|

فرزندان ناامن کودکانی که آینده را بدون نقطه اتکا تصور می‌کنند

در یکی از کلاس‌های ابتدایی در جنوب کلان‌شهر، معلم از دانش‌آموزان می‌پرسد‌ «دوست دارید در آینده چه‌کاره شوید؟» پاسخ‌ها نگران‌کننده‌اند. برخلاف سال‌های نه‌چندان دور که رؤیای پزشک‌شدن یا خلبانی در میان بود، امروز اغلب دانش‌آموزان پاسخی مبهم یا فرسوده می‌دهند: «کار پیدا کنم»، «برم خارج»‌ یا حتی «فقط زنده بمونم». این تغییر در رؤیاهای نسل کودک و نوجوان ایرانی‌ صرفا حاصل فشار اقتصادی نیست، بلکه نشانه عمیق‌تری از فقدان امنیت روانی و اجتماعی ساختاریافته است.

فرزندان ناامن کودکانی که آینده را بدون نقطه اتکا تصور می‌کنند

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سیدمهرداد بنی‌هاشمی کهنگی: در یکی از کلاس‌های ابتدایی در جنوب کلان‌شهر، معلم از دانش‌آموزان می‌پرسد‌ «دوست دارید در آینده چه‌کاره شوید؟» پاسخ‌ها نگران‌کننده‌اند. برخلاف سال‌های نه‌چندان دور که رؤیای پزشک‌شدن یا خلبانی در میان بود، امروز اغلب دانش‌آموزان پاسخی مبهم یا فرسوده می‌دهند: «کار پیدا کنم»، «برم خارج»‌ یا حتی «فقط زنده بمونم». این تغییر در رؤیاهای نسل کودک و نوجوان ایرانی‌ صرفا حاصل فشار اقتصادی نیست، بلکه نشانه عمیق‌تری از فقدان امنیت روانی و اجتماعی ساختاریافته است.

کودکی در سایه ناامنی

نسل جدیدی از کودکان در ایران، در فضایی رشد می‌کند که مؤلفه‌های امنیت از آموزش پایدار گرفته تا امید به آینده در حال فرسایش‌اند. بحران معیشت، ناپایداری در سیاست‌گذاری آموزشی، ضعف در نظام مشاوره‌ای‌ و اضطراب‌های دائمی اجتماعی، کودک ایرانی را به جای پرورش خلاقیت، به سوی سکوت، انزوا یا پرخاشگری سوق داده است. طبق آمار غیررسمی ارائه‌شده از طرف برخی مراکز مشاوره، میزان مراجعات کودکان دبستانی با نشانه‌های اضطراب مزمن، در دو سال گذشته افزایشی چشمگیر داشته است.

خانواده‌هایی که خود ناامن هستند

خانواده به‌عنوان نخستین نهاد اجتماعی، زیر فشار بحران‌های اقتصادی، فرهنگی و رسانه‌ای، گاه دیگر توان حمایت روانی از فرزند را ندارد. والدینی که میان چند شغل جابه‌جا می‌شوند یا خود درگیر آسیب‌های ثانویه (مانند اعتیاد پنهان یا افسردگی اقتصادی) هستند، چگونه می‌توانند امنیت روانی فرزندان‌شان را تضمین کنند؟

بحران نادیده‌گرفته‌شده در سیاست‌گذاری

سیاست‌گذاران کشور عمدتا نگاه کنترلی یا کالایی به کودک دارند؛ یا او را صرفا سرمایه انسانی آینده می‌دانند یا موجودی نیازمند کنترل. نگاه انسانی و چندبُعدی به کودک، با مشارکت جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و خود کودکان، هنوز جایگاهی در نظام تصمیم‌سازی ندارد.

فردایی که کودکش امید ندارد، خود را بازتولید نمی‌کند

امروز اگر کودک ایرانی نتواند با خیال راحت رؤیا ببافد، فردای جامعه به رؤیاهای مصرف‌زده یا مهاجرت‌زده بدل خواهد شد. ما نه با بحران آموزش، بلکه با بحران تخیل مواجهیم؛ و جامعه‌ای که تخیل نداشته باشد، نمی‌تواند آینده‌ای بسازد.

بازنگری درسیاست‌های کودک‌محور، سرمایه‌گذاری در سلامت روان و پرورش نسلی که بتواند بدون وحشت از فردا، امروز را زندگی کند، یک انتخاب نیست بلکه ضرورتی‌ است که از کف می‌رود.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.