پلنگ در مسیر یوزپلنگ
در هفتهای که گذشت، جسد دو تولهپلنگ در پارک ملی خبر استان کرمان پیدا شد. هفتهای نیست که خبر کشف بدن بیجان پلنگی منتشر نشود. قطعا تعداد پلنگهایی که به هر دلیلی میمیرند و کشته میشوند، خیلی بیشتر از آن چیزی است که جسدشان کشف و در رسانهها اعلام میشود. بهطور کلی به نظر میرسد سازمان حفاظت محیط زیست، به عنوان متولی حفاظت از حیاتوحش کشور، اشتیاقی به انتشار اخبار مرگ این حیوان ندارد.


سپهر سلیمی: در هفتهای که گذشت، جسد دو تولهپلنگ در پارک ملی خبر استان کرمان پیدا شد. هفتهای نیست که خبر کشف بدن بیجان پلنگی منتشر نشود. قطعا تعداد پلنگهایی که به هر دلیلی میمیرند و کشته میشوند، خیلی بیشتر از آن چیزی است که جسدشان کشف و در رسانهها اعلام میشود. بهطور کلی به نظر میرسد سازمان حفاظت محیط زیست، به عنوان متولی حفاظت از حیاتوحش کشور، اشتیاقی به انتشار اخبار مرگ این حیوان ندارد.
اعلامنکردن دقیق دلیل مرگ پلنگهای مرده نیز از جمله موارد تأسفبار است. رویهای که متأسفانه در مورد بیشتر حیوانات وحشی مرده در مناطق طبیعی یا اسارتگاههای حیاتوحش وجود دارد و باعث شده متخلفان و مقصران احتمالی مرگ حیاتوحش هیچگاه شناسایی نشوند. بیتفاوتی سازمان حفاظت محیط زیست به وضعیت پلنگ و نبودن برنامهای جدی و جامع برای حفاظت از آن، باعث شده این تصور به وجود بیاید که نهتنها ارادهای برای حفاظت از این حیوان وجود ندارد، بلکه حتی روند کاهش جمعیت این حیوان موجب رضایت عدهای نیز هست. با این فرض، در ادامه برخی از مهمترین دلایلی را که باعث بیتوجهی به وضعیت این حیوان شده است، برشمردهام. نخستین دلیل اینکه وضعیت پلنگ مثل حیواناتی مانند آهو، بز و گوسفند وحشی و حتی پرندگان به شکلی نیست که مجوز شکار آن برای شکارچی داخلی و بهویژه خارجی صادر شود.
نبود امکان فروش مجوز شکار در کنار ناتوانی در درآمدزایی از طریق اکوتوریسم باعث شده وجود پلنگ حاصلی جز ضرر اقتصادی برای سازمان نداشته باشد. دوم، جمعیت پلنگ مثل یوزپلنگ به وضعیت بحرانی نرسیده و به همین دلیل نمیشود مثل یوز پروژههای متنوعی برای حفاظت از آن تعریف کرد و کمکهای داخلی و خارجی جذب کرد. بماند که نتیجه پروژهها و هزینهها انجامشده برای یوز هم شفاف نیست. سومین دلیل اینکه وضعیت پلنگ به حدی نرسیده که مدیران دولتی و غیردولتی محیط زیست برای نجات آن همایش، کارگاه و سفرهای خارجی بروند. سفرهای خارجی یکی از گزینههای جذاب برای حفاظت از محیط زیست و حیاتوحش است.
پلنگها الان جز دردسر چیزی ندارند. هرازگاهی به گلههای دام حمله میکنند و سبب بروز خسارت میشوند. در شرایطی که دامپروری سنتی از بزرگترین عوامل نابودی زیستگاههای کشور است و هیچ برنامه خاصی برای خروج دام از مناطق حفاظتشده وجود ندارد، نمیتوان انتظار داشت برای حفاظت از حیاتوحش، نسبت به کاهش حضور دام در مناطق طبیعی اقدام کرد. عامل بعدی که باعث بیتوجهی به وضعیت پلنگ شده، این است که اگر تعداد پلنگها کمتر بشود، ارزش قاچاق و حتی تاکسیدرمی آن بیشتر خواهد شد. پس هرچه پلنگ کمتر، قیمت آن بیشتر. دلیل بعدی برای رهاشدگی پروژههای حفاظت از پلنگ، این است که با وجود این تعداد پلنگ نمیشود پروژههای تکثیر در اسارت و امثال آن را تعریف کرد. حتی برخلاف ماجراهای پیروز، بزرگکردن تولهپلنگهای کشفشده هم ارزش خاصی ندارد و لایک و دنبالکننده نمیگیرد. در پایان باید گفت وقتی پلنگی نباشد، آنوقت حفاظت از زیستگاه آن نیز کماهمیت خواهد شد و این مسئله راه را برای معدنکاوی، کوهخواری و جنگلخواری آسانتر خواهد کرد. پلنگ کمتر، دردسرهای محیطزیستی بهتر! شوربختانه به نظر میرسد حفاظت از پلنگ همان مسیری را میرود که چند دهه پیش توسط یوز طی شده و به این وضعیت شکننده و شاید جبراننشدنی رسیدهایم. آیا شاهد تغییر این رویه خواهیم بود؟