نگاهی به برنامه «همرفیق»
دستانی تقریبا خالی

فرهاد خالدینیک: به نظر میرسد همرفیق همه ابزارهای لازم برای رسیدن به موفقیت را دارد. از یک مجری نامآشنا و موفق در عرصه بازیگری گرفته تا میهمانانی که هرکدام به نوعی واجد جذابیتهایی هستند. شهاب حسینی در طول این سالها آنچنان در عرصه سینما درخشیده و محبوبیت کسب کرده است که شاید کسی به یاد نیاورد او روزی، روزگاری با مجریگری پا به عرصه تصویر نهاده است. این به این معناست که حسینی هم به اصول و قواعد اجرا واقف است و هم آنقدر جذابیت دارد که مخاطب را به پای برنامهاش بکشاند. برنامهای که او علاوهبر اجرا، کارگردانی آن را نیز بر عهده دارد تا بدینترتیب نقشش از یک مجری ساده فراتر رود.
اما چرا همرفیق به آن توفیقی که انتظار میرود، دست نمییابد؟ به نظر میرسد مشکل اصلی را باید در اتاق فکر برنامه جستوجو کرد. اتاق فکری که مجری برنامه را با دستانی تقریبا خالی به روی صحنه میفرستد تا اغلب جذابیتهای برنامه به خلاقیت میهمان برنامه بستگی داشته باشد. میهمانهایی که با پاسخهای جذابشان یا مطرحکردن بحثهای حاشیهای، نقش مهمی در کیفیت نهایی برنامه ایفا میکنند. نقشی بسیار پررنگتر از مجری برنامه که در اصل او باید خطدهنده اصلی برنامه باشد و اهداف از پیش تعیینشده را به پیش ببرد.
تمرکز برنامه روی واژه «رفیق» و نقش رفقای خوب در زندگی است. همین مسئله باعث شده که سؤالات محدودی در اختیار شهاب حسینی قرار گیرد و این سؤالات که در هر برنامه عینا تکرار میشوند، ملالانگیز و حوصلهسربر به نظر برسند. سؤالاتی نظیر اینکه «اوضاع و احوال چطور است؟» و بلافاصله توضیح مکرر این نکته که تغییر اوضاع دست خودمان نیست ولی احوال را که میتوانیم تغییر دهیم. سؤالاتی جدی که یقینا پاسخهایی جدی نیز میطلبند و به نظر میرسد در برخی لحظات، توی ذوق میهمانی میخورد که فکر میکند در برنامهای کموبیش سرگرمیمحور حاضر شده است. اینچنین است که خود میهمان مربوطه دست به کار میشود و سعی میکند با ذکر خاطرهای بامزه، حالوهوای برنامه را عوض کند. مانند آنچه در برنامهای با حضور پژمان جمشیدی و سام درخشانی، اتفاق افتاد و راحتی و طنازی این دو، به همرفیق جذابیتی دوچندان بخشید. در برنامه پخششده با حضور شبنم مقدمی نیز اتفاقی مشابه رخ داد و مقدمی که به نظر میرسید از سؤالات جدی شهاب حسینی کلافه شده، پیشنهاد حضور در کنار گروه موسیقی را داد و بدینترتیب صورت و شکلی دیگر به برنامه داد و باعث شد به شکل جذابتری دنبال شود.
استفاده از موسیقی یکی از برگهای برنده همرفیق محسوب میشود. درحالیکه همچنان امکان نمایش سازهای موسیقی در برنامههای صداوسیما وجود ندارد، همرفیق در شبکه نمایش خانگی بهخوبی از این مزیت بهره برده و با پخش آهنگهایی زنده از گروه موسیقی بمرانی، حالوهوای متفاوتی به برنامه میبخشد. همچنین به بهانه پرسوجو از ساز مورد علاقه میهمانان برنامه، فرصت تکنوازی سازهای مختلف فراهم میشود تا با این تمهید، واکنش میهمانان برنامه نیز به یکی از بخشهای مهم برنامه تبدیل شود. واکنشهایی که البته گاهی تصنعی و نمایشی مینماید و این نمایشیبودن حتی در لحظه اعطای هدایای اسپانسر برنامه نیز به چشم میآید. ضعفی که به نظر میرسد به نوعی میشود آن را به سایر بخشهای برنامه نیز تعمیم داد. حقیقت این است که خروجی برنامه همرفیق میتوانست خودمانیتر از اینها باشد و کاری کند که هنرمندان میهمان برنامه، بیش از اینها خودشان باشند. یقینا لذت و جذابیتی که در مشاهده خود واقعیِ افراد و درددلهای آنها هست، در نقش بازیکردن ایشان و شنیدن حرفهای به اصطلاح قلمبه و سلمبه آنها نیست. عمده جذابیتهای چنین برنامههایی، از رفاقت و نزدیکی مجری و میهمان
برنامه ناشی میشود و به نظر میرسد همرفیق برخلاف اسم و رسالتش، هنوز به چنین جایگاهی نرسیده است.
فرهاد خالدینیک: به نظر میرسد همرفیق همه ابزارهای لازم برای رسیدن به موفقیت را دارد. از یک مجری نامآشنا و موفق در عرصه بازیگری گرفته تا میهمانانی که هرکدام به نوعی واجد جذابیتهایی هستند. شهاب حسینی در طول این سالها آنچنان در عرصه سینما درخشیده و محبوبیت کسب کرده است که شاید کسی به یاد نیاورد او روزی، روزگاری با مجریگری پا به عرصه تصویر نهاده است. این به این معناست که حسینی هم به اصول و قواعد اجرا واقف است و هم آنقدر جذابیت دارد که مخاطب را به پای برنامهاش بکشاند. برنامهای که او علاوهبر اجرا، کارگردانی آن را نیز بر عهده دارد تا بدینترتیب نقشش از یک مجری ساده فراتر رود.
اما چرا همرفیق به آن توفیقی که انتظار میرود، دست نمییابد؟ به نظر میرسد مشکل اصلی را باید در اتاق فکر برنامه جستوجو کرد. اتاق فکری که مجری برنامه را با دستانی تقریبا خالی به روی صحنه میفرستد تا اغلب جذابیتهای برنامه به خلاقیت میهمان برنامه بستگی داشته باشد. میهمانهایی که با پاسخهای جذابشان یا مطرحکردن بحثهای حاشیهای، نقش مهمی در کیفیت نهایی برنامه ایفا میکنند. نقشی بسیار پررنگتر از مجری برنامه که در اصل او باید خطدهنده اصلی برنامه باشد و اهداف از پیش تعیینشده را به پیش ببرد.
تمرکز برنامه روی واژه «رفیق» و نقش رفقای خوب در زندگی است. همین مسئله باعث شده که سؤالات محدودی در اختیار شهاب حسینی قرار گیرد و این سؤالات که در هر برنامه عینا تکرار میشوند، ملالانگیز و حوصلهسربر به نظر برسند. سؤالاتی نظیر اینکه «اوضاع و احوال چطور است؟» و بلافاصله توضیح مکرر این نکته که تغییر اوضاع دست خودمان نیست ولی احوال را که میتوانیم تغییر دهیم. سؤالاتی جدی که یقینا پاسخهایی جدی نیز میطلبند و به نظر میرسد در برخی لحظات، توی ذوق میهمانی میخورد که فکر میکند در برنامهای کموبیش سرگرمیمحور حاضر شده است. اینچنین است که خود میهمان مربوطه دست به کار میشود و سعی میکند با ذکر خاطرهای بامزه، حالوهوای برنامه را عوض کند. مانند آنچه در برنامهای با حضور پژمان جمشیدی و سام درخشانی، اتفاق افتاد و راحتی و طنازی این دو، به همرفیق جذابیتی دوچندان بخشید. در برنامه پخششده با حضور شبنم مقدمی نیز اتفاقی مشابه رخ داد و مقدمی که به نظر میرسید از سؤالات جدی شهاب حسینی کلافه شده، پیشنهاد حضور در کنار گروه موسیقی را داد و بدینترتیب صورت و شکلی دیگر به برنامه داد و باعث شد به شکل جذابتری دنبال شود.
استفاده از موسیقی یکی از برگهای برنده همرفیق محسوب میشود. درحالیکه همچنان امکان نمایش سازهای موسیقی در برنامههای صداوسیما وجود ندارد، همرفیق در شبکه نمایش خانگی بهخوبی از این مزیت بهره برده و با پخش آهنگهایی زنده از گروه موسیقی بمرانی، حالوهوای متفاوتی به برنامه میبخشد. همچنین به بهانه پرسوجو از ساز مورد علاقه میهمانان برنامه، فرصت تکنوازی سازهای مختلف فراهم میشود تا با این تمهید، واکنش میهمانان برنامه نیز به یکی از بخشهای مهم برنامه تبدیل شود. واکنشهایی که البته گاهی تصنعی و نمایشی مینماید و این نمایشیبودن حتی در لحظه اعطای هدایای اسپانسر برنامه نیز به چشم میآید. ضعفی که به نظر میرسد به نوعی میشود آن را به سایر بخشهای برنامه نیز تعمیم داد. حقیقت این است که خروجی برنامه همرفیق میتوانست خودمانیتر از اینها باشد و کاری کند که هنرمندان میهمان برنامه، بیش از اینها خودشان باشند. یقینا لذت و جذابیتی که در مشاهده خود واقعیِ افراد و درددلهای آنها هست، در نقش بازیکردن ایشان و شنیدن حرفهای به اصطلاح قلمبه و سلمبه آنها نیست. عمده جذابیتهای چنین برنامههایی، از رفاقت و نزدیکی مجری و میهمان
برنامه ناشی میشود و به نظر میرسد همرفیق برخلاف اسم و رسالتش، هنوز به چنین جایگاهی نرسیده است.