دادههای واقعی تنظیم شده و بر پایه روشهای علمی این بهترین اقدام ماست، اما همچنان به نظارت و تطبیق با اطلاعات بیشتر ادامه خواهیم داد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.