آرامستان خودرو
اصطلاح مرده از گور گریخته را که کنایه از شخص بسیار زشت و نحیف و مردنی است، همه شنیدهایم. اما این اصطلاح دستکم در این یادداشت کنایهآمیز نیست و مصداق عینی دارد. این مصداق متضمن خودروهایی است که جای آنها در قبرستان اتومبیل است، اما همچنان در سفر و حضر و در بزرگراهها و جادههای بینشهری حضور فعال دارند.
اصطلاح مرده از گور گریخته را که کنایه از شخص بسیار زشت و نحیف و مردنی است، همه شنیدهایم. اما این اصطلاح دستکم در این یادداشت کنایهآمیز نیست و مصداق عینی دارد. این مصداق متضمن خودروهایی است که جای آنها در قبرستان اتومبیل است، اما همچنان در سفر و حضر و در بزرگراهها و جادههای بینشهری حضور فعال دارند. خودرویی که دانشآموزان فرزانه کرمانی را به کام مرگ برد، از این دسته موجودات لاموجود است، چراکه گفته شده از ترمز خلاص بوده است. فاجعه واژگونی اتوبوس حامل دانشآموزان مدرسه فرزانگان کرمان بیش از آن است که بتوان نام حادثه و تصادف بر آن نهاد، امری کم و بیش عادی مینماید.
شاهد مدعا تکرار اینگونه رویدادها و تبدیلشدن آن به امر روتین است. شوربختانه در اینجا خودروهای عمومی وقتی از رده خارج میشوند، دچار دگردیسی از نوع کاربری میشوند و از سرویسدهی برنامهای (سیستمی) به سرویسدهی چارتری روی میآورند، گویی که این جانهای شریف و شیرین همنوعان نیست که راکب ارابه هر دو نوع کاربری است. پیشینه اینگونه فجایع حکایت از آن دارد که فارغ از چرایی و چیستی حرکت خودروهای حتی با بیش از 70 سال قدمت در راههای کشورمان، در مواردی زدوبند بین دارندگان و رانندگان وسایط نقلیه عمومی ازردهخارج و مسئولان اجارهکننده آن وسایل، مانع از به گورسپاری ارابههای مزبور شده و این ممانعت به ازدسترفتن جانهای شریف کثیری از انسانها انجامیده است. داستان سوانح رانندگی در راهها و جادههای کشورمان بهقدری غمانگیز است که از وقوع نوعی تراژدی ملی روایت میکند. این نوع تراژدی با تصادف درشکه حامل درویشخان با اتومبیلی (۱۳۰۵) که به جانباختن اسطوره موسیقی این سرزمین انجامید، رقم خورده و متأسفانه با نرخ رشد لگاریتمی تداوم یافته است.
در این میان سوانحی از جمله واژگونی ارابههای حامل المپیادیها، خبرنگاران، سربازان و... که سریالی بوده و شبهعمدبودن آنها تداعی معانی میشود، شبههناک به نظر میرسد.
تداوم فجایع ترافیکی دلایل زیادی دارد، اما در میان این دلایل، عامل مخاطره اخلاقی، مهمترین است. این ضدهنجار فرهنگی بدبختانه با ما عجین شده است؛ چراکه مثلا در همین مورد، مسئولان مدرسهای که دانشآموزان را سوار ارابه ترمزبریده میکنند در حقیقت غم و دغدغه راکببودن فرزندانشان را ندارند، دیگران (غیرفرزندان) هم چه غم و چه باک!
مصداق مخاطره اخلاقی مزبور را البته نمیتوان به زد و بند احتمالی مورد اشاره تقلیل داد؛ زیرا زنجیره تأمین از خط خارج شدهای مرکب از حلقههایی اعم از خودروسازان و قطعهسازان و جادهسازان و راهوران و ترابران تا دادستان و فرماندار و استانداری که بعد از مرگ سهراب یادشان به نوشدارو میافتد و با انجام مصاحبههای سریالی از تشکیل پرونده و رسیدگی عاجل و بگیر و ببند و... بر زخم بازماندگان و وجدانهای بیدار مردمان نمک میپاشند را در بر میگیرد. فاجعهای که پنجشنبه گذشته در جاده ماهان-کرمان روی داد و شوربختانه تعدادی از دانشآموزان نخبه عزیزمان را به کام مرگ برد، نه اولین در نوع خود است و نه اگر تن به پیشگیری داده نشود، آخرین خواهد بود. جا دارد مسئولان امر از درشت تا ریز را بدون فرافکنی و مسئولیتگریزی به وظیفه ذاتی خود تن در دهند و با روشهای علمی از جمله مهندسی معکوس به آسیبشناسی و موردکاوی روی آورند و براساس نتایج حاصل، راهکارهای راهبردی و اجرائی ارائه دهند و اجرای بیچون و چرا و بدون اغماض آن راهکارها را نصبالعین خود قرار دهند.
در این میان نباید فراموش کنیم که ما از جمله رکوردداران جهانی تصادفات رانندگی هستیم و خیلی زشت است که گینس از ما در این موارد یاد کند. ازاینرو مسئولانی که غم منافع ملی دارند باید بدانند که این بیبندوباری و بیمبالاتی در امر راهوری و ترابری نهتنها از ما کشته و مصدوم و معلول بیشمار به جای میگذارد و فجایع انسانی میآفریند، بلکه تصویری از کلان ناترازی در فاصلهگیری ما از هنجار و رویآوری به ناهنحار را در اذهان دیگران ترسیم میکند. به قول انگلیسیزبانها، کلام آخر ولی نه کماهمیتتر از موارد گفتهشده اینکه نگارنده به عنوان کهنهمعلمی دلسوخته به اولیای دانشآموزان و دانشجویان توصیه اکید میکند که اهتمام و مساعی جمیله خود را فقط به امر آموزشی فرزندانشان محدود نکنند، بلکه به برنامههای کمکآموزشی و فوقبرنامه آنان از جمله انجام این سفرها هم تعمیم دهند و تا زمانی که به طور کامل از مسئولیتپذیری متصدیان امر، از جمله ناظر به اعتمادسازی در بهکارگیری ابزار مطمئن و بهگورسپردن وسایل نقلیه سوژه آن ترانه طنزآلود تلخ (ماشین مشدی ممدعلی) خاطرجمع نشدهاند، امانت خود را نزد آنها نسپارند.