فراتر از لیست کارها
انتخاب متدولوژی بهرهوری مناسب برای تیم شما
تصویر آشنایی است؛ اعضای یک تیم کوچک از ابتدای صبح در حال دویدن هستند. ایمیلها بیوقفه از راه میرسند، جلسات یکی پس از دیگری برگزار میشوند و لیست کارها (To-Do List) هر لحظه طولانیتر میشود. همه «مشغول» هستند، اما در پایان روز، وقتی از آنها بپرسید چه کار مهمی پیش بردهاند، اغلب با سکوتی معنادار مواجه میشوید. این بزرگترین تله دنیای کار مدرن است: اشتباهگرفتن فعالیت با پیشرفت. یک لیست ساده از کارها، مانند یک نقشه بدون قطبنماست.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
تصویر آشنایی است؛ اعضای یک تیم کوچک از ابتدای صبح در حال دویدن هستند. ایمیلها بیوقفه از راه میرسند، جلسات یکی پس از دیگری برگزار میشوند و لیست کارها (To-Do List) هر لحظه طولانیتر میشود. همه «مشغول» هستند، اما در پایان روز، وقتی از آنها بپرسید چه کار مهمی پیش بردهاند، اغلب با سکوتی معنادار مواجه میشوید. این بزرگترین تله دنیای کار مدرن است: اشتباهگرفتن فعالیت با پیشرفت. یک لیست ساده از کارها، مانند یک نقشه بدون قطبنماست. به شما نشان میدهد چه مقاصدی وجود دارد، اما نمیگوید کدامیک مهمتر است، چگونه باید به آن رسید و چطور در طول مسیر گم نشویم. تیمهای موفق، فراتر از لیست کارها حرکت میکنند. آنها برای خود یک «سیستمعامل بهرهوری» انتخاب میکنند؛ یک چارچوب فکری و مجموعهای از قوانین که به آنها کمک میکند نهتنها سختتر، بلکه هوشمندانهتر کار کنند. در این مقاله، سه متدولوژی مشهور و کارآمد مدیریت زمان و وظایف را کالبدشکافی میکنیم؛
GTD
برای مدیریت آشفتگی، ماتریس آیزنهاور برای اولویتبندی بیرحمانه و تکنیک پومودورو برای تمرکز عمیق. هدف، انتخاب یک برنده نیست، بلکه تجهیز شما به ابزارهایی است تا بهترین سیستم را متناسب با نیازهای منحصربهفرد تیم خود طراحی کنید.
Getting Things Done : هنر بهرهوری بدون استرس
دیوید آلن، خالق متدولوژیGTD، با یک ایده انقلابی شروع کرد: «ذهن شما برای داشتن ایدههاست، نه برای نگهداشتن آنها». وقتی ذهن ما مملو از کارهای انجامنشده، قرارهای فراموششده و ایدههای پراکنده است، توانایی خود را برای تفکر خلاق و حل مسئله از دست میدهد. GTDیک سیستم جامع برای خالیکردن این انبار ذهنی و سازماندهی آن در یک ساختار خارجی قابل اعتماد است.
فلسفه اصلی: این روش به شما اجازه نمیدهد هیچ وظیفه یا ایدهای در ذهن شما سرگردان بماند. همه چیز باید در یک سیستم خارجی «جمعآوری» و سپس «پردازش» شود.
مراحل پنجگانه GTD:
جمعآوری: (Capture) هر چیزی که توجه شما را به خود جلب میکند -از یک ایمیل کاری گرفته تا ایده خرید لامپ برای خانه- باید فورا از ذهن شما خارج و در یک «صندوق ورودی» (Inbox)ثبت شود. این صندوق میتواند یک دفترچه، یک اپلیکیشن یادداشتبرداری یا حتی یک سینی کاغذ روی میزتان باشد.
پردازش (Clarify): به طور منظم (مثلا روزی یک یا دو بار) به سراغ صندوق ورودی خود بروید و تکتک موارد را بررسی کنید. از خود بپرسید: «این چیست؟» و «آیا قابل اقدام است؟». اگر قابل اقدام نیست، یا آن را حذف کنید، یا به عنوان مرجع بایگانی کنید، یا در لیست «شاید/روزی» قرار دهید.
سازماندهی (Organize): اگر موردی قابل اقدام است، باید سازماندهی شود. اگر کمتر از دو دقیقه زمان میبرد، فورا انجامش دهید. اگر بخشی از یک پروژه بزرگتر است، آن را در لیست پروژههای مربوطه ثبت کرده و «اقدام بعدی»(Next Action) آن را مشخص کنید. اگر میتوانید آن را به شخص دیگری واگذار کنید، این کار را انجام دهید. اگر باید در تاریخ مشخصی انجام شود، آن را در تقویم خود ثبت کنید.
مرور (Review): این مرحله قلب تپنده سیستم GTD است. شما باید به صورت هفتگی کل سیستم خود را مرور کنید تا مطمئن شوید همه چیز بهروز، مرتبط و قابل اعتماد است. این مرور هفتگی به شما یک دید کلی از تمام تعهداتتان میدهد.
انجام (Engage): حالا که ذهن شما شفاف و سیستمتان منظم است، میتوانید با اطمینان کامل و بر اساس زمینه (مثلا کارهایی که پشت کامپیوتر باید انجام شوند)، زمان در دسترس و سطح انرژی خود، بهترین کار را برای انجامدادن انتخاب کنید.
GTD برای چه تیمهایی مناسب است؟
این متدولوژی برای تیمهای خلاق، مدیران ارشد و هر کسی که با حجم بالایی از اطلاعات و وظایف غیرقابل پیشبینی سروکار دارد، ایدهآل است. اگر تیم شما اغلب احساس سردرگمی و استرس میکند و نمیداند از کجا باید شروع کند، GTD میتواند یک راهحل نجاتبخش باشد.
نقاط قوت: بسیار جامع، استرس را بهشدت کاهش میدهد، انعطافپذیر و قابل شخصیسازی است.
نقاط ضعف: راهاندازی اولیه آن زمانبر است و به نظم و انضباط بالایی (بهخصوص برای مرور هفتگی) نیاز دارد.
ماتریس آیزنهاور- قدرت اولویتبندی استراتژیک
«چیزی که مهم است بهندرت فوری است و چیزی که فوری است بهندرت مهم است». این جمله که به دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور سابق آمریکا نسبت داده میشود، هسته اصلی یک ابزار تصمیمگیری قدرتمند و ساده است. ماتریس آیزنهاور یک سیستم مدیریت پروژه کامل نیست، بلکه یک فیلتر برای تشخیص کارهای واقعا مهم از کارهای صرفا
فوری است.
فلسفه اصلی: تمام وظایف را میتوان بر اساس دو معیار سنجید: اهمیت (Impact) و فوریت (Urgency) این ماتریس به شما کمک میکند تا زمان و انرژی خود را در جایی سرمایهگذاری کنید که بیشترین بازدهی را دارد.
چهار ربع ماتریس:
شما وظایف خود را در یکی از چهار ربع زیر قرار میدهید:
مهم و فوری (انجام دهید): Do بحرانها، مشکلات فوری مشتریان، پروژههایی با ددلاین نزدیک. این کارها باید فورا انجام شوند، اما یک تیم موفق تلاش میکند تا حد امکان از بهوجودآمدن آنها جلوگیری کند.
مهم و غیرفوری (زمانبندی کنید): Schedule این ربع، قلب بهرهوری استراتژیک است. برنامهریزی بلندمدت، یادگیری مهارتهای جدید، ساختن روابط کاری، پیشگیری از بحرانهای آینده. اینها کارهایی هستند که کسبوکار شما را رشد میدهند. باید برای انجام آنها در تقویم خود زمان مشخصی را رزرو کنید.
غیرمهم و فوری (واگذار کنید): Delegate بسیاری از ایمیلها، برخی جلسات، تلفنهای غیرمنتظره و وقفههایی که دیگران برای شما ایجاد میکنند در این دسته قرار میگیرند. اینها کارهایی هستند که حس مشغولبودن به شما میدهند، اما ارزش افزودهای ندارند. اگر ممکن است، آنها را به دیگران واگذار کنید یا مؤدبانه رد کنید.
غیرمهم و غیرفوری (حذف کنید): Delete اتلافوقتها، گشتوگذار بیهدف در اینترنت، برخی عادتهای کاری نامناسب. این کارها را باید به سادگی از لیست خود حذف کنید.
ماتریس آیزنهاور برای چه تیمهایی مناسب است؟
این ابزار برای مدیران و رهبران تیم که مسئولیت تصمیمگیریهای استراتژیک را دارند، فوقالعاده است. همچنین برای تیمهایی که در چرخه معیوب «خاموشکردن آتش» گیر افتادهاند و همیشه در حال واکنش به مسائل فوری هستند، یک تلنگر قدرتمند است تا تمرکز خود را به سمت کارهای واقعا مهم (ربع دوم) تغییر دهند.
نقاط قوت: بسیار ساده و قابل فهم، به تفکر عمیق درباره اولویتها وادار میکند، ابزاری عالی برای برنامهریزی روزانه و هفتگی است.
نقاط ضعف: یک سیستم جامع برای مدیریت تمام وظایف نیست و گاهی تشخیص «مهم» از «غیرمهم» میتواند چالشبرانگیز باشد.
تکنیک پومودورو – انضباط برای تمرکز عمیق
در دنیایی پر از نوتیفیکیشن و عوامل حواسپرتی، توانایی تمرکز عمیق به یک ابرقدرت تبدیل شده است. تکنیک پومودورو، که توسط فرانچسکو چیریلو ابداع شده، یک روش ساده اما بسیار مؤثر برای مبارزه با تعلل، مدیریت وقفهها و ورود به حالت «کار عمیق» (Deep Work) است.
فلسفه اصلی: این تکنیک بر این باور استوار است که کارکردن در بازههای زمانی کوتاه و متمرکز، همراه با استراحتهای برنامهریزیشده، کارایی مغز را بهشدت افزایش میدهد. نام آن از یک تایمر آشپزخانه به شکل گوجهفرنگی Pomodoro(در ایتالیایی) گرفته شده است.
مراحل اجرای تکنیک:یک وظیفه مشخص را از لیست کارهای خود انتخاب کنید. یک تایمر را روی ۲۵ دقیقه تنظیم کنید. این بازه زمانی یک «پومودورو» نام دارد. در طول این ۲۵ دقیقه، فقط و فقط روی همان یک کار تمرکز کنید. هیچ ایمیلی، هیچ پیامی، هیچ وقفهای. اگر فکر مزاحمی به ذهنتان رسید، آن را روی یک کاغذ یادداشت کنید تا بعدا به آن رسیدگی کنید. وقتی تایمر زنگ زد، یک تیک کنار وظیفه خود بزنید و یک استراحت کوتاه پنج دقیقهای داشته باشید. در این زمان از مانیتور فاصله بگیرید، کمی راه بروید یا به یک موسیقی گوش دهید. پس از اتمام چهار پومودورو، یک استراحت بلندتر ۱۵ تا ۳۰ دقیقهای به خود بدهید.
پومودورو برای چه تیمهایی مناسب است؟
این تکنیک برای تیمها و افرادی که کارهایشان نیازمند تمرکز بالا است معجزه میکند. همچنین ابزاری عالی برای مبارزه با اهمالکاری است، زیرا شروع یک کار برای فقط ۲۵ دقیقه بسیار آسانتر از فکرکردن به انجام یک پروژه چندساعته است.
نقاط قوت: شروع آن فوقالعاده آسان است، انگیزه و حرکت ایجاد میکند، به مدیریت بهتر زمان و تخمین دقیقتر پروژهها کمک میکند.
نقاط ضعف: برای کارهایی که ذاتا نیازمند همکاری مداوم یا پاسخدهی سریع هستند (مانند پشتیبانی مشتری) مناسب نیست و ممکن است بازه ۲۵ دقیقهای برای برخی کارهای خلاقانه، کوتاه باشد.
نتیجهگیری: ساخت سیستمعامل ترکیبی تیم شما
بهترین تیمها خود را به یک متدولوژی محدود نمیکنند؛ آنها هوشمندانه از ترکیب این ابزارها استفاده میکنند. یک تیم موفق میتواند: از GTD به عنوان سیستم مادر برای جمعآوری و سازماندهی تمام ایدهها و وظایف استفاده کند تا هیچ چیز از قلم نیفتد. در جلسه برنامهریزی هفتگی، با استفاده از ماتریس آیزنهاور، مهمترین اهداف استراتژیک آن هفته را از دل سیستم GTD بیرون بکشد. و در نهایت، هر یک از اعضای تیم برای اجرای وظایف متمرکز خود، از تکنیک پومودورو استفاده کند تا با بالاترین کیفیت و کمترین حواسپرتی کارها را به سرانجام برساند. هیچ راهحل جادویی و یکسانی برای همه وجود ندارد. این متدولوژیها را امتحان کنید. یکی را برای دو هفته به کار بگیرید و نتایج را بسنجید. هدف نهایی، فقط تیکزدن کارهای بیشتر نیست؛ بلکه انجامدادن کارهای درست، با استرس کمتر و تمرکز بیشتر است. این همان چیزی است که یک گروه از افراد مشغول را به یک تیم واقعا بهرهور تبدیل میکند.
آخرین اخبار ویژه نامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.